سلیمی نمین: سازمان منافقین را عربستان و رژیم صهیونیستی اداره می‌کنند

به گزارش مشرق، عباس سلیمی نمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران، درباره عملیات مرصاد و خیانت و اقدامات تروریستی سازمان منافقین اظهار داشت: انحرافاتی که در سازمان مجاهدین خلق ایجاد شد، پدیده بسیار پیچیده‌ای را رقم زد.

وی با بیان اینکه ‌برخی‌ها مسئله سازمان مجاهدین خلق را در یک مقطعی صرفا التقاط می‌دانستند اما آنها در التقاط متوقف نبودند، افزود: در سال‌های پایانی دهه ۴۰ یک مثبت نگری نسبت به چپ مارکسیست در سازمان مجاهدین خلق به وجود آمد که آنها آثار مارکسیستی را مطالعه و متقابلا چریک‌های فدایی خلق آثار اسلامی را مورد مطالعه قرار دهند که زیر قولشان زدند و سازمان مجاهدین خلق آثار آموزش اسلامی را اصلا در اختیار گروه‌های خود قرار نداد و آثار مارکسیستی در سازمان در چارچوب آموزش مورد مطالعه قرار گرفت.

بیشتر بخوانید:

پاسخ سلیمی نمین به زیباکلام و چپ ستیزی او

مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران با بیان اینکه مطالعه آثار مارکسیستی طبیعتا بعد از مدتی آثار خود را گذاشت، گفت: سازمان دچار التقاط فکری شد و این التقاط فکری نهایتا در سال ۵۴ منجر به حاکمیت مارکسیست‌ها از طریق کودتا شد و یکسری از عناصری که کاملا مارکسیست شده بودند کودتا کرده و نیروهای مسلمان را به قتل رساندند و جریان کودتا کننده سازمان را ترک و خودش یک گروه مارکسیستی تاسیس کرد که این اقدام به نفع مسعود رجوی بود.

* منافقین دچار محاسبه غلط شدند

سلیمی‌نمین یادآور شد: واکنش جامعه ما برای آنها غیرمترقبه بود آنها تصور می‌کردند با توجه به جایگاهی که مجاهدین خلق در میان نیروهای مسلمان دارند منجر خواهد شد جامعه به دنبال آنها کشیده شود و تغییرات اساسی در جامعه دینی ما صورت خواهد گرفت و همه مارکسیست خواهند شد. چون حجم حمایت مردم از حرکت مسلحانه مجاهدین خلق خیلی چشمگیر بود و از روحانیت گرفته تا توده‌های مردم از آنها حمایت می‌کردند. بنابراین این دچار یک محاسبه غلط یا دچار خطای محاسباتی شده بودند.

به گفته وی اعضای سازمان مجاهدین خلق تصور می کردند اگر آنها اعلام کنند که ما مارکسیست شده‌ایم  جامعه هم در اعتقادات خود دچار تغییرات خواهد شد. اما به محض اینکه اعلام کردند که مارکسیست شدیم همه حمایت‌های مردمی متوقف شد و سازمان دچار مشکلات جدی در پیدا کردن خانه تیمی و غیره شد وعملا به بن بست جدی رسید و به مدت کوتاهی از سازمان خارج و آن را تحویل افراد دیگری دادند.

* آغاز نفاق

مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران گفت: در این حین اما یک پدیده جدید رخ داد و آن اینکه وقتی سازمان مشاهده کرد که واکنش شدیدی از سوی مردم صورت گرفته به اعضای مارکسیست شده خود اعلام کرد مارکسیست شدن خود را پنهان کنند. به عنوان مثال مسعود رجوی با اینکه خودش مارکسیست شده بود به محمد بازرگانی اعلام کرد که تو هم مارکسیست شدن خود را پنهان کن و بعد هم او را به عنوان پیش نماز در زندان تعیین کرد این یک مقوله جدید نفاق را در واقع در درون سازمان پدید آورد. یعنی دروغ گفتن به مردم و پنهان داشتن مسائل خود و این جدای از بحث التقاط بود یعنی یک آفت بسیار مخرب‌تر و فاجعه‌آمیزتر در سازمان رخ داد و آن نفاق و دوگانگی بود.

