خبط ها و خلاء راهبرد در رژیم صهیونیستی

به گزارش مشرق، محمد ایمانی در کانال تلگرامی خود نوشت: پادوهای رسانه ای اسرائیل این روزها در فضای مجازی زیادی هارت و هورت می کنند. هزینه ای هم ندارد. چند توییت و مقداری ادا و اطوار دیپلماتیک که مثلا رنگ و بوی "سیاست ابهام" داشته باشد.

طوری هم رفتار می کنند که اگر کسی قهقرای راهبردی اسرائیل در سال های اخیر را نشناسد، خیال می کند صهیونیست ها رفتاری راهبردی در مقابل ایران در پیش گرفته اند. این فیگور، پس از حادثه اخیر در سایت نطنز کاملا مشهود است.

ما اما به تواتر، رفتار های ضد راهبردی از رژیم صهیونیستی سراغ داریم که هر بار بر خلاف تصور سران آن، ضربه ای تازه به شیشه عمر این رژیم جعلی زده است. فقط چند نمونه از این خبط ها را ذکر می کنم، هر چند بیش از اینهاست:
رژیم صهیونیستی  سال سال 1982 به اشغال جنوب لبنان پرداخت و به خیال خود کاری کارستان کرد. اما در حالی که خود را پنجمین ارتش بزرگ دنیا معرفی می کرد، ضربه بی سابقه ای از  حزب الله تازه تاسیس خورد و سال 2000 میلادی، با سرشکستگی عقب نشینی کرد.

خبط دوم: آریل شارون، سال 2001 ادعا کرد کار فلسطینی‌ها را 100 روزه تمام می‌کند. قصاب صبرا و شتیلا، 3500 فلسطینی را قتل‌عام کرده بود و صهیونیست ها او را بولدوزر می‌خواندند اما همو مجبور شد تابستان 2005 دستور عقب‌نشینی از غزه را صادر کند. شارون گفت «این عقب‌نشینی ا، اقدامی دردناک اما اجتناب‌ ناپذیر برای تامین آینده اسرائیل است. ما نمی‌ توانیم برای همیشه غزه را نگاه داریم».

خبط سوم، جنگ 2006 با حزب الله لبنان بود؛ جنگی سرنوشت ساز که تمام قُمپز ها و هیبت سازی ده ها ساله اسرائیل را نابود کرد. انهدام ناوچه و تانک های پیشرفته و موشک باران مراکز مهم اقتصادی و نظامی اسرائیل، بی سابقه و تحقیر آمیز بود.
آنچه از اسرائیل این جنگ  زائل شد، قابل جبران نبود. چنان که گزارش کمیته وینوگراد (کمیته اطلاعاتی-  قضایی بررسی علل شکست اسرائیل در جنگ 2006) خاطرنشان می کند:

«رهبری سیاسی در جنگ 33روزه، دچار بحران و سردرگمی ‌بود. نخست‌وزیر، مسئول اصلی شکست است. ارتش بدون برنامه و با سردرگمی‌ رفتار کرد و در برابر حملات موشکی حزب‌الله ناتوان بود. تصمیم استراتژیک و دکترینی برای خروج از جنگ وجود نداشت. این جنگ، اشتباهی وحشتناک بود. ما شکاف‌های خطرناک در بالاترین سطوح هرم سیاسی و نظامی را مشاهده کردیم».

خبط چهارم و پنجم: صهیونیست ها دو بار سعی کردند با تحمیل جنگ های نیابتی به منطقه، برای خود حاشیه امنیت فراهم کنند؛ سال های 2001 و 2003 با تحریک آمریکا و انگلیس به اشغال افغانستان و عراق در همسایگی ایران؛
و سپس به واسطه داعش و النصره (به کمک آمریکا و آل سعود) که بر عراق و سوریه چنبره زد و تا مرز ایران و لبنان پیش رفت.  یعلون وزیر جنگ اسرائیل، این جنگ را جنگ جهانی سوم نامید. اما شکست صهیونیسم مسیحی، موجب شد محور مقاومت گسترده تر، و حلقه محاصره اسرائیل تنگ تر از همیشه شود.

یک بار دیگر آغاز و فرجام آن پنج خبط بزرگ را ببینید. اسرائیل اکنون در با وجود همه تقلا ها و هیجان و هارت و هورت هایش، در بدترین موقعیت از نظر بازدارندگی و احساس امنیت قرار دارد.

این نگاه روندی به عرصه، البته مانع از این نیست که متهمان بمب گذاری و انفجار اخیر در نطنز -هر کس که باشند- در اولویت و فوریت مجازات قرار نگیرند. در عین حال، ما روند پیشروی راهبردی  را گم نمی کنیم.

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

برچسب ها:

سیاسی