تعدادی از معلمان معترض به وضعیت استخدامی مشغول در مدارس غیرانتفاعی امروز مقابل مجلس تجمع کردند.
«هر وقت اعتراض میکنیم میگویند خودتان رفتید و خودتان خواستید. بله، خودمان رفتیم، اما به خاطر این بود که نمیخواستیم بعد از چند سال درس خواندن و زحمت کشیدن گوشه خانه بشینیم. نمیخواستیم بیفایده باشیم. نمیخواستیم مدرکمان خاک بخورد و هیچ ارزشی نداشته باشد.» معلمهایی که هر کدامشان با سالهای کم و زیاد سابقه کاری، حالا خسته از همه نداشتهها، کارد به استخوانشان رسیده و تمام حرفشان یک چیز است: استخدام، بیمه و اندکی امنیت شغلی.
در حالی که مدارس غیرانتفاعی سالهاست که به زعم والدین، انتخاب مناسبتری برای آموزش کودکانشان است، اما اولیای این مدارس و به طور مشخص معلمان این مدارس شرایط متفاوتی دارند. این موضوعی است که شاید عده زیادی از مردم از آن مطلع نباشند و ندانند چه تفاوتهایی بین معلمان رسمی و معلمان غیررسمی در مدارس غیرانتفاعی وجود دارد.
شما اگر معلم مدارس غیرانتفاعی باشید و نتوانید با به دست آوردن شهرتی مقبول در عرصه کلاسهای کنکور یا تقویتی و خصوصی نان و نامی برای خود دست و پا کنید، عملاً محکوم به شغلی سخت، با حداقل امکانات و درآمد، خواهید بود. نه تنها حقوق و مزایا برای شما چندان موضوعیت ندارد، بلکه از داشتن حق بیمه هم محروم خواهید بود.
این مسالهای است که سالهاست یکی از معضلهای بزرگ قشر خاصی از فرهنگیان کشور محسوب میشود و هنوز هیچ وزیر یا نماینده مجلسی نتوانسته تغییری در این رویه ایجاد کند.
به همین دلیل عدهای از معلمان مشغول در مدارس غیرانتفاعی، امروز مقابل مجلس شورای اسلامی رفته و از اهالی جدید بهارستان مطالبه خود را درخواست کردهاند. مطالبهای که تمرکزش بر استخدام، بیمه و اندکی امنیت شغلی است.
خبرنگار اعتمادآنلاین با تعدادی از این معلمان به گفتوگو نشست تا داستان زندگی آنها را از سالهایی که در مدارس و آموزشگاههای مختلف فعالیت کردند روایت کند. نام این افراد نزد اعتمادآنلاین محفوظ باقی میماند.
آزمون استخدامی قبول میشدم اما در مصاحبه ردم میکردند
یکی از نخستین مشکلاتی که سبب شده تا این معلمان نتوانند در آزمون استخدامی به نتیجه برسند مرحله مصاحبه است. زهره که ۱۳ سال در یکی از شهرستانهای استان سمنان معلمی کرده میگوید: «من سالها درس خواندم و توانستم مدرک لیسانس و ارشدم را از یکی از بهترین دانشگاههای کشور بگیرم. معدلم خیلی بالا بود. در آزمون کتبی استخدامی آموزش و پرورش هم قبول شدم، اما در مرحله مصاحبه هر بار ردم میکردند. در نهایت تصمیم گرفتم در مدارس غیرانتفاعی کار کنم که حداقل بعد از آن همه تلاش بیکار نمانم. حالا هم که دیگر سنم از حضور در دوره استخدامی گذشته است.»
این توضیحات فقط محدود به زندگی و تجربه زهره نیست، الهام هم دقیقاً چنین شرایطی را تجربه کرده است: «معلمی رویای زندگی من بود. همیشه فکر میکردم با جوانی و عشقی که به کودکان دارم میتوانم در دبستانها همه بچهها را به درس خواندن تشویق کنم. میخواستم با توان تدریسم به آنها هم عشق درس خواندن بدهم که هر کدام از آنها به مهرههایی موثر برای این کشور بدل شوند. اما آنقدر ما را ندیدند، آنقدر ما را دستکم گرفتند که همه شوق و شورم کور شد. در شرایطی که از نظر علمی هیچ کمبودی نداشتم و میتوانستم استخدام شوم، اما در بخش مصاحبه به مشکل میخوردم. برخی را میشناسم که فقط به خاطر اینکه پوشش چادر را انتخاب نکرده بودند، از معلمی محروم شدند.»
با ۱۴ سال سابقه کاری ۸۰۰ هزار تومان حقوق میگیرم
رسول ۱۴ سال سابقه معلمی دارد و علاوه بر این توانسته بارها در جشنوارههای مربوط به معلمان عنوانهای برتر را کسب کند اما با وجود این، حقوقش ۸۰۰ هزار تومان است: «چند برابر سایر همکارانم که استخدامی هستند کار میکنم و در چند مدرسه و آموزشگاه مشغول فعالیتم تا بتوانم خرج خودم و خانوادهام را درآورم. به هر مدرسهای که میروم گزینش میشوم و فرم پر میکنم اما در برگه قرارداد، بخش حقوق را سفید میگذارند تا نتوانم هیچ ادعایی داشته باشم. فقط هم میگویند آموزش و پرورش در قبال شما هیچ تعهدی ندارد! پس عدالت و انسانیت کجاست؟ پس برابری حقوق انسانها کجاست؟»
«کیف و کفش و لباسم را مرتب و نو نگه میدارم. شدید مراقب سلامت خودم هستم به ویژه دندانها. کمتر به مهمانی و تفریح میروم. صبح با اتوبوس واحد میروم و ظهر گاهی پیاده برمیگردم... نه! اشتباه نشود، وسواسی، گوشهگیر یا خسیس نیستم. من معلم سختکوش ابتدایی غیردولتی خراسانم با بیش از ۱۰ سال سابقه کاری. اکثر دریافتیام را بابت بیمه ۳۰ روزه میدهم و باقی کفاف مایحتاج اولیه را نمیدهد. پس دست به عصایم و با سیلی صورتم را سرخ نگه میدارم چون من معلم هستم و باید وجهه خودم را حفظ کنم. هرچند از نظر آموزش و پرورش، ما کارگر فصلیای بیش نیستیم.» اینها را معلمی میگوید که معتقد است بیمه ۱۵روزه ظلمی روشن در حق معلمان مدارس غیردولتی است.
