5 زن و مرد که در جریان سرقت از خانه پیرمردی تنها، باعث مرگ او شده بودند صبح دیروز در شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شدند.
رسیدگی به این پرونده از ابتدای سال 94 با گزارش مرگ پیرمردی در خانهاش آغاز شد و بررسیهای اولیه مشخص کرد که قاتل یا قاتلان به قصد سرقت وارد خانه قربانی شدهاند و پس از بستن دست و پا و دهان صاحبخانه مقدار زیادی دلار، لیر و پولهای نقد او را به سرقت بردهاند.
مأموران پس از بررسی تلفن همراه مقتول و ردیابی آخرین تماسها به زنی بهنام مینا رسیدند و او بهعنوان نخستین مظنون بازداشت شد. وی پس از چند جلسه بازجویی در نهایت موضوع سرقت از خانه پیرمرد تنها را با همدستی خواهر و 3 مرد دیگر پذیرفت.
با اعتراف متهم 4 عضو دیگر گروه دستگیر و به سرقت و سوء قصد به جان صاحبخانه اعتراف کردند و پرونده هر 5 نفر به اتهام قتل پیرمرد و سرقت پس از تکمیل به دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شد و صبح دیروز متهمان در شعبه 10 محاکمه شدند.
در ابتدای جلسه دادگاه و پس از قرائت کیفرخواست علیه متهمان برادر مقتول بهعنوان اولیای دم از دادگاه خواهان قصاص متهمان شد.
پس از او رضا متهم ردیف اول در جایگاه قرار گرفت و گفت: زمانی که برای پیدا کردن کار به تهران آمدم 20 ساله بودم و اعتیاد هم داشتم. با تشویق یکی از همشهری هایم بهنام داوود به سراغ حبیب که یکی از دوستانش بود رفتیم. در خانه حبیب دو خواهر بهنامهای میترا و مینا هم زندگی میکردند که میترا با حبیب نامزد بود. یک روز بحث سرقت از خانه عموی داوود مطرح شد که من گفتم چون آشنا هستیم خیلی زود دستگیر میشویم پس از آن مینا گفت من خواستگاری دارم که مرد پولداری است و میتوانیم از خانه او سرقت کنیم و پس از مدتی بحث کردن همه موافقت کردیم که نقشه سرقت از خانه خواستگار مینا را که پیرمردی تنها بود طراحی و اجرا کنیم.
وی افزود: در ابتدا مینا و میترا به بهانه صحبت درباره ازدواج به خانه پیرمرد رفتند و در ادامه هم من و داوود و حبیب وارد خانه شدیم که تا صاحبخانه ما را دید شروع به داد و فریاد کرد بههمین خاطر ناچار شدیم دستها و پاهایش را ببندیم و دهانش را بگیریم تا مانع کارمان نشود. پس از آن هم پول و دلارها را برداشتیم و از آنجا خارج شدیم.
پساز او سایر متهمان هم به جایگاه آمدند و با تأیید حرفهای رضا گفتند: ما سرقت را قبول داریم اما پیرمرد را نکشتیم حتی وقتی رضا ضربهای به شکم پیرمرد زد و او در حال خفه شدن بود با تنفس مصنوعی او را برگرداندیم و در طول مدتی هم که آنجا بودیم اصلاً دهانش را نبستیم فقط دهانش را گرفتیم و بعد پارچهای در دهانش گذاشتیم تا سر و صدا نکند.
پساز اظهارات متهمان دادگاه برای صدور حکم وارد شور شد.