شایعات، موضوعات و صحبتهایی که در این خصوص مطرح شده است، دلیلی برای مصاحبه مفصل دوساعته با آقای مجیدرضا حریری رئیس اتاق بازرگانی ایران و چین درباره جزئیات این توافق شد که هفته گذشته بخش اول این گفتگو را منتشر کردیم.
بیشتر بخوانید:
همکاری چین با ایران، تغییر راهبرد پکن مقابل آمریکا
تل آویو از چشم انداز توافق تهران و پکن نگران است
* اگر توافق 25ساله با چین کشورفروشی است، چرا آمریکا و غرب حاضر به امضای همین توافق با ایران نمیشوند
حریری: پس از سفر دوم آقای لاریجانی به چین در اواخر سال 97 و ارائه دو پیام کتبی از سوی مقام معظم رهبری و رئیس جمهور به رهبر چین، بر اساس توافقنامه جامع همکاری که حاصل سفر اول آقای لاریجانی (بهمن یا اسفند سال 92) بود، افقهای جدیدی در روابط با چین در قالب سند راهبردی 25ساله ایران و چین با کلیات همان توافقنامه جامع، مطرح شد.
بنابراین قرار شد این توافق وارد مراحل اجرایی شود و بنده دیگر از جزئیات آن اطلاعی ندارم زیرا برای ادامه کار، کمیتهای با ریاست آقای ظریف در سطح وزرا تشکیل شد.
یکی از موضوعاتی که به آن اعتراض داشتیم این بود که این جلسات در سطح وزرا بوده است و اگر قرار بود یک نفر از بخش خصوصی در این جلسه حضور داشته باشد رییس اتاق ایران و چین باید شرکت میکرد ولی رئیس اتاق ایران در جلسات بود. البته گزارش لازم را بهصورت کتبی ارایه کرده بودیم که اولویتها مشخص شده بود، بنابراین بهدلیل اینکه در جلسه نبودم از جزئیات آن خیلی اطلاعی ندارم.
نهایتاً در مرداد پارسال آقای ظریف این توافق را بهعنوان پیشنویس اولیه سند راهبردی در چین تحویل داد.
*نقش اسرائیل پشت همه این جنجالها
*این پیشنویس اولیه در کمیته مشترک ایران و چین تهیه شد؟
حریری: خیر، این پیشنهاد طرف ایرانی است و هنوز هم پیشنهاد ایران است که به چین ارائه شد، چینیها هم یک مقدار روی آن چانه زدند. از سوی چین، دپارتمان تحقیقات ملی، که مسئول روابط ایران و چین است، نظریاتی داشتند که ارایه کردند و در آخر هم پیشنویس نهایی یا ویرایش نهایی آن "برنامۀ جامع همکاریهای ایران و چین" شد.
رقم 25 سال هم یک عدد نمادینی است که باز ما پیشنهاد کردیم و براساس مطالعهای که از چینیها داشتیم، تعریف چینیها از قرارداد بلندمدت مثلاً 25ساله است، یعنی درقالب مقاطع 5ساله برنامهریزی میکنند، که برنامه آنها برای بلندمدت 5 تا 5 سال است و عرف بینالمللی نیز تقریباً همین است، بنابراین تنها عددی که در این سند ذکر شده همین رقم 25 است.
اول تیرماه سال جاری آقای ظریف وزیر امور خارجه ایران، پس از تصویب این سند در جلسه هیئت دولت، آن را بهعنوان نظر نهایی دولت جمهوری اسلامی ایران به چینیها ارائه کرد، این تمام قصۀ این قرارداد است.
*سال گذشته بعد از سفر وزیر امور خارجه ایران به چین، پیشنویسی منتشر شد و تنها یک خبر کلی از آن مطرح شد، موضوع چی بود؟
حریری: یک سایت بهنام پِترولیوم اِکونومیست که آقای وُایت کین این مطلب را نوشته است، یک شخصی است حتماً هم اگر تحقیق کنند میبینند که از طرف اسرائیل است (البته بهنظر بنده). تنها عددی که در این 18 صفحه وجود دارد 25 است؛ اعداد دیگر شامل عدد 400 میلیارد دلار و 80 میلیارد دلار در نفت و گاز، تخفیفها و 5 هزار سرباز چینی، اینها داستان است و اصلاً چنین اعدادی مطرح نیست.
