**********
قوی شدن درگروی تحول مستمر
سید محمد سعید مدنی در روزنامه کیهان نوشت:
۱-«خصوصیتی که... جزو مهمترین و برجستهترین خصوصیات امام بزرگوار است....عبارت است از روحیه تحولخواهی و تحولانگیزی امام بزرگوار. امام روحا هم یک انسان تحولخواه بود، هم تحولآفرین بود. در مورد ایجاد تحول، نقش او صرفا نقش یک معلم و استاد و مدرس نبود؛ نقش یک فرمانده داخل در عملیات و نقش یک رهبر به معنای واقعی بود. ایشان بزرگترین تحولات را در دوران خودشان؛ در زمان خودشان در حوزههای متعددی و در عرصههای متنوع زیادی ایجاد کردند... امام بزرگوار که این همه تحولات را به وجود آورد... به معنای واقعی کلمه امامِ تحول بود...»(رهبر معظم انقلاب، سخنرانی تلویزیونی به مناسبت سیویکمین سالگرد رحلت امام خمینی- ۱۴ خرداد۹۹ )
۲- انقلاب اسلامی حرکتی همهجانبه و تحولخواهانه بود. اسلام که ایدئولوژی و دکترین این انقلاب بود، دین تحول و دگرگونی عمقی و از نای جان است. بزرگترین تحول مورد نظر این آیین آسمانی تحول در جان و روح انسانها و پرورش و ساختن انسان توحیدی است. وقتی انسان ساخته شد آن وقت همه چیز ساخته میشود. «آن چیزی که مطرح است پیش انبیا، انسان است... انسان مطرح است پیش انبیا، چیز دیگری پیش انبیا مطرح نیست، همه چیز به صورت انسان درآید. میخواهند انسان درست کنند. انسان که درست شد همه چیز درست میشود.»(امام خمینی)
۳- هرچه زمان بیشتر میگذرد و ماهیت و ذات انقلاب اسلامی آشکارتر میشود، تواناییها و خلاقیتهای آن در عرصههای مختلف(علمی، نظامی و...) آن هم در عین استقلال و آزادگی و بینیازی از قدرتهای سلطهگر و... هرچه بیشتر عیان میشود و هر چقدر میوههای مقاومت و نتایج شیرین استقامت ملت ایران بیشتر به بار مینشیند، قدرتهایی که بر اثر انقلاب اسلامی ضربات سنگین و همهجانبه خورده و منافع نامشروع خود را در این کشور و کل منطقه از دست دادهاند و ضرر و زیانهای غیر قابل حساب دیدهاند عصبانیتر و در عین حال عیانتر و خشنتر و بلکه دیوانهوارتر علیه این ملک و ملت دشمنی و خباثت به خرج میدهند. البته هربار به بهانهای. روزی به دلیل صدور انقلاب! دیگر روز به بهانه حقوق بشر! و روز دیگر به بهانه انرژی هستهای و... امروز به بهانه توسعه قدرت موشکی ایران و... اما همانطور که بالاتر گفته شد و همه خوب میدانیم که اینها همه «بهانهای» بیش نیست. علتالعلل دشمنیهای بیامان قدرتهای شیطانی و جنایتکار حاکم بر دنیا «اصل انقلاب اسلامی» است. انقلابی که به دلیل ماهیت و ذات خود تمامیت «تمدن غرب» را به چالش کشانده و مسیر و غایت و ماهیت ضدانسانی آن را زیر سؤال برده است. همان انسانی که اسلام تعریف میکند و خداوند به او کرامت بخشیده و اشرف مخلوقات است و فرشتگان خدا به پایش به سجده افتادهاند.
بنابراین اگر خوب جهان خود را و آنچه در متن و پیرامون زندگی ما میگذرد بنگریم برپایی جنگی تمامعیار و آشتیناپذیر را میان تمدن قافیهباخته و محکوم به نابودی غرب با اسلام در حال خیزش مجدد و به طلایهداری ایران مقاوم و پرانگیزه شاهد خواهیم بود.
۴- دشمن با تمام توان و از همه راهها و با هر ابزاری که در اختیار دارد هجوم آورده است. راه مقابله با او که با اصل انقلاب و مقاومت و مبارزه ناشی از آن مخالف است و قسم خورده که تا انقلاب را شکست ندهد و مقاومت مردم ایران را در هم نشکند از پای نخواهد نشست و در این راه در طول این چهل و یکسال به هر ابزار مشروع و نامشروعی دست زده تا اجازه ندهد آرمانهای انقلاب اسلامی تحقق پیدا کند و فرهنگی دیگر و اقتصادی دیگر و سیاستی دیگر و... تبیین و عملی شود، جز مقاومت چیز دیگری نیست. برای مقاومت هم شعار صرف کافی نیست «دیپلماسی لبخند»! و کوتاه آمدن و... کارآمد نیست باید به ابزار و لوازم مقاومت بیش از پیش مسلح و مجهز بود. برای مقاومت باید از «درون»، «قوی» شد و برای قوی شدن نباید لحظهای از بهتر شدن و «تحول» همهجانبه باز ایستاد. هر حرکتی در غیر این مسیر پذیرفتنی نیست سهل است که بازی در زمین دشمن است.
