مطالعات انجام شده گویای آن است که حدود نیمی از سالمندان ایرانی در معرض سوءتغذیه هستند و افسردگی در این افراد سه برابر بیشتر از افراد با تغذیه طبیعی است.
بر اساس گزارشهای سازمان جهانی بهداشت تا سال ۲۰۲۵ جمعیت سالمندان (بالاتر از ۶۵ سال) به بیش از ۸۰۰ میلیون نفر خواهد رسید و در ایران نیز تا ۳۵ سال آینده ۳۳ درصد از کل جمعیت را افراد سالمند تشکیل خواهند داد. حفظ سلامت سالمندان، از مهمترین اولویتهای دولتها است. به همین خاطر پژوهشگران دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران، در پژوهشی به بررسی ارتباط بین سوءتغذیه و افسردگی در سالمندان ایرانی پرداختند.
علی سلیمانی نژاد و پریسا طاهری تنجانی، به همراه همکارانشان، برای این مطالعه از دادههای «طرح ملی سیمای سلامت سالمندان» استفاده کردند. در این طرح ملی وضعیت سلامت افراد ۶۰ سال و بالاتر، در استانهای البرز، خراسان شمالی، آذربایجان شرقی، خوزستان و سیستان و بلوچستان مورد بررسی قرار گرفت.
این پنج استان طیف اقلیمی کوهستانی، مدیترانهای، بیابانی و ساحلی را پوشش میدهد و از نظر قومیتی اقوام ترک، لر، کرد، بلوچ، عرب، ترکمن، فارس و ... در این استانها زندگی میکنند. نمونهگیری این طرح به صورتی بوده که نمونهای از کل کشور باشد.
در این پژوهش اطلاعات مربوط به افسردگی و وضعیت تغذیهای ۱۱۳۳ نفر بررسی شد.
برای تعیین وضعیت افسردگی از پرسشنامه مقیاس افسردگی طب سالمندی، استفاده شد. وضعیت تغذیهای نیز با پرسشنامه سنجش فشرده تغذیه (MNA) مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات به دستآمده با استفاده از روشهای آماری تحلیل شدند.
میانگین سن سالمندان شرکتکننده در این مطالعه حدود ۷ ±۷۹ بود. حدود ۴۷ درصد شرکتکنندگان مرد و بقیه زن بودند. ۷۱ درصد متاهل و ۲۶ درصد بیوه بودند و ۹۱ درصد آنها در ۵ سال گذشته به شهر مهاجرت نکردهبودند. بیشترین قوم شرکتکننده، ترک (۴۲ درصد) و کمترین قوم ترکمن (۲ درصد) بودند.۲۹ درصد خانهدار بدون حقوق بازنشستگی، ۲۶ درصد بیکار بدون حقوق بازنشستگی و ۱۵ درصد هم بازنشسته بیکار بودند. ۱۰ درصد آنها تنها بوده و ۴۷ درصد با همسر و فرزندان زندگی میکردند.
یافتههای این مطالعه نشان داد که شیوع افسردگی در سالمندان شرکتکننده در این مطالعه، ۳۵.۷ درصد است. ۲۸.۵ درصد از مردان و ۳۵.۷ درصد از زنان افسردگی داشتند.
احتمال ابتلا به افسردگی در زنان سالمند ۱.۸۴ برابر مردان سالمند بود. به عقیده پژوهشگران این تحقیق؛ دلیل شیوع بیشتر افسردگی در زنان سالمند ایرانی، وجود محدودیتهایی مثل تحصیلات پایین، وضعیت اشتغال و نداشتن درآمد مستقل و روابط اجتماعی محدود است. وجود تفاوتهای جنسیتی، حساستر بودن نسبت به وقایع استرسآمیز و شیوع بالاتر استرسهای روحی و روانی در زنان نیز علت بروز بیشتر افسردگی در آنان است.
۵.۴ درصد از مردان مبتلا به سوتغذیه، ۵۴.۴ درصد تغذیه طبیعی و مابقی در معرض سوء تغذیه بودند. در میان زنان شرکتکننده، ۶.۷ درصد مبتلا به سوءتغذیه ،۴۴ درصد دارای تغذیه طبیعی و مابقی در معرض سوءتغذیه بودند. نتایج این مطالعه نشان میدهد که حدود نیمی از سالمندان در خطر سوءتغذیه هستند. سوءتغذیه ناشی از کاهش یا عدم تعادل در دریافت انرژی، پروتئین، ویتامین و املاح معدنی است. بر اساس نتایج این تحقیق شیوع سوءتغذیه در سالمندان ایرانی ۶.۱ درصد است. در این مطالعه مشخص شد که درصد بالایی از سالمندان در معرض خطر سوءتغذیه قرار دارند.