*تنها عدد ذکرشده در این سند 25 است
*در این پیشنویس به بحث همکاری مناطق آزاد و به همکاریهایی در این زمینه تأکید شده است حتی اسم بعضی از مناطق آزاد هم ذکر شده اما تنها اسمی که نیامده است کیش است؛ ولی برخی اعلام کردند که کیش را به چین واگذار کردهایم.
حریری: قرار ما با چینیها در کیش نیست، چون اصلاً در کیش چهکاری میشود کرد؟ قرار ما با چینیها در جاسک است، اصلاً پایه آن سواحل مُکران است.
بنابراین میخواهم بگویم اصلاً این حرفها و این اعداد و ارقام نیست، آن آقا یک چیزی نوشت و اینجا هم در داخل داشت یک موجی شروع میشد که از داخل اتاق بازرگانی هم شروع شد، ولی بعد بنده بهشدت این را تکذیب کردم و گفتم اصلاً ایشان صلاحیت نداشته راجع به این موضوع صحبت کند چون واقعاً موضوعی نبود و خیلی زود جنجال خوابید.
اما دوباره از وقتی دولت خبر تصویب این توافقنامه را اعلام کرد، حرف و حدیثها شروع شد. همان آقای سایمون وایت کین در یک نشریه بهنام اویل پرایس یک سناریوی دیگری میچیند، این آدم همان آدم است، تنها نشریهاش عوض شده، نویسنده یک نفر است و دوباره دربارۀ ایران و روسیه و چین یک قصۀ دیگری درست کرده است.
* بنابراین فکر میکنید این حرف و حدیثها و جنجالها از از روی ترس و با قصد و هدف مشخصی انجام میشود؟
حریری: این جیغ و صدایی که از توئیتر وزارت امور خارجه آمریکا، رضا پهلوی، منافقین و غیره و حتی افرادی در داخل کشور منتشر میشود، صدا و جیغ اسرائیل است و صدای کسی دیگر نیست. در آمریکا هم هیچ کسی بهجز پمپئو موضع نگرفته است، اصلاً شما در سطح بینالمللی این خبر را نمیبینید و هرچه هست رسانههای ضدایرانی خارجی که مسئولان آن ایرانی هستند، راجع به آن صحبت میکنند، در کدامیک از نشریات معتبر بینالمللی دیدید که راجع به این سند صحبت کنند؟ شاید نیویورکتایمز در حد دو خط در یک مقاله خیلی کوتاه نوشته است.
اما در مقابل مثلاً بیبیسی فارسی، سایر رسانههای خارجی که بخش فارسی دارند به این موضوع پرداختند و سردمدار آنها هم تلویزیونهای منوتو و اینترنشنال هستند و دارند شلوغ میکنند یعنی اینها از بقیه بیشتر مانور میدهند.
تحلیل بنده این است که دلیل این سروصداها این است که منافع بلندمدت اقتصادی اسرائیل در خاورمیانه در شراکت با چین به خطر افتاده است؛ ولی حتماً یک چنین اتحادی را علیه این قرارداد در دنیا میبینیم، البته اتحادی که بینالمللی نیست و عموماً موضوع داخلی است، امکان دارد در لندن در نیویورک یا هر جای دنیا نشسته باشند ولی ایرانی هستند و دعوای خودمان است.
*نبود دلیل علمی برای مخالفت با قرارداد ایران و چین
آیا تاکنون کشور دیگری از غرب تمایل به انعقاد چنین قراردادی با ایران داشته است؟
حریری: مگر ما چند نوع سناریو میتوانیم برای مملکت بریزیم؟ نفت، گاز و پتروشیمی اساسیترین چیزهایی است که در ایران داریم و میتوانیم به دنیا عرضه کنیم. اولین احتیاجات ما در دنیا نیز این است که تکنولوژیهای مخابراتی داشته باشیم، فرودگاه و راهآهن داشته باشیم، بندر داشته باشیم و اینها احتیاجات اولیۀ ماست، مگر با فرانسویها که نشستیم غیر از این حرف زدیم؟ بعد از برجام مگر با آلمانیها که نشستیم غیر از اینها را گفتیم؟ فرقی نمیکند طرف کیست، چین یا هر کشور دیگر دنیا، ما با هر جای دنیا میخواهیم یک توافقنامه اقتصادی بنویسم نقشۀ راه ما عین همین است.
مناسبترین نقطۀ جغرافیایی ما سواحل مکران است و باید آنجا برویم، هر کسی باشد فرقی نمیکند، حالا فعلاً با چین در حال توافق هستیم و هیچ اشکالی هم ندارد.
