به گزارش مشرق، یک دیپلمات بازنشسته آمریکایی که هم اکنون همکار «بنیاد راکفلر» است، در یک یادداشت تحلیلی به توضیح اشتراکات ترامپ و بایدن در مسائل سیاست خارجی به ویژه در قبال ایران، روسیه و چین پرداخت.
«دونالد ادوین نیوچترلین» که سابقه فعالیت در وزارت خارجه آمریکا و همچنین کار در سفارتخانههای واشنگتن در آلمان، تایلند و ایسلند را دارد، در روزنامه «دیلی پراگرس» یادداشتی با این عنوان منتشر کرد: «بایدن، ترامپ درباره سیاست خارجی آنقدرها از هم دور نیستند (با هم اختلاف ندارند)».
بیشتر بخوانید:
بهای سنگینی که آمریکا در دوران ترامپ میپردازد
نبرد ترامپ و بایدن برای تصاحب فضای مجازی
دیپلمات سابق آمریکایی نوشت: «وقتی رئیسجمهور ترامپ به پنتاگون دستور داد ۹۵۰۰ نیروی نظامی آمریکایی را از آلمان کم کند، با تقبیح نویسندگان سرمقالهها، کارشناسان، اعضای کنگره آمریکا و رهبران اروپایی روبرو شد. او همچنین برای حضور پرسنل نظامی که امکان استقرار در آلمان را دارند، محدودیت ۲۵۰۰۰ نفری گذاشت. منتقدان گفتند او دارد ناتو را رها میکند اما جو بایدن با آنها همراهی نکرد. امکان دارد که او هم با این موضوع موافق باشد که آمریکا بیش از حد در اروپا حضور دارد و باید عقبنشینی کند».
به باور نیوچترلین، «در حالی که کارزار انتخابات ریاست جمهوری داغ میشود، ترامپ و بایدن روی اغلب موضوعات سیاست خارجی توافق دارند البته به جز نحوه تعامل با ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه. مواضع آنها در قبال چین، اروپا و خلیج فارس در تعارض یکدیگر نیست البته آنها درباره تاکتیکهای مدیریت این مسائل تفاوت دارند».
وی ادامه داد: «آنها اتفاق نظر دارند که پوتین در انتخابات ۲۰۱۶ (ریاست جمهوری آمریکا) دخالت کرد و اینکه چین تهدیدی خطرناک برای منافع جهانی ایالات متحده است. آنها در این باور اشتراک نظر دارند که یک ایران مجهز به سلاح اتمی در خلیج فارس و برای اسرائیل خطرناک خواهد بود».
دیپلمات پیشین آمریکایی نوشت: «به طور خلاصه باید بگویم، این دو نامزد باور دارند که آمریکا باید دخالتهای خارجی به ویژه حضور نظامی را کم کند تا خودش را برای رقابت بلندمدت با چین تقویت کند».
به روایت او، «سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا از زمان جنگ جهانی دوم و در پاسخ به شرایط متغیر جهانی را شاید بشود به به سه دوره متمایز تقسیم کرد».
این استاد روابط بینالملل و دیپلمات پیشین آمریکایی این سه دوره را چنین تعریف میکند:
۱- «سیاست مهار و سد نفوذ (Containment) از ۱۹۴۸ تا ۱۹۹۰ وقتی که جنگ سرد پایان یافت
۲- جهانیسازی (Globalization) از ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۸ که در آن ایالات متحده تنها ابرقدرت جهان و حامی تجارت و سرمایهگذاریهای بینالمللی بود
۳- صرفه جویی (Retrenchment) از ۲۰۰۹ تا ۲۰۲۰ زمانی که اوباما و ترامپ به کاهش هزینههای نظامی و سیاسی آمریکا در خارج از کشور تصمیم گرفتند».
دونالد ادوین نیوچترلین سپس در توضیح وضعیت جاری آمریکا و مواضع ترامپ و بادین در قبال تحولات جهانی به تفکیک درباره سه منطقه جغرافیایی صحبت میکند و با بررسی آنها به این نتیجه میرسد که بایدن و ترامپ اختلافات چندانی درباره مسائل سایست خارجی ندارند.
او ابتدا از «روسیه و اروپا» شروع میکند و مواضع رئیسجمهور جمهوریخواه آمریکا و رقیب دموکرات او را مورد بررسی قرار میدهد.
مواضع بایدن و ترامپ درباره روسیه و اروپا
نیوچترلین معتقد است: «بایدن درباره تصمیمهای مهم در قبال روابط با اروپا یا تحریم روسیه به خاطر اقداماتش در اوکراین و آزارهایش علیه سه کشور حوزه دریای بالتیک مخالفت نکرده است».