با توجه به بررسیهای انجام شده، نسبت شانس ابتلا به افسردگی در سالمندانی که از لحاظ تغذیهای در معرض خطر بودند، ۳.۶۳ برابر سالمندانی بود که وضع تغذیهای مناسبی داشتند. همچنین احتمال افسردگی در سالمندانی که سوءتغذیه داشتند، ۱۲.۴۴ برابرسالمندانی بود که تغذیه مناسب داشتند.
افسردگی سالمندان ارتباط معنیداری با نوع زندگی (تنها یا با خانواده) نداشت. با این حال؛ پژوهشگران این مطالعه میگویند: «تنهایی تا حدودی بهواسطه حمایت اجتماعی با افسردگی مرتبط است. پس لازم است در راستای ارتقای سلامت روان در زمینه تنهایی سالمندان، اقداماتی نظیر برگزاری کلاسهای آموزشی سبک زندگی سالم، تشکیل گروههای گردشگری و ایجاد زمینههای لازم برای ازدواج مجدد سالمندان انجام گیرد».
نتایج این پژوهش نشان داد که احتمال افسردگی در سالمندان مجرد، ۱.۳۳ برابر بیشتر از متاهلها است. این نتیجه با یافتههای تحقیقات گذشته تناقض دارد و برای پیدا کردن دلایل این تناقض، مطالعات بیشتری نیاز است.
احتمال افسردگی در سالمندان شاغل بدون حقوق بازنشستگی ۰.۴۴ درصد کمتر از سالمندان بیکار بود در حالی که سالمندان خانهدار بدون حقوق بازنشستگی ۱.۳۹ برابر احتمال افسردگی بیشتری نسبت سالمندان بیکار داشتند. به گفته پژوهشگران این مطالعه، ارتباط میان اشتغال و افسردگی متناسب با شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی هر کشور متفاوت است. آنها پیشنهاد میکنند: در برنامهریزیها به اقشار آسیبپذیر اعم از سالمندان توجه ویژهای شود تا این گروه سنی، نگران تامین مخارج زندگی نباشند.
احتمال افسردگی سالمندان بیسواد، حدود دو برابر بیشتر از سالمندان باسواد بود. اگرچه این ارتباط معنادار نبود؛ به اعتقاد محققان این مطالعه، به نظر میرسد افراد دارای سطوح بالاتر تحصیلی با برخورداری از امکان برقراری ارتباط بهتر با اطرافیان و بهرهگیری مناسبتر از رسانههای جمعی، میتوانند راه مناسبتری برای حل مشکلات زندگی خود پیدا کنند که این خود در پیشگیری از افسردگی کمککننده به نظر میآید.
شیوع افسردگی بین سالمندان ایرانی بالاتر از کشورهای اروپایی است. به گفته این پژوهشگران یکی از دلایل آن وجود سیستمهای خدمترسانی مناسب در زمینه مراقبت از سلامت روان برای شناسایی و اقدام به موقع برای سالمندان در این کشورهاست.
وضعیت مسکن از عواملی است که در افسردگی سالمندان نقش دارد. در این مطالعه احتمال ابتلا به افسردگی در سالمندانی که در منزل غیر شخصی زندگی میکنند، ۱.۵ برابر سالمندان دارای منزل شخصی بود. پژوهشگران این مطالعه میگویند: «ممکن است سالمندانی که هنوز نتوانستهاند از مسکن شخصی بهرهمند شوند، در مقایسه با افرادی که مسکن دارند، نیازهای مستقیم و غیر مستقیم مالی بیشتری داشته باشند و حمایتهای بیشتری را بطلبند و چون این توقعات برآورده نمیشود یا سختتر برآورده میشود، نیازهای خود را بیپاسخ میبینند که این خود موجب احساس ناامیدی، سرخوردگی و نهایتا افسردگی در این افراد میشود. بنابراین بایستی تدابیری اندیشیده شود که عمدتاً سالمندان در مسکن شخصی خود زندگی کنند».
با توجه به نتایج بهدستآمده از این پژوهش و شیوع نسبتا بالای افسردگی در سالمندان ایرانی، محققان پیشنهاد میکنند که مداخلات لازم برای تشخیص زودهنگام و مراجعه سالمند به مراکز بهداشتی درمانی انجام گیرد.
نتایج این پژوهش به صورت مقاله علمی پژوهشی در فصلنامه «کومش» دانشگاه علوم پزشکی سمنان منتشر شده است. در این مقاله پیشنهاد شده است: «به دلیل ارتباط میان سوءتغذیه و افسردگی، لازم است کارشناسان بهداشتی درمانی جهت ارتقای سلامت سالمندان و انجام مداخلات مناسب اطلاعات پایهای در زمینه وضعیت تغذیهای و افسردگی داشته باشند و در طول درمان به جنبههای روحی و جسمی توجه داشته باشند».