گفته شده است که ایران با امضای این قرارداد مستعمره چین میشود؟
حریری: الآن کسانی که مدعی هستند ما تحت استعمار چین هستیم و مملکت را به چین فروختیم، خیلی دلشان میسوزد، بروند و بنشینند با رئیسجمهور آمریکا، با رئیسجمهور آلمان با ملکه انگلیس و با هر کسی که لابی دارند و قدرتش را دارد، صحبت کنند، ما عین همین تفاهمنامه را هم با آنها مینویسیم، مگر نمیگویند اینجا را به چینیها فروختیم، مابقی آن را هم به آنها میفروشیم! یعنی هر کسی باید با دید ملی نگاه کند، من روی هیچ چیزی بهجز منافع ملی تعصب ندارم، ما چوب دو سر طلاییم، نه این طرفیها من را قبول دارند و نه آن طرفیها، در داخل بهعنوان آدمهای غربی ما را میشناسند و در غرب هم بهعنوان نوکران چین و ایران.
من که نه حقوقبگیر حکومتم و نه منفعت خاصی دارم و بهصراحت میگویم هر کسی فکر میکند این فروختن ایران به چین است، مگر پمپئو نمیگوید این فروختن ایران به چین است، بیایید، با شما هم قراردادی مثل همین منعقد میکنیم، 50 درصد را به چین میفروشیم 50 درصد بقیۀ را هم برای آمریکا سند میزنیم!
یعنی هر کسی که معترض به این تفاهمنامه است من از جانب همۀ آدمهایی که راجع به فضای اقتصادی ایران صحبت میکنند، میگویم که عین همین یعنی واو به واو همین را میشود با همه جای دنیا بست حالا اگر کشور دیگری جلو نیامده مشکل خودش است. حالا چینیها تا اینجا جلو آمدند که من معتقدم با چینیها هم نمیشود این کار را کرد، یعنی مستلزم این است که ما باید در دنیا شرایط را مثبتتر کنیم تا چینیها چنین چیزی را امضا کنند، هنوز چیزی نشده است. این پیشنویس از سوی ایران امضا شده است و هنوز چینیها قبول نکردهاند، شاید بههم بخورد، من نمیدانم چرا هنوز اتفاقی نیفتاده همه ناراحت شدهاند!
شایعاتی در فضای مجازی در خصوص استعمارگری و سلطهگری چین مطرح میشود، بخش مهمی از آن اخبارنادرستی است که در فضای مجازی منتشر شد، ولی آیا واقعاً کشوری مانند چین تجربۀ استعمار کردن دارد؟
حریری: خیر. چین اصلاً تجربه استعمارگری ندارد یعنی تجربۀ تاریخیاش این را نشان نمیدهد، اینکه بگویم چین براساس یکسری سیاستها میخواهد بر خیلی از نقاط جهان نوعی آتوریته داشته باشد، طبیعی است و هر کشوری دوست دارد این کار را بکند. اینکه چین قرار است در یکی دو دهۀ آینده به قدرت اول اقتصادی و سیاسی دنیا تبدیل شود و دارد در این جهت حرکت میکند، شکی نیست؛ اما بهعنوان کسی که چین را میشناسد باید بگویم این کار را با نگاه استعمارگری انجام نمیدهد.
*چین بهدنبال تعدد شرکاست نه تعدد وابستگان
برخی کشورها دنبال این هستند که سود خودشان را بهضرر دیگران داشته باشند، آیا چین اینطوری رفتار میکند؟
حریری: آنچه من بهجرئت میتوانم بگویم، در ایران کمتر از 10، 15 نفر هستیم که راجع به اتفاقات چین مطالعه میکنیم که بنا به علاقۀ شخصیمان میخوانیم و بر همین اساس میدانیم در چین چه میگذرد، این کاری که چین دارد میکند یک تعریف جدیدی از آتوریته اقتصادی بر دنیا است که مبتنی بر روابط متقابل برد ــ برد است و تعریفش این است که "من منافعم را در نقطه به نقطۀ دنیا تعریف میکنم با همین جاده ابریشم دریایی، زمینی، هوایی و در نقاط مختلف دنیا پایگاه میسازم"، منتها تعریفش این است که مثلاً "شما فرودگاه نیاز دارید من فرودگاه میسازم، شما مس دارید به من مس میدهید، شما نفت دارید به من نفت بدهید و من برای شما راهآهن میسازم."
قطعاً در این مدیریت جهانی رفقا و شرکای زیادی پیدا میکند، بنابراین چین با تعدد شرکا میخواهد در دنیا اتوریته داشته باشد نه با تعدد وابستگان و نوکرانش.