سلیمی‌نمین خاطرنشان کرد:اعضای سازمان مجاهدین خلق از یک سو می‌دانستند مارکسیست شدند و از سویی تظاهر به دینداری و دیانت می‌کردند. حتی به ظاهر نماز می‌خواندند و روزه می‌گرفتند.

* جذب جوانان با نفاق 

وی با بیان اینکه از سال ۵۴ به بعد مقوله نفاق در سازمان مجاهدین خلق موجب جذب جوانان به دلیل ظاهر سازمان شد، تصریح کرد: مسعود رجوی از فرصت اعدام برادران رضایی و نیروهای اولیه سازمان استفاده کرد چرا که آنها اعدام شده و در درگیری‌های مسلحانه به قتل رسیده بودند و این موجب شد تا مسعود رجوی فرصت در اختیار خود قرار دادن سازمان را پیدا کرد. در حالی که در زندان به خیلی‌ها اعلام کرده بود من مارکسیست شدم.

بیشتر بخوانید:

سلیمی نمین: دشمن در لباس عدالتخواهی نفوذ نکند

مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران با بیان اینکه مسعود رجوی شاخه مذهبی سازمان را به عهده گرفت،‌گفت: با اینکه در درون سازمان رای گیری شده بود و مسعود رجوی بیشتر از یک رای نیاورد و خودش به خودش رای داده بود. چون مسعود رجوی توسط کادر اولیه سازمان مورد نقد قرار گرفته بود چون تکبر، و غرور زیادی داشت. بنابراین او در سازمان جایگاهی نداشت. بنابراین وقتی درباره رهبری سازمان صحبت می‌کردند رجوی یک رای بیشتر نیاورد و از طریق کارهای شبکه‌ای سازمان را در دست گرفت و سپس بدلیل نفاق توانست برخی از جوانان را با خود همراه کند و آنان را با پیروزی انقلاب با خودش همراه کند. 

* رجوی سازمان را برای خود قلعه آهنین کرده بود

وی افزود: مسعود رجوی که بسیار فرد قدرت طلبی بود و  مطلع بود که دیگران چقدر نسبت به او موضع دارند بنابراین به تدریج سازمان را تبدیل به یک قلعه آهنین کرد.  یعنی بعد از پیروزی انقلاب اعلام کرد بدلیل احتمال کودتا توسط امپریالیسم نباید تشکیلات سازمان را آشکار کنیم و باید حتما تشکیلات مخفی بماند در حالی که انقلاب شده بود و علی‌القاعده باید تشکیلات مخفی درهای آهنین خود را به روی مردم باز می‌کرد و سپس مدل دموکراسی و انتخابات را می‌پذیرفت.

* تشکیلات سازمان مخفی ماند

سلیمی نمین تاکید کرد: مسعود رجوی به بهانه اینکه ما دشمن اصلی آمریکا هستیم و اگر آنان تشکیلات ما را بفهمند می‌توانند به ما ضربه بزنند سازمان را از حالت تشکیلات مخفی خارج نکرد و تن به انتخابات نداد و نگذاشت سازمان به صورت حزب فعالیت کند.

بیشتر بخوانید:

سلیمی نمین: خوشبینی به آمریکا آفت مذاکرات بود/ برجام دستاورد اقتصادی نداشت

مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران یادآور شد: سازمان سلاح‌هایی که در دوران پیروزی انقلاب از پادگان‌ها دزدیده بود را پنهان کرد این در صورتی بود که دولت موقت اعلام کرد که همه سلاح‌ها را به پادگان‌ها برگردانید و تحویل دهید و علیرغم اینکه مردم عادی استقبال کردند اما سازمان مجاهدین خلق سلاح‌های خود را تحویل نداد و حتی آموزش سلاح‌های سنگین را به نیروهای خود از سر گرفت.