از سن من که گذشت اما کاش اوضاع برای جوانان بهتر شود
معلم دیگری که در بروجرد تدریس میکند و ۱۰ سال هم سابقه کاری دارد از بالا رفتن سن و ناامید شدنش میگوید، اما امید دارد که اوضاع برای جوانترها بهتر شود: «من دیگر ۴۰ سالم شده. ۲۵۰ هزار تومان حقوق میگیرم و بیمه عمرم را هم خودم پرداخت میکنم. تازه شاید باورتان نشود که وضعیت من از برخی دیگر از همکارانم بهتر هم هست چون معلمی داریم که ۱۰۰ هزار تومان حقوق میگیرد. حتی پول کرایه رفت و آمدمان هم نمیشود. در تعطیلات هم که دیگر هیچ حقوق و بیمهای نداریم. از من که گذشت، اما امیدوارم پیگیری مطالباتمان باعث شود سایر همکاران جوانمان اوضاعشان بهتر شود.»
درآمد تدریس در این مدارس نه تنها برای معلمان به حداقل حقوق وزارت کار هم نمیرسد بلکه افزایش حقوقی هم به آنها تعلق نمیگیرد: «باورتان میشود درآمد من که سه سال سابقه دارم با همکار دیگری که ۲۶ سال معلمی کرده است، تفاوتی ندارد؟ اینجا شرایط اینگونه است. تازه سه سال که از کارتان میگذرد معلم را عوض میکنند تا دیگر مجبور به پرداخت حقوق بیشتر نباشند. عدالت برای ما و همکارانمان هیچ معنایی ندارد.»
مطالبات این معلمان چیست؟
جامعه شاغل در مدارس غیرانتفاعی سراسر کشور از معاون اول ریاستجمهوری و وزیر آموزش و پرورش کشور مطالباتی دارند که مهمترین آنها به شرح زیر است:
۱- حق استخدامِ بدون آزمون در بدنه آموزش و پرورش، چراکه این گروه دارای پرسنلی متهعد، متخصص و کاردان هستند که از لحاظ هزینهای هم به نفع آموزش و پرورش است به طوری که نیازی به هزینههای آزمون و آموزش آنها برای آمادگی برای فعالیتشان در مدارس نیست.
۲- حذف کبر سنی برای نیروهای آزاد مدارس غیرانتفاعی در آزمونهای آموزش و پرورش و لحاظ کردن سوابق کاری این نیروها.
۳- کسانی که تمایل دارند به عنوان نیروی آزاد فعالیت داشته باشند نیازمند داشتن یک بسته حمایتی و قانونی هستند تا ضامن تمام حقوق مادی و معنوی برای آنان باشد که شامل موارد زیر است:
نظارت جدی و موثر بر حقوق و بیمه تماموقت/ اولویت داشتن نیروهای آزاد در کلیه بستههای حمایتی و کمک معیشتی دولت چون سهام عدالت و…/ ایجاد سازوکاری برای امنیت شغلی معلمان در مدارس غیردولتی/ حذف تمامی قراردادهای صوری یکطرفه از مدارس غیردولتی و ایجاد قرارداد تعریفشده از طرف نهاد ذیربط که موسس نتواند به نیروی خود روزمزدی حقوق دهد/ تعریف نیروی آزاد در مجموعه قوانین آموزش و پرورش و به رسمیت شناختن و داشتن هویت فرهنگی در قوانین این وزارتخانه (متاسفانه حتی یک تعریف هم از پرسنل مدارس غیردولتی در مجموعه قوانین آموزش و پرورش وجود ندارد و اصلاً این قشر از جامعه را فرهنگی نمیدانند و در نتیجه آنان را صاحب هیچ حقی نمیدانند!!)، ایجاد سازوکاری برای استفاده معلمان غیرانتفاعی از کلیه امکانات رفاهی، ورزشی، درمانی و بیمهای آموزش و پرورش، فعال شدن واقعی صندوق حمایت از مدارس غیرانتفاعی در راستای تامین بخشی از بیمه این معلمان طبق مفاد منعکسشده در قانون تاسیس مدارس غیرانتفاعی (این در حالی است که در اغلب موارد کل حق بیمه از حقوق فرد کسر میشود و امسال با توجه به افزایش حق بیمه تقبل آن برای فرد غیرممکن خواهد شد).
۴- تعریف شغل معلمی مدارس غیرانتفاعی به عنوان شغل آسیبپذیر و سعی جدی برای رفع این مشکل.
امید است که مسئولان توجه ویژه به این قشر از جامعه کنند و برای رفع مشکلات آنان و مطالبههای بحقشان اهتمام جدی بورزند تا پس از سالها، پرسنل مدارس غیرانتفاعی امنیت شغلی را تجربه کنند و از شغلشان احساس رضایت داشته باشند چراکه این احساس رضایت و امنیت در افزایش کیفیت کارشان تاثیر بسزایی خواهد داشت.