این چیزی است که من از این قصه میفهمم، شریک است منتها قطعاً اینکه درصد شراکت، اندازۀ شراکت و حق تصمیمگیریتان چقدر است بستگی دارد که در این شراکت چه میآورید.
*ایران سریلانکا نیست! منابع ما جواب همه قرضها را میدهد
برخی این چند روز خبرهایی از رابطه چین با سریلانکا میزنند و آن را با این قرارداد ایران مقایسه میکنند، نظر شما چیه؟
حریری: در این چند روز یک مثال از سریلانکا میزنند، کلیپ درست میکنند، که چین چگونه قرض میدهد و چگونه میگیرد، در سریلانکا چه کرده است و آمده یک بندری آنجا ساخته است و حالا چون سریلانکا پول ندارد، مدیریت بندر را به آنها داده است. همه اینها را میگویند تا بگویند "چین شما را بدهکار میکند و سوار شما میشود"، خب ما سریلانکا نیستیم! ما ایران هستیم، منابع ما جواب همۀ قرضهای ما را میدهد. ما احتیاج نداریم بهخاطر قرض بخشی از کشورمان را به جایی بفروشیم. مگر در طول 60، 70 سال گذشته که شرکتهای بزرگ آمریکایی بهخاطر وامهایی که دادند و خیلی از بنادر را در دنیا گرفتند، خیلی از فرودگاهها را گرفتند، مگر زمان شاه توانستند چنین کارهایی را بکنند؟
آن زمان انقلاب نبود و زمان شاه بود و دولت نوکر آمریکا بود مگر ما جایی را به آمریکا دادیم؟ چیزی را زمان شاه به آمریکاییها دادیم؟
موقعیت، شرایط، منابع و ثروت ایران با کشوری مانند سریلانکا متفاوت است، آنها فقط همین مثال را میزنند، چرا مثال دارفور را نمیزنند؟ در دارفور که در سودان اختلافات و شلوغیهای ایجاد شد، چین بالای سر چاههای نفتی که سرمایهگذاری کرده بود سرباز گذاشت ولی وقتی شلوغیها تمام شد، از سودان رفت و باز شریک نفتی آنها است. از این مثالها اگر میخواهند بزنند باید در مورد کشورش صحبت کنید و نمیشود بهصورت کلی صحبت کرد.
اصلاً ظاهر این توافقنامه اینطوری نیست ولی میخواهند این گونه نشان دهند که "چینیها شما را اول بدهکار میکنند و بعد میآیند کشور شما را میگیرند"، اما واقعاً اینطوری نیست، سابقۀ تاریخی چین در دنیا این را نشان نمیدهد و سابقۀ جدیدش نیز تأییدکننده این حرف نیست؛ همچنین سابقۀ تاریخی ما نیز این را نشان نمیدهد که بخواهیم مستعمره جایی شویم، بریتانیا هم نتوانست ما را مستعمره بکند.
در قرن 18 و 19 تمام منطقۀ ما از هند تا مرزهای روسیه تا امپراطوری سابق عثمانی همه مستعمره بریتانیا و فرانسه شده بودند و این وسط ما مستعمره نشده بودیم و چینیها هم در طول تاریخ ندیدیم اصلاً به جایی لشکرکشی کرده باشند یعنی در شرق دور هم این کار را نکردند.
*هر کشور بخواهد این قرارداد را با آنها هم می بندیم
حریری: آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم و انگلیس قرن 18 و 19 هم نتوانستند ایران را مستعمره خود کنند، چرا فکر میکنند بهفرض اینکه اگر چین هم بخواهد، میتواند ایران را مستعمره کند؟ مخالفان این توافق اصلاً بحثشان این نیست که چرا مثلاً ما نوکر چین میشویم، بحثشان این است که "چرا ما نوکر آمریکا نمیشویم و داریم نوکر چین میشویم؟"، ولی من این برداشت را ندارم، میگویم ما داریم با چین یک قرارداد همکاری مینویسیم هر کسی دیگر که میتواند دوستانش را راضی کند که بیایند چنین همکاری بلندمدتی داشته باشیم، حتماً با استقبال مواجه میشوند و بیایند انجام دهند.
