امید عندلیب فیروزآبادی / مدرس دانشگاه
قرارداد اجتماعی از اصطلاحات بسیار مهم در علوم سیاسی و حقوق است که با نام روسو حقوقدان فرانسوی شناخته می شود . اهمیت قرارداد اجتماعی از انجا ناشی می شود که تا یک جامعه به قرارداد اجتماعی و الزامات آن نرسیده باشد ، هدف و غایت خود را گم کرده و هر از چند گاهی از این سو به آن سو و از این شاخه به آن شاخه می پرد و در پایان بدون رضایت از نتیجه حاصله با انتخاب اشتباه دیگری امید دارد تا به مقصود خود برسد و این پایان کار نیست چرا که در این بین افراد متعدد با بکار بردن اصطلاحات و کلیاتی که او گمان می کند خواسته او است می توانند او را به سمت خود کشیده ولی بعد از چند صباحی با رسیدن آن افراد به مقصود خود ، متوجه اشتباه خود می شود و دوباره سرخورده و مستاصل به دنبال شاخه و فردی دیگری می رود و این تسلسل باطل همچنان ادامه می یابد.
قرار داد اجتماعی راه برون رفت و در حقیقت سبب می شود تا جامعه بداند چه هدفی را دنبال میکند . با قراداداجتماعی آن هدف و نقطه مطلوب به خوبی تعریف شده و جزییات آن بیان می گردد و معیار و سنجه های آن هدف نیز به روشنی راه را برای دنبال کننده های آن روشن می کند تا تاریکی و دیگر عوامل ، سبب دور شدن و منحرف شدن از مسیر اصلی نگردد و هر از چند گاهی بر اساس آن معیارها بتواند ارزیابی کندکه چقدر از مسیر را پیموده و چقدر از مسیر باقیمانده است و برای مسیر باقیمانده برنامه ریزی کرده و به ادامه مسیر تا رسیدن به نقطه مطلوب ، بدون انحراف طی طریق نماید.
متاسفانه خلا این مفهوم در جامعه ما در دوره های مختلف به وضوح قابل مشاهده بوده ، بگونه ای که انتخاب ها بدون توجه به خواسته ها و همچنین بدون نگاه بلند مدت ، مبتنی بر لحظه و شرایط حاکم صورت گرفته و بعدا سبب پشیمانی و ندامت شده است.
اگر انتخاب ها بر اساس قرارداد اجتماعی و نگاه بلند مدت و سیستمی صورت بگیرد ، معیارهای کوتاه مدت و لحظه ای از بین رفته و زمان و فرصت ها را از دست نمی رود و بلکه صرف رسیدن به نقطه مطلوب و هدف غایی خواهد شد.
در جامعه ای که اصول قرارداد اجتماعی چه به صورت فردی و چه گروهی حاکم است ، هر شهروند به خوبی از آنچه که می خواهد با جزییات و الزامات آن آگاه بوده و بازیچه این و آن نمی شود و در انتخاب های خود نیز با توجه به آنچه می خواهد و معیارهایی که دارد ، به سنجش و ارزیابی برنامه ها و اشخاص می پردازد و در صورت همخوانی با آن اهداف است که دست به انتخاب آنها می زند و در ادامه مسیر نیز ان ها را با معیارها و شاخص های خود می سنجد و اگر به این جمع بندی برسد که در حال دور شدن و انحراف از مسیر هستند تذکر می دهد و یا سعی در بر طرف نمودن انحراف می کند تا به مسیر اصلی خود بازگردند.در این حالت فرد دیگر نگاه کوتاه مدت و لحظه ای نداشته بلکه همه چیز را به صورت بلند مدت و سیستمی در جهت منافع و اهداف نگاه می کند.
وقتی اهمیت و اولویت قرارداداجتماعی محرز شد ، زمان آن است که برای قراداد اجتماعی و تعریف دقیق و مشخص آن اقداماتی صورت گیرد .برای هر هدف باید تعریف دقیقی داده شود تا از کلی گویی و سواستفاده اشخاص جلوگیری شود و یا هر کس به ظن خود از آن برداشت نکرده و منفعت شخصی و یا گروه کوچکی را با تعریف خود بر منفعت عمومی حاکم نسازد ، تعریف دقیق سبب می شود تا الزامات موضوع نیز بر همگان اشکار شده و جلوی تناقض و تضاد در تعریف و الزامات آن گرفته شود و در مسیر به سمت هدف نهایی و غایی دچار چالش و اختلاف نشده و زمان و فرصت ها از بین نرود. همچنین با تعریف دقیق از جزییات و الزامات جلوی هر گونه انحراف گرفته می شود و اگر کسی بخواهد از مسیر منحرف شود با شاخص ها و معیارهای موجود جلوی آن گرفته خواهد شد.
به نظر می رسد جامعه ما همچون دوره های مختلف خلا قراداد اجتماعی و تعریف دقیق اهداف و خواسته ها را به رغم آنچه گمان می برد ، احساس می کند و علیرغم انتخاب های مختلف و آزمون و خطاهای فراوان هنوز به نقطه و شرایط مطلوب انتخاب نرسیده و بدون نگاه بلند مدت و سیستمی دست به انتخاب هایی زده و می زند که نتیجه ای جز پشیمانی و ندامت ندارد. و این مساله فقط با تعیین قراداد اجتماعی حل خواهد شد ، چرا که با قرارداد اجتماعی هدف مطلوب برای وی تعیین و شاخص و معیارهای آنروشن می شود و این موضوع اشتباهات را به حداقل ممکن می رساند .همچنین قرارداد اجتماعی سبب می گردد تا فرد و جامعه اسیر نام های جعلی ائتلاف ، اتحاد و ... گروه های سیاسی مختلف که خود را در گذشته نشان داده نشده و از مسیر اصلی که همان هدف و نقطه اصلی است منحرف نگردد.