۵- راستی این است که دشمن غدار و جنایتکار که در طول چهل و یکسال تاریخ انقلاب و علیالخصوص در جریان جنگ تحمیلی خوب فهمیده که در جنگ رویاروی و نبرد مستقیم نظامی حریف ما نیست و این ملت شجاع و موحد که اهل تجاوز و جنگ نیست اما به مصداق «لن نجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا» هر ضربهای را با ضربتی محکمتر پاسخ میدهد و در دفاع از حیثیت و اعتقاد و سرزمین خود اهل کوتاه آمدن و تسلیم نیست، پس میدان نبرد را به «درون» و عرصه جنگ نرم و تهاجم به فرهنگ این مردم کشاند. فرهنگی نشئتگرفته از مکتب انسانساز و توحیدی اسلام که ضرب شست آن را در طول هشت سال جنگ با شعارهایی نظیر «یا حسین(ع) فرماندهی»! چشیده بودند. دشمن فهمیده بود آن فرهنگی که یک قرن پیش گلادستون در مجلس انگلیس درباره آن گفته بود «تا زمانی که مسلمانان قرآن میخوانند و تفسیر میکنند و به حج میروند و مادام که نام محمد(ص) را میبرند ما در خطر هستیم باید قرآن را نابود کرد کعبه را ویران ساخت و نام محمد(ص) را از ذهنها پاک کرد.» هنوز زنده است. اصلا این فرهنگی همیشه زنده است که هر گاه در حیات جمعی روان شود و مسلمانان در هر جا و در هر وضعیتی لیاقت و توانایی استفاده از این فرهنگ را ثابت کنند هر ملت ولو مردهای را جان میبخشد و در کالبد آن روح مقاومت و شجاعت و عزتطلبی جاری میسازد. پس برای در هم شکستن مقاومت این مردم؛ برای زدن انقلاب این مردم و... باید این فرهنگ را از آنها گرفت ولی از آنجا که این فرهنگ در تقابل با فرهنگهای وارداتی از قدرت چیرگی برخوردار است، حمله را از زاویه دیگری آغاز کردهاند، برای این هدف بهترین کار حمله به معیشت و نان و سفره این مردم است. همانجا که بزرگان دین و راهبران راستین اسلام درباره آن تذکرات فراوان و توصیههای بیشمار کردهاند. «فلولا خُبز ما صلینا و لا صُمنا»! سخن بزرگ و بسیار قابل تامل آورنده آن فرهنگ دشمنشکن و انسانساز است که «کسی که نان ندارد، نماز و روزه هم ندارد»!
۶- هر چه زمان میگذرد و ابهت و هیمنه پوشالی قدرتهای شیطانی در برابر خروش اسلام احیاءشده بیشتر فرو میریزد دشمن عصبانیتر و وحشیتر و بینقابتر و رسواتر علیه این انقلاب عمل میکند. آنقدر وحشی و عصبانی که مراقب نیست نقابی که از تمدن و ترقی و دموکراسی و حقوق بشر و آزادی و... برای خود ساخته بود، خیلی وقت است که از چهره کریهاش افتاده است و دنیا و آدمهای خوشباور در غرب و غیر غرب هم به ماهیت و ذات تمدن یکبعدی و (به قول مارکوزه) «تکساحتی» پی بردهاند. الان بیش از دو سال است بعد از زیر برجام زدن رئیسجمهور لمپنمآب و تروریست آمریکا پیش چشم حیرتزده جهانیان، که حمله به سفره و معیشت مردم و اقتصاد این مملکت به شکل علنیتر و غیرانسانیتر آغاز شده است. و اینها در راستای زدن ریشه و اصل انقلابی است که این مردم با نام «خدا» و برای برقراری حکومتی مبتنی بر آموزههای اسلام ناب برپا کرده، حکومتی نه شرقی و نه غربی که جوهره و مشخصه اصلی آن «عدالت» است(ولقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط) و ساختن امتی «وسط» و نمونه و الگو برای جهانیان (و کذالک جعلناکم امه وسطا لتکونواشهدا علی الناس...). دشمن برای خلع سلاح ما، برای تضعیف سیرت و ماهیت انقلاب «فرهنگ انقلاب» را هدف قرار داده و طبق فرمایش و هشدار آورنده فرهنگ مورد بحث، یکی از مهلکترین ضربات بر پیکر این فرهنگ و یکی از کارآمدترین حربهها برای جدایی افکندن میان مردم و این فرهنگ» حمله به نان و معیشت مردم و گرفتار کردن آنها زیر بار سنگین زندگی روزمره است.
۷- برای تحقق آرمانهای انقلاب عظیم و کبیر اسلامی، برای تداوم خط و مسیر انبیاء، راهی جز «قوی شدن» وجود ندارد. در این باره رهبر حکیم انقلاب در چند ماهه اخیر (به ویژه بعد از شهادت مظلومانه حاج قاسم و یارانش) که دشمن بیش از گذشته تعارفات و شعایر و ظواهر را کنار گذشته و علنا قداره کشیده و مثلا برای ترساندن ما!! بالای سرش میچرخاند، حداقل دوبار به طور صریح تاکید فرمودهاند» یکی از راههای قوی شدن ایجاد تحول است. البته «تحول صحیح». تحول صحیح احتیاج دارد به «پشتوانه فکری». یعنی همان کاری که امام راحل در زمینه تحول انجام میداد و رهبر انقلاب آن را به این گونه تعریف کردند «امام هر کاری در زمینه تحولات انجام دادند متکی به همین حرکت اسلامی و مبانی معرفتی اسلام بود؛ امام در چهارچوب آن حرکت کردند.» تحول به معنای «گرایش مستمر به بهتر شدن؛... یعنی اکتفا نکردن به داشتههای موجود...» و شرط مهم دیگر تحول آن هم در مهمترین و حیاتیترین ابعاد زندگانی اجتماعی یعنی اقتصاد و فرهنگ، «نترسیدن از دشمنی و دشمنیهاست.» همانجایی که امروز به راحتی میشود دید که آماج حملات همهجانبه و بیامان دشمن است. ترسیدن و کوتاهی در ایجاد تحول در این عرصهها که با تحقق «عدالت» عینیت مییابد، خواسته و ناخواسته حکم خیانت و بازی در مسیر اجرای اهداف دشمن نابکار است. حرکت ضدتحول و تعلل در حل مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم که جای خود
دارد...!
سفر بی نظیر هیأت افغانستانی به ایران
عبدالمحمد طاهری در روزنامه ایران نوشت:
در طول دو دههای که از سقوط طالبان و تشکیل حکومت مرکزی در افغانستان میگذرد، سفر اخیر هیأتی از این کشور به ریاست محمد حنیف اتمر، سرپرست وزارت خارجه این کشور سازمان یافتهترین و گستردهترین سفر یک هیأت افغانستانی به ایران است. تاکنون هیأتی با این حجم و تنوع و با این میزان برنامه و دستورکار از افغانستان به ایران سفر نکرده بود. یکی از دلایل اهمیت سفر این هیأت، به تلاشهای دو طرف برای روشن شدن حادثهای بازمیگردد که در رودخانه هریرود برای چند نفر از همسایگان شرقی رخ داد. همچنین حادثهای که در یزد برای چند نفر دیگر از آنها رخ داد را هم نباید بیتأثیر دانست. با وجود این، همه ابعاد و برنامههای این سفر به این موارد ختم نمیشود.