وی می گوید که سازمان مجاهدین خلق به صورت مرتب در بیابان‌های اطراف شهرها به نیروهای خود آموزش نظامی می‌داد و تشکیلات نظامی خود را همچنان حفظ کردند و در حالی که بعد از انقلاب فضا، فضای سیاسی شده بود. یعنی همه جریانات کار سیاسی آشکار می‌کردند اما سازمان، کارهای مسلحانه خود را به صورت مخفی دنبال می کرد. به عبارتی به عنوان یک ارتش و نیروی نظامی  برخورد می کرد یعنی هیچ قاعده و قوانینی را نمی‌پذیرفت و اجازه هم نمی داد که مردم بر امور مسلط شوند و از مسائل داخلی اطلاع پیدا کنند. تا اینکه به مقطع ریاست جمهوری آقای بنی‌صدر رسید.

سلیمی نمین افزود: ‌البته قبل از آن هم مجاهدین خلق تلاش‌های بسیاری کردند تا بتوانند در پشت برخی شخصیت‌ها قرار بگیرند و از آن طریق رهبری امام (ره) را تضعیف کنند و این کار را در مورد آیت‌الله طالقانی صورت دادند و تلاش داشتند تا آیت‌الله طالقانی را در مقابل امام قرار دهند و بحث مشکوک دستگیری فرزندان آیت‌الله طالقانی نمونه‌ای از این تحرکات بود و  تلاش جدی کردند تا آیت الله طالقانی را در برابر امام قرار دهند.

* آیت‌الله طالقانی فریب بازی‌های سیاسی مجاهدین خلق را نخورد

مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران ادامه داد: خوشبختانه آیت‌الله طالقانی فریب بازی‌های سیاسی مجاهدین خلق را نخورد و در آخرین  نماز جمعه خود مواضع بسیار تندی در برابر باند مسعود رجوی اتخاذ کردند و از امام حمایت پررنگی صورت دادند که البته آیت‌الله طالقانی به صورت مشکوکی مرحوم شد و البته نمی‌توان خیلی اطلاع دقیقی بر روی این مسئله داشت چرا که ایشان یک هفته بعد از موضع‌گیری تندش در برابر مجاهدین خلق سکته کردند و مرحوم شدند.

به گفته وی، مجاهدین خلق بعد از این قضیه به سمت بنی‌صدر سوق پیدا کرد و بنی‌صدر که در ابتدا مخالف مجاهدین خلق بود به تدریج به این سازمان نزدیک شد و تلاش کرد که از نیروهای این سازمان استفاده کند و آنان هم تلاش داشتند از بنی‌صدر برای ایجاد بی‌نظمی در جامعه استفاده کنند که البته امام (ره) به بنی‌صدر تذکرات زیادی دادند که شما رئیس جمهور کشور هستید و قرار نیست با یک گروه مسلحی که در خط براندازی نظام قرار گرفته هم پیمان شوید و اقدامات مخفیانه کنید که متاسفانه تذکرات امام (ره) به بنی‌صدر تاثیر نداشت و در نهایت منجر به این شد که مجلس در مسیر استیضاح قرار گیرد.

* رجوی بنا داشت تا در کشور کودتا کند

مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران گفت: مجاهدین خلق قبل از آن طرف هم ارتباطاتی با عراق صورت داده و قبل از اینکه دست به شورش بزنند در حمایت از بنی‌صدر با خارج از کشور ارتباطاتی  برقرار کرده بودبه عبارتی مسعود رجوی چند سفر به خارج کشور رفته و به صورت مخفیانه با سرویس اطلاعاتی عراق و فرانسه ارتباطاتی برقرار کرده بود و بنا داشتند در داخل کشور کودتا کنند، بنابراین ارتباط آنان با عراق بسیار مهم بود چرا که می‌خواستند عراق از آنها حمایت کند. چون کشور ایران در جنگ با عراق بود و عراق در برخی از شهرهای ایران نیرو داشت و مستقر بود و بنابراین اینها روی نیروهای عراقی حساب باز کرده بودند.