بهنظر میرسد در شرایط فعلی بینالمللی و وضعیت ایران در منطقه، بیشتر ما متقاضی همکاری هستیم و گزینهای غیر از چین هم نداریم؟
حریری: بله درسته. حتی مشخص نیست که چینیها این قرارداد را قبول کنند، یعنی اینطور نیست که چینیها حتماً آن را قبول میکنند. متأسفانه اصولاً از مردم کوچه و بازار ما تا مدیران ما اگر آپشن غربی داشته باشند ابتدا به آن سمت میروند.
آن هم دولت آقای روحانی که روی پیشانیاش است که اولویت اولش کدام طرف (غرب) است، وقتی آقای روحانی بهسمت چین میآید؛ یعنی گزینه دیکری نداریم؟
حریری: من اصلاً نمیگویم کدام دولت، من میگویم هر دولت دیگری که باشد هم نگاهش غربگرا است. مگر احمدینژاد نبود، در زمان دولت بعدی هم همینطور مثلاً به آنها بگویند "تو میتوانی یک سدی را هم با چینیها بسازی و هم با فرانسویها"، ما فرانسویها را ترجیح میدهیم.
این ربطی به آدمها ندارد، یک فرهنگ در مملکت ماست، پس چین تنها کشوری است که حاضر است برای شروع چنین پروژهای با ما مذاکره کند، کشور دیگری حتی برای شروع صحبت هم حاضر نیستند پای میز مذاکره بنشینند.
در داخل هم کسانی که با این دولت مشکل دارند، آنها نیز بدانند امضای این قرارداد به این دولت نمیرسد، مطمئن باشید، حتی امضای کلیات آن هم به این دولت نمیرسد؛ این را من گارانتی میکنم که قطعاً در دولت بعدی نتیجه آن مشخص میشود. این توافق فعلاً یک برنامه است، بعد از توافق دوطرف، برای پروژههای مختلف با هم صحبت میکنیم، سپس باید پروژه تعریف کنیم و هر پروژهای باید طرح توجیهی خودش را داشته باشد تازه بعد از این اقدامات مشخص شود که؛ سرمایهگذار آن چه شرکتی است؟ نسبتهایش چگونه است و چه میخواهیم بکنیم؟
اصلاً بعد از توافق دو طرف دیگر دولت حضور ندارد، زیرا بعد از عبور از این مرحله باید شرکتها با هم صحبت کنند. دولت که بیل دستش نمیگیرد در یک جایی ساختمان بسازد و اینجا شرکتها باید روی کار بیایند.
در زمان حاضر چین در آمریکا قطار پرسرعت میسازد و در ایالت کالیفرنیا، جنرال الکتریک یکی از بزرگترین سازندگان قطارهای برقی است، زیمنس آلمان و آلستوم فرانسه نیز هستند، یعنی اینها همه شرکتهایی هستند که در حوزۀ قطارهای برقی کار میکنند و حتی ژاپنیها و کره جنوبی نیز هستند، ولی در این مناقصه چین برنده شده است؛ یعنی هم از نظر قیمت و هم از نظر فنی توانسته در آمریکا برنده شود.
چه اشکالی دارد که ما با چینیها قرارداد ببندیم که مثلاً در پروسۀ 10ساله در ایران 6 تا 7 هزار کیلومتر راهآهن قطار پرسرعت بسازیم؟ اگر ما اینچنین خط راهآهنی را در ایران بسازیم بد است؟ یا مثلاً آمریکا به انگلیس فشار آورد که "در نسل پنجم اینترنت نمیتوانی با شرکت هوآوی چین قرارداد ببندی"، انگلیس گفت "نمیتوانم؟! باید قرارداد ببندم"، و الآن شرکت هوآوی شریک نسل پنجم اینترنت در انگلیس است.
چینیها الآن برای نسل پنجم اینترنت رقیب ندارند، و یا در اینترنت اشیاء، در هوشمندسازی شهرها و در تکنولوژی رقیب ندارند یعنی کسی نمیتواند با آنها برابری کند، الآن شرکت هوآوری نسل ششم را بستند و کنار گذاشتند یعنی در فاز مطالعاتی نیستند و سال 2029 آن را عرضه میکنند و میخواهند در این 8 سال نسل پنجم را بفروشند یعنی روی نسل ششم فکر کردند.
یعنی شما با کشوری مواجه هستید که بزرگترین سرمایهگذار در دنیا است، در عین حال خودش بزرگترین مقصد سرمایهگذار خارجی هم است، با چینی طرف هستید که بزرگترین فروشندۀ کالا در دنیاست یعنی رتبه اول صادرات را دارد و در مقابل رتبۀ اول واردات را نیز دارد، شما با چنین کشوری مواجه هستید که امروز بالای 16 درصد اقتصاد دنیا را در اختیار دارد، که سهم آمریکا حدود 25 درصد است و میگویند تا 15 سال آینده چین اولین اقتصاد دنیا میشود.
