سرویس سیاست مشرق – فردی به نام کوروش الماسی که گفته شده "محقق و پژوهشگر" است، طی یادداشتی در شماره اخیر روزنامه آرمان ملی که با تیتر "حق با رهبری است"! منتشر شد، نوشت: شهروندان ایران زمین تمامی مولفههای لازم برای زیستی انسانی همراه با امنیت، رفاه و آرامش نسبی را دارند.
این همه چالشهای اقتصادی، معیشت شهروندان، روابط خارجه، بیاخلاقی سیاسی، آموزشی متوسطه و عالی، ناامیدی عمومی و... غیرعقلانی و با هیچمنطق و استدلالی توجیه پذیر نیست. با توجه به تودههای میهن دوست، جوانان با انگیزه و با اراده، انبوهی از متخصصین در عرصههای گوناگون، انواع منابع و ذخایر خدادادی و... شهروندان ایران نباید هم سطح شهروندان کره شمالی، جیبوتی، ونزوئلا، فلسطین، پرو و... زندگی کنند.
او میافزاید: نه تنها موجه بلکه ضروری است تا پرسش شود، چرا این همه چالش، ناامیدی و دشواری در کشوری که پاک و دلاورترین فرزندانش در قالب ارتش، سپاه، بسیج و... باارزشترین دارای خود یعنی جان خود را در طول جنگ تحمیلی در راه پایداری وطن عرضه کردهاند، وجود دارد؟
بیتردید، هشدارهای مقام معظم رهبری در مورد نفوذ، منطقی و عقلانیترین دلیل یا دلایل وجود این همه چالشهای غیرعقلانی در کشور است. بدین معنی که مهمترین دلیل وجود این همه چالش، وجود برخی عوامل نفوذی دشمنان در برخی مناصب و نهادهای تاثیر گذار تصمیمساز و تصمیمگیر میباشد.
فرد اشاره شده همچنین در قسمت پایانی این یادداشت تصریح میکند:
"پربیراه نیست اگر گفته شود، کشف و خنثی کردن عوامل نفوذی در نهادهای تصمیمساز و تصمیمگیر از اوجب واجبات نهادهای متولی امنیت کشور است. نفوذ در ساختارهای توسعه یافته، منسجم و ملی اگر نگویم غیرممکن اما بسیار دشوار است، بنابراین نفوذ عوامل بیگانه در برخی نهادها نمیتواند در یکی دو دهه اخیر رخ داده باشد، بلکه منطقی است که باور کنیم عوامل نفوذی کلیدی در روند وقوع و فرایند پیروزی و ثبات انقلاب موفق به نفوذ و پنهان شدن در برخی نهادها شدهاند، چراکه با توجه به اینکه در روند و ابتدای انقلاب 57، نظام (انواع نهادها) هنوز همانند دهههای بعدی رشد، پایدار، باتجربه و... نشده بود، طبیعی است که باور کنیم عوامل نفوذی دشمنان، در لباس انقلابی و متدین میان انقلابیهای اصیل و برخی نهادها لانه کرده باشند و به مرور زمان در مناصب مدیریتی تاثیرگذار قرار گرفتهاند. بنابراین عوامل نفوذ را باید میان افرادی که در وقوع و فرایند پیروزی انقلاب شرکت داشتهاند، جستوجو کرد. "[1]
در یادداشت مذکور و پیرامون ادعاهایی مثل جیبوتی بودن سطح زندگی در ایران و یا سابقه کشف نفوذ بین رجالی که نقش مستقیم در پیروزی ایران داشتند، البته هیچ سندی ارائه نشده است!
*محققانی که تحقیق نمیکنند! / چه کسی حاضر است ایرانِ سیر را با جیبوتیِ گرسنه مقایسه کند؟
اگرچه "مسئله نفوذ" یک امر بسیار مهم و مورد هشدار رهبری نیز هست اما اشارههای بهانهجویانه به آن یادآور بالا رفتن قرآن بر نیزههای سپاه معاویه و مصداق "کلمةالحق یراد بها باطل" است!
آیا واقعا سطح زندگی در ایران اسلامی مانند کشور میکروسکپی جیبوتی و یا سرزمین اشغال شده فلسطین و نوار غزه است؟
پژوهشگران اصلاحطلب از این "سیاهنمایی" چه هدفی را دنبال میکنند؟
نظام جمهوری اسلامی ایران نیز مثل هر کشور دیگری در دنیا با مشکلاتی مواجه است. مشکلاتی که البته ناکارآمدی دولت مشترک اصلاحطلبان و اعتدالیون بر آنها افزوده است. اما آیا این مشکلاتِ قابل رفع، سبب میشود که عدهای از راه برسند و بگویند سطح زندگی در ایران مثل جیبوتی است؟
ایران آباد و آزادی که هر دشمنی بر آن گذر کرد؛ معترف شد که ایران اسلامی علیرغم تمام مشکلاتش اما مثل کشورهای اروپایی پیشرفته است و اثری از تحریمها در آن دیده نمیشود.
نویسنده ادعاهای مذکور در حالی ادعای پژوهشگری داشته که حتی یک تحقیق ساده هم درباره شیوع گرسنگی و بیماری، بیدولتی، استعمار نوین در کشورهای آفریقایی و... نکرده است تا از مقایسه یکی از سیرترین کشورهای دنیا یعنی "ایران"[2] با کشورهای گرسنه و تحت ظلم امتناع ورزد یا احساس شرم کند.
*نفوذیها هنرمندتر هستند یا صاحبان محاسبه غلط!؟ / بدبینی به سیاهنمایانِ مدعی نفوذ...
و اما مسئله نفوذ...
میتوان با هزاران دلیل و سند این نکته را یادآوری کند که هنر نفوذیها در هر سطح و روشی هرگز به اندازه صاحبان محاسبات غلط در ساختارهای اجرایی کشور نبوده است.
کسانی که نفوذی هم نبودند اما با تفکر غلط و تحلیل ناصحیحی که داشتند مشکلات بزرگی را بر انقلاب و مردم عارض کردند.
فهم این نکته اصلا سخت نیست که تنها در دولت آقای روحانی که شاهد دلار 20 هزار تومانی و گرانی 500 درصدی مسکن و افزایش ماه به ماه قیمت لبنیات هستیم؛ تمام این رخدادها صرفا به دلیل عدم اعتقاد دولت به نظارت بر قیمتها و ناتوانی مدیریتی رخ داده است.
چه اینکه ایران اسلامی حتی اگر درگیر جنگ هم میشد هرگز و به لحاظ منطقی شاهد اینهمه گرانی نمیشد!
اکنون کدام عقلانیت است که متقاعد شود نفوذیها میتوانستند چنین مشکلاتی را در دامن مردم بگذارند؟
با دانستن این گزارهها و با عنایت به سیاهنماییهای ابتدای این یادداشت عجیب، شاید باید با تأمل و عینک بدبینی به این دست مطالب نگاه کرد.
مطالبی که بهجای بیان مثبتات و بیان اینکه کدام جریان سیاسی بود که این مشکلات را در دامن مردم گذاشت و چگونه تنها راه حل این مشکلات؛ رأی خوب و انتخابات است و بس... اما اصرار دارد که ایران مثل جیبوتی است و نفوذیها هم در لباس متدینین و انقلابیون مشغول اشکالتراشی هستند!
***
1_http://www.armanmeli.ir/fa/print/main/291435
2_mshrgh.ir/944980