قسم به خون پاشیده بر دیوار فرودگاه بغداد

به گزارش مشرق، «محمد صرفی» در یادداشت روزنامه «کیهان» نوشت:

مصطفی الکاظمی دیروز وارد تهران شد. این اولین سفر رسمی نخست‌وزیر عراق است. قرار بود وی پیش از تهران به ریاض برود که ظاهراً به دلیل بستری شدن پادشاه عربستان در بیمارستان، این سفر به تعویق افتاد اما برنامه سفر وی به ایران تغییری نکرد. روابط تهران-بغداد از اهمیت ویژه و خاصی برخوردار است و بیراه نیست اگر بگوییم این رابطه دو جانبه برای هر دو کشور متفاوت از روابط با سایر همسایگان است.

چهل سال پیش عراق تحت حکومت صدام جنگی تجاوزکارانه را علیه جمهوری اسلامی ایران که نظام نوپایی محسوب می‌شد آغاز کرد. جنگی خونبار که هشت سال به طول انجامید و خسارت‌های زیادی را برای هر دو کشور و ملت به همراه داشت. حمایت دیپلماتیک، اطلاعاتی و تسلیحاتی غرب و پول مرتجعین عرب از صدام غول خون‌آشامی ساخت که حتی به مردم خود نیز رحم نمی‌کرد و البته بزودی پاچه حامیان خود را نیز گرفت. کمتر کسی آن روزها می‌توانست پیش‌بینی کند روزی تهران و بغداد به دو متحد نزدیک و حتی فراتر از معادلات مرسوم دیپلماتیک تبدیل شوند.

بیشتر بخوانید:

پیگیری ترور سردار سلیمانی در دیدار جهانگیری و الکاظمی

حمله تجاوزکارانه ۱۷ سال پیش آمریکا و متحدانش به عراق -به بهانه مبارزه با سلاح‌های کشتار جمعی که هرگز پیدا نشد- و بعدها مشخص شد دروغی بیش نبوده است- سرنوشت این کشور کهن را وارد مسیر تازه‌ای کرد. آمریکایی‌ها مدعی بودند برای نجات مردم عراق وارد عمل شده‌اند و خود را نیروهای آزادیبخش می‌خواندند اما جنایاتی را رقم زدند که روی صدام را هم سفید کردند و اثرات آن همچنان بر جامعه و کشور عراق باقیست.

جمهوری اسلامی ایران از ابتدای این تجاوز مخالفت خود را با آن اعلام کرد. این مخالفت با تجاوزگری آمریکا برای حمایت از رژیم صدام نبود. جمهوری اسلامی می‌دانست که عراق تحت اشغال آمریکا فردایی سیاه‌تر از دوران صدام را در پیش خواهد داشت. چرا که آمریکایی‌ها ارباب و صدام دست‌پرورده آنها بود. اگر دخالت‌ها و حمایت‌های مستقیم و غیرمستقیم آمریکا نبود، مردم عراق خیلی پیش از حمله آمریکا کار رژیم بعث را یکسره کرده بودند.

عراق امروز با آنچه آمریکایی‌ها پیش‌بینی می‌کردند و می‌خواستند بسیار متفاوت است. آن‌قدر متفاوت که برخی از تحلیلگران و سیاستمداران آمریکایی و متحدان آمریکا حمله سال ۲۰۰۳ به عراق را اشتباهی تاریخی و استراتژیک می‌دانند. یکی از اهداف آمریکا از حمله به عراق و اشغال این کشور، تهدید ایران بود. قرار بود عراق به مستعمره غیررسمی آمریکا تبدیل شود. دولت‌سازی و پس از آن ملت‌سازی، رئوس برنامه‌های نئومحافظه‌کاران واشنگتن برای عراق پساصدام بود.

خدا بر درجات شهید حاج قاسم سلیمانی بیفزاید. یکی از عبارت‌های به یادگار مانده از این استراتژیست بزرگ این است؛ «من با تجربه این را می‌گویم که میزان فرصتی که در بحران‌ها وجود دارد در خود فرصت‌ها نیست. اما شرط آن، این است که نترسید و نترسیم و نترسانیم.» جمهوری اسلامی ایران با هوشمندی، بحران و تهدید اشغالگری و حضور آمریکا در خاک همسایه غربی خود را تبدیل به فرصت کرد. آمریکایی‌ها با جرم و جنایت و خیانت، نقاب از چهره واقعی خود نزد مردم عراق برداشتند و در عمل نشان دادند که اگر از صدام بدتر نباشند، بهتر هم نیستند. در این سو ایران ظرفیت‌های اتحاد و برادری میان دو کشور را فعال ساخت و ثابت کرد که متحد روزهای سخت است.

روابط امروز ایران و عراق گرم و برادرانه است اما نباید به این سطح قانع بود و همچنان ظرفیت‌های فراوانی برای ارتقا و تعمیق این رابطه وجود دارد. در این خصوص چند نکته قابل توجه است؛

۱- رابطه ایران و عراق یک رابطه عمیق و تاریخی مبتنی بر مشترکات قوی دینی و فرهنگی است. بسیاری از علما و شخصیت‌های برجسته ایرانی متولد عراق هستند و این کشور را خانه دوم خود می‌دانند. در عراق نیز همین‏گونه است. حوزه علمیه قم و نجف یکی از مراکز ثقل این اشتراک و ارتباط است. دشمنان پیوند ایران و عراق برای تضعیف و خدشه‌دار کردن این رابطه برنامه‌های فراوانی داشته و دارند. این دشمنان نه خیرخواه ایران هستند و نه عراق و اگر حمایتی از فرد یا جریانی نیز می‌کنند از روی اعتقاد قلبی و واقعی نیست و هدفی جز اختلاف‌افکنی و ایجاد رقابت مسموم و کاذب ندارد. مسئولان و شخصیت‌های دو کشور در مواضع و رفتار خود باید مراقب این مسئله بوده و وارد چنین بازی‌هایی که جای دیگر طراحی می‌شود، نشوند. عشق دو ملت ایران و عراق به اهل بیت(ع) ظرفیت بی‌پایانی است که جلوه‌ای از آن را می‌توان در مراسم بی‌نظیر اربعین مشاهده کرد. این ظرفیت را باید قدر دانست و تقویت کرد و در عین حال مراقب شیطنت‌های معاندان آن نیز بود.