مسأله راهبردی این واقعیت است که اکنون افغانستان عزم خود را برای مستحکمتر کردن رابطه با همسایه مقتدر غربی خود جزم کرده است. این امر نیز به نوبه خود متأثراز مناسبات داخلی این کشور است، زیرا اکنون بعد از شکلگیری گروه مصالحه در افغانستان به رهبری آقای عبدالله عبدالله و نیز با توجه به ضعف دولت مرکزی و نیز تمایل اندک گروه طالبان نسبت به آقای اشرف غنی، رئیس جمهوری این کشور، مجموعه این شرایط سبب شده است تا عبدالله عبدالله استحکام روابط با ایران را در دستور کارخود قرار دهد. او در گذشته نیز چنین دیدگاهی نسبت به ایران داشته و میداند که اگر این کشور حمایت همسایه قوی خود را از دست بدهد، با چه مشکلاتی روبهرو خواهد شد.
این دیدگاه در محمد اتمر، رئیس هیأت افغانستان نیز وجود دارد. گرچه آقای اتمر یک پشتو است، اما پشتویی است که نگاه تکنوکراتیک به کشورهای همسایه از جمله ایران دارد. اتمر با توجه به سوابق گسترده خود در حاکمیت افغانستان، از جمله وزارت معارف، دبیری شورای امنیت ملی و امروز سرپرستی وزارت خارجه، بخوبی واقف است که ایران تنها کشوری است که میتواند منافع همهجانبه افغانستان را تضمین کند. بویژه اینکه امروز افغانستان در مرزهای جنوبی با کشور پاکستان دچار مشکلات عدیدهای است و در شمال نیز، کشور تاجیکستان از اقتداری برخوردار نیست که افغانها بخواهند از آن بهره بگیرند. مجموعه این عوامل، به همراه مشترکات زبانی، فرهنگی، دینی و تاریخی افغانستان با ایران، باعث شده است مسئولان این کشور از جمله آقای اتمر بهدنبال تحکیم روابط با همسایه غربی خود باشند.
در این میان برخی کشورها و رسانههای غربی تلاش دارند مسأله حادث شده برای افغانهای مهاجر در هریرود را به ایران نسبت بدهند. اما واقعیت جز این نیست که کشوری به عظمت جمهوری اسلامی ایران نمیتواند دست به کشتن افراد بیگناه بزند، هرچند ورود این عده به ایران غیرقانونی بود و بهدلیل همین ورود غیرقانونی احتمال برخورد مرزبانی هم میتواند مطرح باشد، اما آنقدر مرزبانی ایران از درایت، تجربه و سعهصدر کافی برخوردار است که دست به چنین اقدامی نزد. بنابراین، این مسأله و نسبت دادن آن به ایران، رویکردی تنگنظرانه، جزمینگر و حرفی کاملاً عبث است. باوجود این، باید مشخص شود که این مسأله از کجا شروع شده و به کجا خاتمه یافته و این قطعاً حق افغانستان است. از اینرو با اطمینان میتوان گفت آقای اتمر به ایران آمده است این مسأله را فیصله دهد تا این موضوع زمینه سوءاستفاده کشورهای دیگر را فراهم نکند.
اما این سفر، بویژه با توجه به ترکیب هیأت افغانستان و نیز برنامهها و دستور کار هیأت، نشان میدهد که روشن کردن همه ابعاد و واقعیت ماجرا و فیصله دادن به اتفاق هریرود تنها بعد این دیدارها نیست. آقای اتمر و دولت افغانستان، در تلاش هستند تا در زمینههای اقتصادی و فرهنگی و نیز در ارتباط با ناامنیهایی که در مرزهای دو کشور وجود دارد، با ایران به یک دستورکار و سیاست جدید برسند. زیرا مرزهای ما با افغانستان همیشه دچار مشکل بوده و به همین دلیل حراست از این مرزها همیشه حائز اهمیت ویژه بوده است. بههمین دلیل بیش از 90 درصد تفاهمنامه همکاری جامع که طی ماههای آینده میان دو کشور امضا میشود، به مسائل امنیتی و مرزها بازمیگردد. اگر آقای اتمر بتواند این مسأله را مدیریت کند، سایر مسائل با افغانستان هم حل شدنی است. زیرا امروز ناامن بودن مرزهای دو کشور به مسألهای جدی تبدیل شده و این خود ناشی از ضعف دولت مرکزی در این کشور است. تا شکلگیری این اقتدار، طبیعی است که ایران نمیتواند اجازه دهد مرز دو کشور به محلی برای ورود و خروج آزادانه نیروهای مخرب تبدیل شود. زیرا همه آنان که از این مرزها تردد میکنند، از برادران افاغنه خوب ما نیستند. بهطور کلی، با توجه به مباحثی که درون افغانستان در جریان است و نیز فشار کشورهای غربی به مقامهای این کشور باعث شده است افغانستان به این واقعیت واقف شود که نباید حسن همجواری و گسترش مناسبات با همسایه غربی خود را فراموش کند.
فداها ابوها
حجتالاسلام سیدرضا فاطمینیا در روزنامه وطن امروز نوشت:
علما و بزرگان ما در مقام و عظمت حضرت فاطمه معصومه سلاماللهعلیها سخنها گفتهاند و کتابهای فراوان نگاشتهاند. در فضیلت ایشان همین بس که 4 امام [حضرت صادق، حضرت کاظم، حضرت رضا و حضرت جواد علیهمالسلام]، حضرت معصومه سلاماللهعلیها را مورد تایید خویش قرار دادهاند و با تعابیر مختلف فرمودهاند بهشت جزای کسی است که با معرفت، فاطمه را در قم زیارت کند.
