به گزارش گروه فرهنگ و هنر مشرق، برنامه تلویزیونی شب روایت، هر هفته سه شنبه ها از شبکه 4 سیما پخش می شود. این برنامه با نگاهی به روایت، داستان، بازار کتاب و مباحثی نظیر آن، توانسته مخاطبان زیادی را برای خود دست و پا کند.
بیشتر بخوانیم:
ادبیات سیاه جنگ نسبتی با دفاع مقدس ندارد
چشم تو از پشت تلویزیون هم قلب آدم را از جا درمیآورد
مشخصههای روایت آمریکایی از زبان دکتر کوشکی
یکی از بخش های مورد توجه این برنامه، سرمقاله است که در برنامه دیشب، پخش نشد. پیگیری های خبرنگار مشرق از حجت الاسلام مسعوددیانی، مجری و کارشناس این برنامه، نشان داد که این سرمقاله، اجازه پخش نگرفته است.
متن کامل سرمقالهای که در هفتمین شب روایت اجازهی پخش نگرفت، چنین است:
بسمالله الرحمن الرحیم
آقای وزیر کشور؛ سلام
هفتهای که گذشت، هفتهی کتاب بود و هر نهادی با رغبت یا بهاکراه به کاری در حوزهی کتاب مشغول. از وزارتخانهی تحت امر شما این خبر رسید که: « وزارت کشور همزمان با بیست و ششمین هفتهی کتاب جمهوری اسلامی ایران برخی از کتابهای مازاد و تکراری موجود در این وزارتخانه را به کتابخانههای مناطق محروم اهدا خواهد کرد.»
آقای وزیر! کتاب برای خواندن است و خواندن مقدمۀ آموختن و غایت آموختن عمل است. نسبت وزارت کشور یک مملکت با مردمش، نسبت انفاق و زکات و صدقه نیست. اما اگر هم بود، روغن ریخته را نذر امامزاده کردن و نامپراکندن از راه خاک در ترازوی دیگران کردن و آنان را بیقدر انگاشتن نه ادب مسلمانی است، نه فرهنگ ایرانی و نه آیین حکمرانی.
اگر در آن کتابهای مازاد و تکراری، نسخهای از کیمیای سعادت غزالی هست، وظیفهی هفتم از آداب و دقایق زکاتدادن را بخوانید: «که از مال خود آنچه بهتر و حلالتر و نیکوتر بود، آن دهد ؛ که آنچه به شبهت بود تقرب را نشاید، که خدای تعالی پاک است و جز پاک قبول نکند. قال الله تعالی «لا تیمموالخبیث منه تنفقون و لستم بآخذیه الا ان تغمضوا فیه» آن چیز که اگر به شما دهند به کراهیت بستانید چرا در نصیب خدای تعالی خرج کنید؟»و اگر -خاکم بهدهان- میان آن کتابها قرآن هست بخوانید که «لن تنالو البر حتی تنفقوا مما تحبون و ما تنفقوا من شیء فان الله به علیم»
اما این سخن،چنانکه گفته شد، از اصل مخدوش است. نسبت میان وزارتخانه و مردم نسبت هدیه و صدقه و انفاق نیست که نیازی به یادآوری این آداب و ظرایف باشد. آنچه باید بهیاد آورده شود سخن روح خداست که :«مستضعفان و محرومان و ستمدیدگان، نور چشمان ما و اولیای نعم همه هستند و جمهوری اسلامی رهاورد آنان است و با فداکاریهای آنان تحقق پیدا کرد و بقای آن نیز مرهون خدمات آنان است» آدم به نور چشمش و به ولینعمتش از مازاد و تکراری داشتههایش هدیه نمیدهد و بار خود را روی شانههای آنها سبک نمیکند.
میدانید آقای وزیر!؟
امام ادیب بود و معنا و حرمت و قدرت کلمات را میفهمید. واژهی محروم بهتنهایی واژهی رهزنی است. معلوم نمیکند چرا آدمها در بعضی مناطق از بسیاری از امکاناتی که دیگران از آن برخوردارند محروماند. انگار تقصیر خودشان است مثل مفهوم عقبمانده و عقبافتاده در مقابل مفهوم عقب نگاهداشته شده. اما امام محرومیت را ناشی از استضعاف و ستمدیدگی میدانست. در منظومۀ امام هر جا محرومیتی هست ستمی هست و استکباری. و زبان یکی از عوامل مهم سلطه و استضعاف دیگران است.
آقای وزیر
پیش از آنکه استعمار، معنای محرومیت را برای ما رقم بزند، در حکمت و ادب اخلاقی و عرفانی ما محروم، بینصیب مانده و راندهشده از لطف رب بود و آنان که امروز محروم نامیده میشوند هیچگاه از ادب بیبهره و از لطف رب محروم نبودهاند. آنان بیکتابهای مازاد و تکراری هم در سینه گنجینهای از حکمت دارند. باور ندارید؟ شما هم مثل آقای وزیر جهاد سری به روستاهای طبس بزنید. همین...