۲- دو کشور در زمینه اقتصادی با مشکلات متعددی دست و پنجه نرم می‌کنند. زیرساخت‌های عراق در دوران حکومت صدام و پس از آن در دوره تجاوز آمریکا، آسیب‌های فراوانی دیده است. جمهوری اسلامی ایران نیز با مشکلات خاص خود مواجه است. دشمنان جمهوری اسلامی -در راس آنها آمریکا- می‌کوشند از هر ابزاری -از تحریم گرفته تا تهدید و فشار سیاسی و...- برای از بین بردن یا تضعیف روابط تجاری ایران با سایر کشورها استفاده کنند. علی‌رغم همه موانع و مشکلات اقتصادی پیش روی دو کشور، ایران و عراق از ظرفیت‌های بالقوه و بالفعل اقتصادی بسیاری برخوردار هستند و می‌توان گفت اقتصاد دو کشور می‌تواند مکمل یکدیگر باشد. تجارت ده میلیارد دلاری تهران و بغداد قابلیت افزایش دو برابری و حتی بیشتر را نیز دارد. گسترش رابطه اقتصادی دو کشور در حوزه‌های مختلف نیازمند برنامه‌ریزی و پیگیری جدی مسئولان است. وزارت امور خارجه کشورمان در این زمینه وظیفه‌ای مهم و سنگین برعهده ‌دارد که متاسفانه تاکنون آنچنانکه باید و شاید به آن نپرداخته است. بازار عراق ظرفیت گسترده‌ای برای جذب دانش فنی و محصولات ایرانی دارد و برای عملیاتی کردن آن دیپلماسی اقتصادی کشورمان در عراق باید چندین برابر آنچه هست، فعال شود.

۳- اما مهم‌تر از مسئله تجارت میان دو کشور و پیش زمینه تعمیق روابط اقتصادی، مسئله امنیت است. دو کشور طولانی‌ترین مرزهای زمینی مشترک را دارند. امنیت عراق، امنیت جمهوری اسلامی است. این یک تعارف دیپلماتیک نیست. ناامنی و عدم ثبات در عراق به سرعت بر وضعیت امنیتی جمهوری اسلامی ایران تاثیر منفی می‌گذارد. بسیاری از تهدیدات امنیتی دو کشور مشترک هستند. روابط امنیتی میان ایران و عراق باید تعمیق یابد. امنیت عراق تا زمانی که اشغالگران آمریکایی در این کشور حضور دارند، پایدار نخواهد بود. عراق باثبات و مقتدر آن چیزی نیست که برای واشنگتن مطلوب باشد. دولت الکاظمی در این خصوص آزمون بزرگی پیش روی خود دارد. پارلمان عراق به اخراج نیروهای آمریکایی رای داده است و عملی کردن این مصوبه بر عهده دولت است. بی‌شک این آزمون آسانی نیست و آمریکایی‌ها اصرار دارند عراق را ترک نکنند. اما تعلل و عدم اقدام جدی دولت عراق در این زمینه، شلیک به پای خود است. ایرانی‌ها با تقدیم خون عزیزترین فرزندان خود برای امنیت عراق، برادری خود را به اثبات رسانده‌اند. لکه‌های خون بجا مانده از مردان دو کشور بر دیوار فرودگاه بغداد گواه این پیوند عمیق و ناگسستنی میان دو کشور و ملت است.

۴- پرونده ترور سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس به دست آمریکایی‌ها مسئله‌ای مهم در روابط دو کشور است. هیچ فردی در عراق درباره نقش سردار سلیمانی در نجات این کشور از شرّ داعش کمترین تردیدی ندارد. آمریکایی‌ها در اقدامی تروریستی مهمان رسمی کشور عراق را به همراه فرمانده حشدالشعبی به شهادت رساندند. دولت عراق در این قضیه باید اولین مدعی و شاکی باشد. برخورد ضعیف با این پرونده، به گستاخی بیشتر تروریست‌های آمریکایی منجر شده و از این پس هیچ مسئول و شخصیت عراقی از تهدید تروریستی آنها در امان نخواهد بود. همان‌طور که رهبر انقلاب در دیدار روز گذشته با الکاظمی تاکید کردند؛ «جمهوری اسلامی ایران هرگز این موضوع را فراموش نخواهد کرد و قطعاً ضربه متقابل را به آمریکایی‌ها خواهد زد.» در عین حال دولت و ملت عراق نیز در این خصوص وظیفه و رسالتی مهم بردوش دارند. عزت عراق ایجاب می‌کند پاسخ قاتلان فرزندان و مهمانان خود را با قاطعیت داده و به آمریکایی‌ها بفهماند آسمان و خاک این کشور جای جولان آنها نیست.

برچسب ها:

سیاسی