امام صادق علیهالسلام در زمانی که امام کاظم علیهالسلام کودک بودند و طبق برخی نقلها هنوز به دنیا نیامده بودند، از حضرت فاطمه معصومه سلاماللهعلیها سخن گفتند. ایشان فرمودند: آگاه باشید! برای خدا حرمی است و آن مکه است، برای رسول خدا حرمی است و آن مدینه است، برای امیرالمؤمنین علی علیهالسلام حرمی است و آن کوفه است و قم کوفه کوچک است و بدانید که بهشت دارای 8 در است که 3 در آن از قم گشوده میشود. آنگاه فرمودند:
«تُقبَضُ فیها امرأهٌ مِن وُلدی اسمُها فاطمه بنتُ موسی وتَدْخُلُ بشفاعتها شیعتی الجنّه بأجمعهم؛ در قم دختری از فرزندان من که اسم او فاطمه دختر موسی است دفن خواهد شد که همه شیعیان من به شفاعت این دختر وارد بهشت خواهند شد». امام کاظم علیهالسلام به مسافرت رفته بودند که جمعی از شیعیان حضرت برای پرسش چند سؤال به خانه ایشان در مدینه آمدند ولی آن حضرت را نیافتند. سوالها را در کاغذی نوشتند و به اهل خانه دادند، فردا برای خداحافظی آمدند و مشاهده کردند حضرت معصومه سلاماللهعلیها که حدود 6 سال داشت جواب همه آن سوالات را نوشته است. شیعیان در مسیر برگشت بودند که به امام کاظم برخورد کردند و جوابها را به امام نشان دادند. امام کاظم علیهالسلام وقتی جوابها را مشاهده فرمودند 3 بار فرمودند: فداها ابوها. همان تعبیری که رسول اکرم در فضیلت دختر گرامیشان حضرت زهرا سلاماللهعلیها فرمودند.
کرامات فراوانی از حضرت ثبت شده است که نشان از مقام و بزرگی این بانو دارد. چه بسیار بیماریها و مشکلات که با دست با کرامت ایشان حل شده است، لذا به ایشان صفت کریمه اهلبیت علیهمالسلام نیز خطاب شده است.
علمای شیعه افتخارشان این بود که محضر ایشان کسب علوم دینی میکنند و خود را ریزهخوار سفره با کرامت دخت موسی بنجعفر میدانستند و هماکنون بزرگترین مکان انتشار علوم اهلبیت علیهمالسلام و حوزههای علمیه در جوار حرم حضرت معصومه سلاماللهعلیها است و مدرسه علمیهای که در نزدیک حرم ساخته شده است به خاطر بهرهگیری از ساحت و فیض کریمه اهل بیت به نام مدرسه مبارکه فیضیه نامگذاری شده است، چرا که از فیض نعمت حضرت معصومه سلاماللهعلیها متنعم است.
مرحوم علامه طباطبایی در زمان سکونت در قم، در ماههای رمضان، پیش از افطار به حرم ملکوتی کریمه اهلبیت، فاطمه معصومه سلاماللهعلیها مشرف میشدند و با بوسه زدن بر ضریح مطهر آن بانوی بزرگوار، روزه خود را افطار میکردند.
از علامه شهید مطهری منقول است هرگاه نام علامه طباطبایی را به زبان میآورد، میگفت: روحم به فدای او باد. یکی از دانشمندان از استاد مطهری پرسید: دلیل این همه تجلیل و احترام شما از علامه طباطبایی چیست؟ استاد مطهری در پاسخ گفت: من فیلسوف و عارف بسیار دیدهام و احترام من به علامه طباطبایی به خاطر فیلسوف بودن ایشان نیست، بلکه از این جهت است که او عاشق و دلباخته اهلبیت علیهمالسلام است، چرا که علامه طباطبایی در ماه رمضان روزه خود را با بوسه بر ضریح مقدس حضرت معصومه سلاماللهعلیها افطار میکند. ابتدا پیاده از منزل تا حرم مطهر(با توجه به آن سنین پیری و دوری راه) مشرف میشود. ضریح مقدس را میبوسد، سپس به خانه میرود و غذا میخورد. حضرت فاطمه معصومه سلاماللهعلیها از معدود امامزادگانی است که زیارتنامه مخصوص دارد و این زیارتنامه توسط امام معصوم علیهالسلام انشا شده است و این مقام ایشان را دوچندان کرده است. زیارتنامه حضرت معصومه را برادر گرامیشان حضرت رضا علیهالسلام انشا فرمودهاند. بین امامزادگان، حضرت علیاکبر و حضرت ابوالفضلالعباس علیهماالسلام زیارتنامه مخصوص دارند.
امیدواریم خدای متعال به برکت بانوی کرامت حضرت معصومه سلاماللهعلیها مردم شریف ایران مخصوصا دختران عزیز را مورد عنایت و لطف خویش قرار دهد.
همتی باید تا فرصتها نسوزد!
فردوس باقری در روزنامه آرمان ملی نوشت:
یکم: بحران کرونا در بسیاری از کشورهای جهان نظامهای پولی-بانکی و سیاستهای اقتصاد اجتماعی را به طور جدی محک زد و ضربات اقتصادی ناشی از تلاطم اشتغال ناشی از همهگیری کووید 19 به کاهش درآمدهای مالیاتی دولتها منجر شد. دولتها بهطور سنتی مسئولیت بخش اعظم از نظام درمانی، آموزشی و امور اجتماعی را برعهده دارند. با این حال، هرگونه اقدام غیرحرفهای، بدون بررسی و شناخت نیاز اصلی و واقعی هر بخش، عدم توازن فزاینده مالی-پولی در زیر اقتصادهای کلان را به بار میآورد. به همین دلیل در کشورهای توسعهیافته اقتصادی، «پولپاشی هلیکوپتری» را بهعنوان یک راهحل اضطراری به کناری میگذارند. این اصطلاح اقتصادی به ما میآموزد که در صورت انتخاب و اجرای آن در شرایطی مانند بحران کرونا مراقب افزایش لجامگسیخته نقدینگی باشیم. از این رو، تجربههای اقتصادی به ما یادآور میشود که در شرایط شکنندگی درآمدهای دولت و مردم، هر گونه کاهش در هر طرف اقتصاد (بخش خصوصی و بخش دولتی) میتواند اصطلاحا ضریب فزاینده معکوس در اقتصاد کشور را افزایش دهد.