من میگویم هر کسی فکر میکند این قرارداد ایراد دارد، پیشنهادات خود را بدهد تا بر اساس آن قرارداد را به چین پیشنهاد دهیم یا اگر خیلی نگاه استعماری دارد برود یک کشور دیگری را بیاورد رقیب این استعمار باشد و ما از همۀ استعمارگران اینچنینی استقبال میکنیم.
یعنی دو حالت وجود دارد؛ اگر کسی فکر میکند ما بهتر از این میتوانیم و چیزی در این توافق جا افتاده است که هنوز نهایی نشده است، پیشنهاد دهد. دوم اینکه هر کسی که ادعا میکند دلش برای این مملکت میسوزد و میگوید این قرارداد ایران را مستعمره میکند، بگوید چهچیزی در این قرارداد کم است، اضافه میکنیم یا بگوید چهچیزی زیاد است، آن را حذف میکنیم.
* من نباید سخنگو و مدافع این قرارداد باشم! تنها مدافع منافع مملکتم هستم
چرا این سند زودتر منتشر نشد که اینهمه جدال و بحث ایجاد نشود؟ چه محرمانگی در این سند وجود داشت؟
حریری: از اول تیرماه که این سند در دولت تصویب شد من چند بار زنگ زدم و خواهش کردم که "یک نسخه هم به من بدهید، من رئیس اتاق ایران و چین هستم"، اما به بنده ندادند. از کمیسیون امنیت ملی مجلس به ما گفتند "اگر شما این سند را دارید به ما یک نسخه بدهید"، گفتم "ندارم". مرکز پژوهشهای مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز به من زنگ زدند، گفتند "یک نسخه به ما بدهید"، گفتم "به ما هنوز ندادند."، این خیلی زشت است که ما آن را نداریم بعد یک سایتی ابتدا این را منتشر کند و بقیه هم از روی آن کپی کنند.
یعنی ما هر چیز بیخودی را در این کشور محرمانه میکنیم که اصلاً محرمانه نیست و بعد هر چیز محرمانه را هم لو میدهیم! این که نمیشود! شما اول همه چیز را محرمانه میکنید به من و دیگری نمیدهید بعد، آن طرف دنیا قبل از اینکه ما بفهمیم، زودتر از هر چیز محرمانۀ ما مطلع میشوند.
دوم اینکه من بهعنوان اتاق ایران و چین یا بهعنوان حریری شخصی که اطلاعات جزیی دربارۀ روابط ایران و چین دارم یا یک علاقهای به فضای آن محیط دارم نباید سخنگو و مدافع این قرارداد بشوم، در این مملکت کرور کرور آدم هستند که پول میگیرند سخنگوی فلان و فلان میشوند آنها باید زودتر مینشستند و این را برای جامعه تبیین میکردند.
ما نباید بگذاریم در موج تشریح این موضوع کسانی سوار شوند که آن طرف آب زندگی میکنند.
اگر کسی توانست بگوید طی این 41 سال وجهی به من پرداخته شده است، بگوید. من هرچه به دست آوردم در این مملکت به دست آوردم و به همین دلیل هم فقط یک پاسپورت دارم آن هم پاسپورت ایرانی است و پاسپورت کشور دیگری را ندارم. وقتی هر عَملهای این پاسپورتها را دارد من هم میتوانستم داشته باشم و کار سختی نیست، من بنا بر تعهدم میگویم هرچه به دست آوردم در این مملکت به دست آوردم و همۀ ما چه تاجر و چه تولیدکننده بیشتر از اندازه و لیاقتمان در این مملکت به دست آوردیم پس باید در این مملکت بمانیم و کار بکنیم.
تاکنون هر صحبتی که کردهام راجع به اقتصاد گفتم و در اقتصاد هم راجع به تجارت صحبت کردهام. من راجع به بورس اصلاً صحبت نمیکنم چون معتقدم هر کسی راجع به چیزی که بلد است میتواند حرف بزند، بنابراین کمی باید در تبلیغات، در اطلاعرسانی در تبیین بدیهیات برای مردم، کار کنیم، اگر طرف از روز اول این سند را دیده بود کسی دیگر نمیتوانست این جنجالها را بهپا کند و بگوید قرار است "5هزار سرباز میخواهد به ایران بیاید."