به باور او، «سکوت (بایدن) در انتقاد از تصمیم ترامپ برای خروج (نظامیان آمریکایی) از آلمان و تهدید او به اعمال تعرفه روی واردات از اتحادیه اروپا نشاندهنده این واقعیت در کپیتال هیل (کاخ سفید و کنگره) است: دموکراتها اقدامات رئیسجمهور برای کاستن از هزینههای استقرار نظامی در خارج یا اتخاذ مواضع او علیه آنچه "رویههای تجاری غیرمنصفانه" خواند را به چالش نکشیدهاند».
دیپلمات اسبق آمریکایی معتقد است: «موضوع اصلی برای هر دو حزب این است که چگونه در عزم پوتین برای ایجاد مجدد نفوذ روسیه در اروپای شرقی و بالتیک چالش ایجاد کنند. رئیسجمهور بعدی به همکاری رهبران اروپای غربی به ویژه آلمان نیاز دارد چرا که آلمان از دل جنگ سرد به عنوان قدرت غالب اقتصادی و سیاسی اروپا سر بر آورد».
وی افزود: «ترامپ با لفاظیهای خود علیه ناتو و اعمال تعرفه روی واردات اروپا رهبران اروپایی را از خود بیگانه کرد. بایدن به همکاری با اروپا باور دارد و این نظراتش را در ماههای آینده برای همگان روشن خواهد کرد».
جاهطلبیهای چین در آسیا
به باور نیوچترلین، «در کنگره و جامعه تجاری-بازرگانی (آمریکا) درباره این موضوع اجماع وجود دارد که چین یک تهدید بلندمدت برای منافع ایالات متحده در آسیا و به طور بالقوه در اروپا است. چین کمونیست در فقط 20 سال به قدرت اقتصادی تبدیل شده و تجارتش را به سراسر جهان گسترش داده است. چین نیروی نظامی نیرومندی از جمله در حوزه توانمندی جنگ سایبری است در حال تقابل با کشتیرانی تجاری در دریای چین جنوبی و در دریاهای ژاپن و کره جنوبی است. چین حامی شبکه جاسوسی جهانی است که فناوریها را از شرکتها و آزمایشگاههای ایالات متحده و اروپا سرقت میکند».
وی ادامه داد: «موضع کنگره آمریکا در قبال چین به ویژه بعد از سرکوب پکن علیه هنگکنگ علنا منفی است. بایدن از مدیریت ترامپ در موضوع روابط پر دست انداز (آمریکا) با کره شمالی یا فشارش بر کره جنوبی انتقاد نکرده است اما ترامپ و برخی اعضای کنگره فکر میکنند که حضور ۲۸۰۰۰ نظامی ایالات متحده در کره جنوبی، بیش از اندازه است و باید تعدادشان کم شود».
ایران و خلیج فارس
دیپلمات پیشین وزارت خارجه آمریکا معتقد است که همانند چین در آسیا و روسیه در اروپا، ایران «مصمم است که نفوذ از دست رفته خود در منطقه خلیج فارس را احیا کند».
به ادعای او، «در حال حاضر وجود ناوگان پنجم دریایی ایالات متحده آمریکا در بحرین سد راه (ایران برای احیای نفوذش) است و از تاسیسات بزرگ تولید نفت در عربستان سعودی، کویت، امارات عربی متحده و عراق حفاظت میکند؛ موضوعی که برای اقتصادهای ژاپن، کره جنوبی و چندین کشور اروپایی حیاتی است».
از نظر نیوچترلین، «حرکت تهران به سمت قدرت اتمی شدن که هدف آن افزایش نفوذش در سراسر خاورمیانه بود، باراک اوباما را در سال ۲۰۱۵ برانگیخت که با یک توافق هستهای از نظر زمانی محدود در ازای برداشتن تحریمها موافقت کند. جو بایدن در مقام معاونت ریاستجمهوری او از توافق حمایت کرد اما دونالد ترامپ این کار را نکرد. او بعد از رسیدن به کاخ سفید، به زودی حمایت ایالات متحده از توافق را کنار زد. بایدن این موضوع را به عنوان یک موضوع در کارزار انتخاباتی پیش نکشیده است و دموکراتهای کنگره هم از طرح این موضوع اجتناب کردهاند».
او یادداشت خود را اینگونه پایان داد: «اگر ترامپ و بایدن درباره اینکه تعداد نظامیان ایالات متحده در افغانستان و عراق باید کاهش یابد و آنها باید خارج شوند، اتفاق نظر دارند و کاهش تعداد نیروها در آلمان و کره را تایید میکنند، این موضوع به یک مساله داخلی جدی منجر میشود: وقتی که نظامیان به خانه آمدند چه خواهد شد؟ این موضوع باعث طرح مجدد این سوال میشود که آیا اندازه ارتش و بودجهاش کاهش یابد؟ این موضوعی است که بدون تردید کنگره بعدی با آن مواجه خواهد شد».