دوم: اجرای این سیاست اما، یک پارادوکس به همراه دارد؛ «این حمایت، چگونه اجرا شود که به افزایش نقدینگی در جامعه منتهی نشود؟» ابتدا باید گفت عدم فعالیت واحد تولیدی و اختلال در زنجیره تولید با وجود حضور تقاضا برای کالاهای مصرفی منجر به افزایش قیمتها در کوتاهمدت خواهد شد. از سوی دیگر، اثرات تورمی تزریق پول فیزیکی در عین افزایش قیمت کالا و همزمان با کاهش تولید، برای اقتصاد در حال رکود و تورم ما، سم مهلک به شمار میآید. از طرف دیگر «فناوری اطلاعات و ارتباطات»، اقتصاد دیجیتال را به کمک حل این معضل و پارادوکس فرامیخواند. کشورهای توسعهیافته با همین روش، «اعتبار مصرفکننده- کارت اعتباری» را جایگزین «پول نقد» میکنند تا از عوارض افزایش نقدینگی و در نتیجه بالا رفتن تورم، جلوگیری نمایند. این در حالی است که مداخله دولت به عنوان متولی اصلی اقتصاد، در مهار موج تورمی در ایران امری ناگزیر به نظر میآید. سوم: بانک مرکزی برای نخستینبار در اقدامی شایسته طرحهای خود را برای پیشبینی و کنترل تورم ارائه کرده است. اما اقدامی که به تناسب این پیشبینی صورت گرفته با اهداف طرح بانک مرکزی در تعارض است. چرا؟
ملاحظاتی درباب نقدینگی
«ورود نقدینگی» در قالب حمایت از خانوار (هر خانوار یک میلیون تومان) با «تزریق بالغ بر 20هزار میلیارد تومان» که نیمی از آن، از محل سپرده قانونی بانکها نزد بانک مرکزی تامین میگردد، این تعارض را بیشتر نمایان کرده و پرسشهایی را به وجود میآورد که به شرح زیر قابل فهرست است: چرا مجریان (بهویژه بانک مرکزی) در اجرای ماده 5 مصوبه 28/12/98 دولت در خصوص طرح خرید اعتباری اضطراری ناشی از شیوع بیماری کرونا از پرداخت وام نقد به جای تخصیص اعتبار به مصرفکنندگان استفاده کردهاند؟ آیا مجریان محترم از اثرات تورمی ناشی از برداشت از سپرده قانونی بانکها و آزادسازی آن آگاه نبودهاند؟ چرا فرصت طلایی هدایت بالغ بر 20هزارمیلیارد تومان منابع اعتباری به بازار مصرف کالا و گردش چرخ تولید در سال جهش تولید با بیتوجهی از دست رفته است؟ این پرسشها نشان میدهد که یک فرصت بسیار طلایی برای هدایت نقدینگی به چرخه تولید با کمک تخصیص اعتبار به مصرفکننده (کارت اعتباری) از میان رفت.
کارتهای اعتباری این نقش را ایفا میکنند که مصرفکنندگان با اتکای به اعتبار موجود در آن تنها به خرید کالا اقدام ورزند. معنای سادهتر این مساله، جلوگیری از ورود نقدینگی به درون جامعه و کنترل تورم است.
نکته آخر: رئیس کل بانک مرکزی با پیشینه مثبتی که در مواجهه با بحرانهای اقتصادی از خود برجای گذاشته بیتردید از مدیران میانی خود خواهد پرسید که؛ «چگونه از دانش فناوری اطلاعات و ارتباطات در عرصه اقتصاد دیجیتال و بانکداری نوین در مجموعه حساسی چون بانک مرکزی استفاده مناسبی جهت جلوگیری از تزریق نقدینگی و جایگزینی آن با اعتبار خرید در مقطع حساس کنونی صورت نگرفته است؟» در روزهای اخیر زمزمه یک طرح غیرکارشناسی دیگر، به گوش میرسد: «دادن وام نقد (به جای اعتبار خرید) به دارندگان سهام عدالت از طریق وثیقه گرفتن این سهام». این طرح نیز، مانند طرح قبلی، در صورتی که در مدلی غیر از تخصیص اعتبار خرید کالا به مشمولین (دارندگان سهام عدالت) اجرا گردد، جز ورود سیل نقدینگی، افزایش لجامگسیخته قیمتها و لطمه به اقتصاد خانوار، دستاورد دیگری نخواهد داشت. درحالیکه نیک میدانیم تخصیص اعتبار خرید مدیریتشده و تقویت چرخه دادوستد -بدون ورود نقدینگی و پرداخت وام نقد به جامعه- میتواند اثرات مثبتی در به حرکت درآوردن چرخ تولید بر جای گذاشته و مسئولان اقتصادی دولت را از اتهام اقدامات پوپولیستی محفوظ بدارد؛ لااقل جلوی انحراف بعدی را از هماکنون بگیریم!
محک عدالت در گام دوم انقلاب
سیدعبدالله متولیان در روزنامه جوان نوشت:
از چهارم اسفند ماه ۱۳۵۸ که حضرت امام خمینی (ره) حکم ریاست دیوان عالی کشور بهعنوان عالیترین منصب قضایی را به نام شهید مظلوم آیتالله دکتر بهشتی صادر فرمودند چهاردهه میگذرد و طی این مدت، دستگاه و نهاد قضایی کشور به رغم همه فراز و فرودها، ضعف و قوتها، کمبود و نقصانها، بی مهری و ناملایمات، فشار و تخریبها اگرچه هیچگاه در حد و اندازه و انتظارات نظام اسلامی و الگوی عدالت علوی نبوده، اما همواره حرکتی رو به جلو داشته و در مجموع با توجه به موانع موجود و متناسب با سایر دستگاهها در قوای مجریه و مقننه، کارنامه قابل قبولی از خود ارائه داده است.
در ارزیابی منصفانه عملکرد دستگاه قضایی، نمیتوان تأثیر متغیرهای بیرونی و موانع و عوامل خارج از سیستم قضا را بر موفقیت یا ناکامی تحقق برنامهها و مأموریتهای این قوه نادیده گرفت. در کشوری که در چهار دهه گذشته نظام جامع و کلان اقتصادی مستقل و بومی نداشته و متأسفانه با مؤلفه ها، ساختارها، روشها وساز و کارهای لیبرال سرمایهداری غربی بهعنوان علت اصلی بروز و تکثیر جرائم خرد و کلان اداره شده، و در سایه الگوی سرمایه داری آسیبهای فراوانی به حوزه فرهنگ، اقتصاد و معیشت مردم وارد شده است و کلیه نظامهای اجتماعی مورد تهدید قرار گرفته و اخلاق اجتماعی، ایمان و باورهای مردم و اعتماد آنان به نظام خدشه برداشته، بدیهی است که دستگاه قضایی هرگز نمیتوانسته بار سایر قوای نظام، در پیشگیری از وقوع جرم، استقرار عدالت، ایجاد امنیت در حوزههای مختلف و... را یک تنه به دوش بکشد. منشأ حجم بالای پروندههای جرائم، بزههای اجتماعی، درگیریها، کلاهبرداریها، منازعات، مفاسد خرد و کلان اقتصادی را که کمر قوه قضائیه را شکسته است، باید در بیرون از دستگاه قضا جستوجو کرد.
