قتل همسر به خاطر سوءظن

5f002ac4bc897_2020-07-04_11-37
زنی که به خاطر سوءظن به همسرش او را به قتل رسانده و جسدش را به آتش کشیده بود، در دادگاه کیفری استان تهران در حالی پای میز محاکمه رفت که گفت توبه کرده است و درخواست بخشش کرد.

 این زن شوهرش را دو سال قبل در منطقه‌ای در جنوب تهران کشت و سپس جسدش را در یک بشکه انداخت و به آتش کشید. دختران مقتول که اولیای‌دم هستند، از مادرشان اعلام گذشت کردند و زن جوان گفت توبه کرده است و درخواست بخشش دارد.

این زن خرداد سال 97 بازداشت شد. هرچند خودش موضوع قتل را به پلیس گزارش داده بود، اما تحقیقات بعدی مأموران نشان داد زن جوان خودش عامل جنایت است. این زن صبح یک روز خرداد با مأموران تماس گرفت و مدعی شد از پشت‌بام‌ خانه‌اش بوی تعفن می‌آید.

وقتی مأموران به محل رفتند، متوجه شدند بو از یک بشکه است که مقداری خونابه از آن خارج شده و سیمان نیز روی آن ریخته شده است. در نهایت جسد شوهر این زن از داخل بشکه پیدا شد. زن جوان به پلیس گفت: شوهرم خسرو کارهایش را به من نمی‌گفت و من اصلا نمی‌دانم با چه کسی دشمنی یا دوستی داشت.

او آخرین‌بار به پشت‌بام رفت تا با تلفن صحبت کند.

شب دیروقت بود و من خوابیدم. چند روزی بود از او خبری نبود تا اینکه بوی تعفن بلند شد و من با پلیس تماس گرفتم. گفته‌های این زن شک مأموران را برانگیخت و خودش به‌عنوان مظنون پرونده بازداشت شد.

او در تحقیقات به قتل اعتراف کرد و گفت: شوهرم به من خیانت می‌کرد و من اصلا او را دوست نداشتم و درخواست مهریه‌ام را به دادگاه داده بودم.

می‌خواستم از خسرو جدا شوم. روز حادثه متوجه شدم او دوباره با یک زن صحبت می‌کند و بگو‌و‌بخند دارد. گفتم تو حق نداری مقابل من این کار را بکنی. گفت هر کاری دلم بخواهد، می‌کنم.

خیلی عصبانی شدم و به او فحش دادم. شوهرم هم من را به‌شدت کتک زد. او همیشه این کار را می‌کرد.

وقتی آرام شد، یک‌دفعه به ذهنم رسید او را بکشم و راحت شوم. مقداری شیرموز درست کرده بودم. داخل آن یک بسته قرص ریختم و مخلوط کردم.

می‌دانستم شوهرم شیرموز دوست دارد و قطعا آن را می‌خورد. وقتی شیرموز را خورد، بی‌حال روی تخت افتاد. او را داخل پتو پیچیدم و به پشت‌بام بردم.

با یک روسری خفه‌اش کردم و جسدش را داخل بشکه‌ای که در پشت‌بام بود، انداختم. سپس رویش نفت ریختم و سوزاندم. وقتی دیدم همسایه‌ها متوجه می‌شوند، مقداری سیمان روی بشکه ریختم.

فکر می‌کردم همه‌چیز تمام می‌شود، اما بوی تعفن بلند شد و همه گلایه می‌کردند، به‌همین‌خاطر به ذهنم رسید موضوع را به پلیس گزارش بدهم. با مشخص‌شدن راز این قتل فرزندان مقتول درباره مادرشان اعلام گذشت کردند و تأیید کردند پدرشان با مادرشان بدرفتاری زیادی می‌کرد. آنها با حضور در دادگاه کیفری و در روز محاکمه مادرشان درخواست بخشش او را مطرح کردند و گفتند: مادرمان تنها کسی است که داریم و از وقتی او بازداشت شده، ما خیلی تنها شده‌ایم.

زن جوان نیز گفت: من توبه کرده‌ام و برای اینکه توبه‌ا‌م قبول شود، 60 روز هم روزه گرفته‌ام. به خاطر دخترانم من را ببخشید.

آنها خیلی تنها شده‌اند. با تکمیل پرونده قضات شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند و زن جوان را به مقدار ایام بازداشت به حبس محکوم کردند و او به‌زودی آزاد می‌شود.

برچسب ها:

اجتماعی