سیری در احکام انتصاب رؤسای پیشین قوه قضائیه و بررسی عملکرد عمدتاً ۱۰ ساله آنان به خوبی نشان میدهد که قوه قضائیه از حیث کمی، کیفی، ماهوی، ساختارها، آموزش عمومی و تخصصی، به روز رسانی و تخصصی کردن امور قضایی، حضور در عرصههای بینالمللی و... پیشرفتهای چشمگیری داشته است. خدمات رؤسای قوه در ۲۰ سال گذشته در توسعه کمی و کیفی و ایجاد مجتمعهای تخصصی قضایی و تربیت قضات تخصصی و ایستادگی و مقاومت مسئولانه قوه قضائیه در برابر حملات و هجمه روزنامههای زنحیرهای و مبارزه بی امان با مفسدان اقتصادی، متجاوزان به جان و مال و متعرضان به آبروی مردم، براندازان پارلمانی و جنگ نرم و دفاع از نظام و حقوق ملت و دستگیری و محاکمه شبکه عوامل براندازی در دو فتنه بزرگ ماضی از اوراق زرین کارنامه قوه قضائیه (در عین اذعان به ضعفها و معایب موجود در قوه) ستودنی است.
مطالبات مقام معظم رهبری از دستگاه قضا طی ادوار گذشته (که به برخی از آنها اشاره میشود)، حساسیت و جایگاه رفیع آن در استقرار عدالت و امنیت و آرامش بخشی به آحاد جامعه و ناامن سازی محیط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی کشور برای تهدید کنندگان امنیت و آرامش مردم و کشور را مورد تأکید قرار میدهد:
۱ - تأمین عدالت لازمه جلب اعتماد عمومی به نظام است.
۲ - تأکید بر برطرف کردن تعارض قوانین و اصلاح عدم انطباق رأی دادگاههای بدوی و بعدی.
۳ - حفظ سلامت قوه قضائیه اصلیترین عامل جلب رضایت مردم.
٤ - مراقبت از آبروی اشخاص.
۵ - تأکید بر استفاده از روشهای جذاب برای آموزش عمومی مسائل حقوقی مورد نیاز مردم.
۶ - تأکید بر فراقوهای بودن پیشگیری از وقوع جرم.
۷ - ضرورت حمایت همه جانبه همه دستگاهها از دستگاه قضایی.
۸ - قوه قضائیه باید صد درصد انقلابی باشد و انقلابی عمل کند.
۹ - ضرورت نگاه تحولی و جهادی در همه عرصههای قضایی.
۱۰ - استفاده از همه ظرفیتهای موجود در دیوان عدالت و سازمان بازرسی کل کشور بهعنوان دو بازوی اصلی و کلیدی دستگاه قضا.
۱۱ - ضرورت ورود قوه قضائیه به مسائلی مثل تحریمها، تروریسم و...
۱۲ - تعیین شاخصهای دقیق و زمانبندی شده در تحول در مجموعه شکلی و ماهوی سیستم قضایی.
۱۳ - ضرورت ورود و حمایت از حقوق عامه در مسائل عمومی کشور مثل انتخاباتها، سیل، زلزله و ریزگرد.
۱٤ - انجام کار تبلیغی قوی و مؤثر با استفاده از ظرفیتهای هنری و رسانهای متناسب با وظایف سنگین قوه قضائیه.
۱۵ - ورود مؤثر و ایجاد امنیت در فضای اقتصادی کشور.
۱۶ - مبارزه قاطع، صریح، انقلابی و سریع با مفاسد و مفسدان اقتصادی.
۱۶ - تأکید بر استقلال دستگاه قضایی.
۱۷ - ایجاد تحول در دستگاه قضایی از حیث نگاه تخصصی به جرائم و تربیت قضات متخصص در حوزههای تخصصی.
۱۸ - تأثیرناپذیری سیستم قضایی از حب و بغضها و جوسازیهای سیاسی.
۱۹ - حفظ ثبات دستگاه قضایی با تأکید بر تغییر مستمر ساختارها متناسب با نیازها.
۲۰ - تأکید بر زمینه سازی برای ارتقای استحکام درونی و اقتدار قوه قضائیه از طریق تربیت قضات و مدیران شایسته، امین، فاضل، درستکار و انقلابی.
و، اما حکم ریاست آیتالله رئیسی بر قوه قضائیه در تاریخ ۱۶ اسفندماه ۹۷ همزمان با انتشار بیانیه راهبردی گام دوم انقلاب، متضمن مسئولیتهای عظیم و انتظارات رهبری نظام از ایشان متناسب با شرایط گام دوم انقلاب به شرح زیر است:
۱ - برای همه فصول این سند و بندهای ذیل آنها، زمان تعیین کنید و خود و همکارانتان را بر پایبندی به سرآمد برنامه الزام نمایید. در زمانبندیها نه عجله و نه مماطله نباید راه داده شود.
۲ - در همه فصول تحول، مردمی بودن و انقلابی بودن و ضد فساد بودن را رعایت کنید.
۳ - عنصر نیروی انسانی صالح را در رأس عوامل تحول و پیشرفت قوه بدانید. سلامت قضات و پاکی دامن آنان از هر گونه فساد، شرط لازم و اوّل برای همه توفیقات شما است. در ریشهکنی فساد از درون قوه که مایه مباهات شما و سرافرازی اکثریت قضات دادگاهها و دادسراها است، هیچ تردید و درنگ نکنید.
٤ - گسترش عدل و احیای حقوق عامه و آزادیهای مشروع و نظارت بر اِعمال قانون را که در شمار هدفهای قوه قضائیه در قانون اساسی است در رأس برنامهها قرار دهید. این موجب اعتماد مردم و دلگرمی آنان به قوه قضائیه در حوادث و منازعات خواهد شد.
۵ - در برخورد قضایی ملاحظه این و آن را نکنید.
۶ - از جوانان صالح و انقلابی و فاضل در مسئولیتهای قوه استفاده کنید.
۷ - قاضی و دادگاه را عزیز بدارید. احساس عزت و شرافت در قاضی، سد محکمی در برابر انگیزهها و عوامل نفوذ و انحراف است.
۸ - همکاری با قوای مجریه و مقننه و همافزایی با آنان را که سفارش همیشگی اینجانب است در نظر داشته باشید. آنان نیز موظف به همراهی و همکاری با شمایند.
هفته قوه قضائیه امسال در واقع اولین سالگرد رسمی سکانداری آیتالله رئیسی بر قوه قضائیه بوده و بدون اغراق باید اذعان کنیم که عملکرد ایشان متناسب با ۸ بند مذکور از صراحت، قاطعیت، سرعت و دقت انقلابی خوبی برخوردار بوده و اعتماد عمومی را به روند برخورد اصولی و سریع با جرائم کلان و بهویژه پالایش درونی قوه قضائیه از مفسدان جلب و چراغ امید را در دل مردم پرفروغ نموده و عرصه اجتماع را برای مفسدان اقتصادی تنگ و ناامن کرده است.
اروپا میان دو صندلی
جلالخو ش چهره در روزنامه ابتکار نوشت:
خشم تهران از ترویٔیکای اروپایی در تویٔیت «محمد جواد ظریف» بازتاب یافته است. وزیر امور خارجه درپی تصویب قطعنامه توبیخی ترویٔیکای اروپایی در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی هستهای علیه ایران نوشت: «سه کشور اروپایی پشت نقابی که به چهره زدهاند، همدست ترامپ و نتانیاهو هستند». آیا ماه عسل روابط ایران و اروپا درپی توافق برجام در سال 2015 به پایان خود نزدیک شده است؟ آیا اروپایٔیان در جدال موازنه قدرت میان ایران و امریکا در منطقه، سرانجام و با صراحتی بیش از گذشته، جانب کاخ سفید و متحدان منطقهای آن در خاورمیانه را گرفتهاند؟ آیا بزودی شاهد خروج اروپایٔیان از محافظهکاری و اعلام مواضع روشن در قبال سیاست «فشار حداکثری» دولت ترامپ خواهیم بود؟
آیا جهان شاهد پایان برجام به عنوان یکی از بزرگترین دستاوردهای دیپلماسی در قرن بیستو یکم است؟ تهران تحول در اوضاع تازه را چگونه مدیریت خواهد کرد؟ ریٔیسجمهوری«حسنروحانی»درجلسههییٔتدولت به اروپایٔیان هشدار داد؛ لغو تحریم تسلیحاتی جزو لاینفک برجام است. او گفت «اگر روزی تحریم تسلیحاتی بخواهد تحت هر عنوان، با هر بیان و یا مکانیسمی برگردد، پاسخ ماهمانیاستکهمندرنامهایبهسران1+4درپاراگراف آخر نوشتم. لذا سران خوب میدانند که جواب ما آن روز چه خواهد بود. آنها میدانند چنین خطایی چه عواقب
وخیمی برای آنها دارد.»
تهران خروج از تحریم تسلیحاتی را در مهرماه آینده براساس آنچه توافقنامه برجام وعده داده، حققانونی و مشروع خود دانسته و کمترین عقب نشینی را دراینباره نمیپذیرد.
اما به نظر ترویٔیکای اروپایی ساز مخالف کوک کرده است. بیانیه وزیران امور خارجه بریتانیا، فرانسه و آلمان 24 ساعت پس از تصویب قطعنامه توبیخی شورای حکام آژانس هستهای، تمایل ترویٔیکای اروپایی را به ادامه تحریم تسلیحاتی ایران بروز داده است. اعلام چنین گرایشی به رغم همه محافظهکاری جاری در آن، چندان تفاوتی ندارد با آنچه دولت ترامپ برای جلوگیری از لغو تحریم تسلیحاتی ایران دنبال میکند. کاخ سفید تحریم دایٔمی ایران را میخواهد. از این رو میکوشد با کشاندن موضوع ایران به شورای امنیت سازمان ملل، ضمن جلوگیری از لغو تحریم تسلیحاتی، مکانیزم «ماشه» یا بهعبارت روشن، بازگشت تحریمها علیه ایران را تا پیش از قطعنامه 2231 شورای امنیت فعال کند. سهکشور اروپایی عضو گروه 1+4 در بیانیه خود جانب احتیاط را گرفتهاند. آنان گفتهاند؛ با فعالسازی مکانیزم ماشه مخالفند. با از همپاشی برجام مخالفند.
در این حال ایران باید از یکسو به انجام تمامی تعهدات خود در برجام بازگردد. از سوی دیگر، لازم است تحریم تسلیحاتی ایران یک تا دوسال دیگر تمدید شود. در واقع اروپایٔیان میان دو صندلی نشستهاند؛ هم میخواهند جانب احتیاط را در روابط خود با واشنگتن و متحدان منطقهای آن نگه دارند. هم تهران را بیش از این در مدار عصبی تحریک نکنند. تهران براین باور است که اروپایٔیان سرانجام آنچه میکنند و خواهند کرد که واشنگتن براساس سیاست «اراده مبتنی برقدرت» دنبال میکند. اگرچه فعال شدن مکانیزم ماشه در بیانیه وزیران ترویٔیکای اروپایی بهعنوان خط قرمز در حفظ برجام اعلام شده، ولی مخالفت با لغو تحریم تسلیحاتی ایران به قوت خود باقی است. این وضع انتخابهای سختی را پیش روی تهران قرار میدهد. آنچه ریٔیسجمهور روحانی در هشدار به اروپایٔیان گفت اگر انجام شود، شاهد پردهبرداری از نوع جدید روابط ایران و اروپا خواهیم بود؛ روابطی که «تنش» وجه برجسته آن است. در این میان روسیه و چین به عنوان دو عضو گروه 1+4 و شورای امنیت سازمان ملل در سیاست راهبردی تهران جایگاه ویژه خواهند یافت. ظرفیت سنجی از این دو کشور در این کارزار دشوار مینماید؛ به ویژه آنکه مسکو در هفتههای اخیر عافیت طلبتر از گذشته بروز داشته است.
همچنین با نگاه به سیاست هستهای چین از دهه هشتاد میلادی به اینسو و دغدغههای جاری پکن در حوزه اقتصادی و مسایل شمال شرق آسیا، کف و سقف معلومی را در مخالفت و یا مقاومت در برابر سیاستهای یکجانبهگرای واشنگتن دارد. فارغ از گسلهای واقعی یا جعلی در روابط امریکا با اروپا و قدرتهایشرقی،اکنونتهرانبیشتر بهابتکارهای خود میتواند تکیه کند. ابتکارهایی که لازم است فرجام روشنی را در منازعه کشدار میان ایران و آمریکا معلوم کرده و به اقدامهای ایذایی واشنگتن در همه سطوح پایان دهد. تلاش واشنگتن برای بردن موضوع ایران به شورای امنیت، نشانگر این واقعیت است که سیاست فشار حداکثری ناکارآمد بوده و نتوانسته ایران را به تسلیم وادارد. پس از این نیز اگر سیاستها بر همین سیاق بماند، اوضاع با شدت بیشتر و پیامدهای مخرب برای همه طرفها رقم میخورد. بنابراین واشنگتن نمیتواند از قبول مسیٔولیت آنچه درصورت بحرانی شدن اوضاع رخمیدهد، شانه خالی کند.
بولتون ؛ فرشته مرگ یا نجات ترامپ؟
حامد رحیم پور در روزنامه خراسان نوشت:
«اتاقی که در آن اتفاق افتاد: خاطرات کاخ سفید»نام کتابی است که روایتگر یک دوستی تا دشمنی است،یک آشنایی تا یک دنیا هجمه و توهین. این خلاصه ماجرای ترامپ و بولتون است. در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ کتابهای زیادی منتشر شده است، اما کمتر کتابی به اندازه کتاب جان بولتون، مشاور امنیت ملی سابق، مورد توجه قرار گرفته است. بولتونی که کتابش را سرانجام پس از کش وقوس های فراوان امروز منتشر کرد. فارغ از این که در این کتاب به چه موضوعاتی پرداخته شده ، نکته مهم تر آن است که چرا در شرایط کنونی این حجم از فضای رسانهای به مطالب این کتاب اختصاص یافته است؟واقعیت این است که امسال، سال انتخابات آمریکاست. نظرسنجیهای انتخاباتی هم سر سازش با ترامپ ندارند و او فقط حفظ ظاهر میکند.
برخی بر این عقیده اند که افشای گوشه هایی از اظهارات بولتون آن هم چند ماه قبل از انتخابات ریاست جمهوری حکایت از آن دارد که کسانی یا گروه خاصی با طرح این موضوع که ترامپ شایستگی ریاست جمهوری را ندارد، نمی خواهند وی برای دور دوم انتخاب شود.
برخی دیگر نیز معتقدند بولتون با این کار، مستقیم به روی ترامپ آتش گشوده و امیدوار است که یک دموکرات به جای او انتخاب شود. آن ها معتقدند از نظر بولتون، حضور ترامپ در رأس قدرت آمریکا برای منافع ملی این کشور خطرناک است چنان که درخواست کمک ترامپ از چین برای پیروزی در انتخابات آینده را خیانت به قانون اساسی آمریکا می داند.به عقیده آن ها تفاوت بسیاری بین کتاب بولتون و سایر کتاب هایی که به تازگی منتشر شده اند، وجود دارد زیرا وی یک سفیدپوست راستگرای به شدت محافظه کارِ نزدیک به اسرائیل است نه یک چپ دموکرات و اقلیت و این موضوع باعث ریزش بیشتری از افراد این طیف از جرگه حامیان ترامپ خواهد شد.
آن ها بر این عقیده اند که بولتون با این حمله، شیرازه سیاست های ترامپ را از هم می پاشد؛ به هرحال ترامپ تنها کسی است که از زمان به قدرت رسیدن، تمام توان خود را چه در سخنرانی ها و چه در شبکه های اجتماعی، صرف تحقق شعارهای انتخاباتی خود کرده است و هنوز در میان نژادپرستان سفید پوست که اغلب در جنوب آمریکا متمرکز هستند و تمام هم و غم شان اقتصاد است طرفدارانی دارد که برخی این طرفداران را به عنوان هسته و پایگاه رای 35 درصدی وی می شناسند .از آن جایی هم که بولتون یک جمهوریخواه تمامعیار است، نه کاخ سفید و نه حامیان وی نمیتوانند مطالب کتاب را اظهارنظر ساده یا اطلاعات به دست آمده توسط لابیهای دموکرات اعلام کنند.
به هر حال او پیش از این مشاور امنیت ملی ترامپ بوده است و این سمت، در آمریکا بسیار مهم است.اما از طرف دیگر برخی از تحلیل گران بر این باورند که چون کمپین انتخاباتی ترامپ بر اساس یک راهبرد از پیش تعیین شده از هر فرصتی برای فرافکنی و انحراف افکار عمومی از نارسایی های مدیریتی ترامپ در سه سال و نیم گذشته بهره میگیرد، رسانههای مذکور موظف شدهاند با پرداختن پر حجم به این کتاب، توجه افکار عمومی را از موضوعاتی چون «کرونا» که تاکنون جان حدود ۱۲۰ هزار نفر را در آمریکا گرفته و «اعتراضات ضدنژادپرستی در پی قتل جورج فلوید» پرت کنند.آن ها معتقدند دوقطبی شکلگرفته در جامعه آمریکا به قدری قدرتمند است که حتی بحران نژادی و کرونا نیز به طور ملموس نتوانسته در جبهه موافقان و مخالفان ترامپ تغییری ایجاد کند.
این سوال نیز مطرح می شود که چگونه اعضای ارشد حزب جمهوری خواه که چند ماه مانده به انتخابات ریاستجمهوری، تمام قد از ترامپ در میانه آشوب عظیم اجتماعی در کشورشان دفاع میکنند،به جان بولتون اجازه داده اند در کتاب تازه خود رئیس جمهوری آمریکا را به ارتکاب تخلفات قابل استیضاح متهم کند؟ آیا بولتون که روزی یکی از وفادارترین افراد به دونالد ترامپ بود ، تبدیل به خائنترین فرد به ترامپ شده است؟ یا او فر شته نجات ترامپ از مخمصه ای است که اکنون در آن گرفتار شده است .
تصویری که بولتون در کتابش از ترامپ ارائه میدهد رئیسجمهوری بیاطلاع از سادهترین موضوعات ژئوپلیتیک است که عمده تصمیماتش با یک هدف مشخص گرفته میشوند: پیروزی مجدد در انتخابات. آیا بولتون خواسته یا ناخواسته در مسیر تحقق این هدف ترامپ قرار گرفته است ؟ برای رسیدن به پاسخ این سوالات حداقل باید تا 4 نوامبر 2020یعنی یک روز بعد از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا صبر کرد .