سلیمی نمین با اشاره به خاطرات بنی صدر گفت: بنی صدر به صراحت در خاطرات خود گفته که  وقتی ما در کرمانشاه بودیم بحث کودتا را مورد بررسی قرار دادیم؛ جریان مسعود رجوی نیز برای کودتا محاسباتی صورت داده بود اما او وقتی نتوانست شورشی را که در خرداد ماه راه انداخته بود به نتیجه برساند عزم خارج شدن از ایران کرد. مدتی مخفی و پس از آن از ایران به صورت دزدانه فرار کرد و طبیعتا وقتی به فرانسه رفتند از آنجا ارتباطات خود را با عراق گسترش دادند.

* تصور میکردند جنگ سبب سرنگونی حکومت ایران می‌شود

مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران معتقد است: تصور آنها این بود که جنگ سبب سرنگونی حکومت ایران می‌شود بنابراین می‌توانند حاکمیت را در دست بگیرند که در این قضیه هم به غرب و اسرائیل خیلی اتکا داشتند و تصورشان این بود که این حجم از امکانات شیوخ منطقه همچون عربستان،‌کویت، امارات و همچنین حمایت‌های کشورهایی مثل  آمریکا، فرانسه و... موجب خواهد شد تا ایران شکست بخورد و این شکست منجر به قدرت رسیدن آنان در تهران شود.

* مقاومت مردم و تدبیر امام نقشه‌های منافقین را در هم ریخت

سلیمی نمین مقاومت ملت ایران و همچنین تدبیر بسیار هوشمندانه حضرت امام در پذیرفتن آتش‌بس را دو عامل اصلی در به هم ریختن نقشه های سازمان منافقین عنوان و تصریح کرد:‌ این دو اقدام، سازمان را دچار نوعی جنون مقطعی ساخت. چون آنان همه سرنوشت خود را به جنگ پیوند زده بودند. بنابراین اگر جنگ پایان می‌یافت یعنی آنها تمام برنامه‌های خود را در آموزش دادن به نیروها و مسائل فراوان در این قضیه بیهوده می دیدند از جمله مسائل سازمانی.

او تاکید دارد: مسعود رجوی هرگز حاضر نشد سازمان خود را از یک سازمان بسته آهنین تبدیل به یک جریان حزبی یا حتی گروهی کند که انتخابات را بپذیرند و هر ساله یا چند سال یک بار رهبری سازمان خود را به رای اعضا بگذارد که آیا اعضا از وی پشتیبانی می‌کنند یا خیر. در طی همه سال‌هایی که اینها در کنار هم قرار گرفتند و دیگر تهدیدی به عنوان امپریالیسم مطرح نبود اینها به هیچ عنوان حاضر نشدند که رهبری سازمان را به رای مردم بگذارند چه در دورانی که در فرانسه زندگی می‌کردند و چه زمانی که به عراق آمدند. بنابراین تمام سرنوشت سازمان به جمعی قلیل پیوند خورده بود و البته مسعود رجوی نیز مخالفان جدی داشت. مثل افرادی که سابقه آنها از مسعود رجوی هم در سازمان بیشتر بود. 

* حجمی از مشکلات رجوی بعد از آتش بس بین ایران و عراق

مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران می‌گوید: بعد از اینکه آتش بس بین ایران و عراق پذیرفته شد و معلوم شد که باید روابط بین دو کشور ایران و عراق عادی شود، مسعود رجوی با یک حجمی از مشکلات روبرو شد. او دارای سازمانی بود که جهت گیری کاملا نظامی داشت و باید سیاسی می‌شد و وقتی سیاسی می‌شد طبیعتا مخالفان او در درون سازمان به سرعت موقعیت قوی‌تری می‌یافتند. بنابراین رجوی با یک بحران جدی روبرو می‌شد بنابراین  دست به یک کار عجیب و غریب زد که برخی‌ها می‌گویند مسعود رجوی این کار را تحت پوشش و حمایت عراق انجام داد و دو حالت نیز بیشتر نداشت: یا پیروز می‌شد و یا شکست می‌خورد.

وی اضافه کرد: ‌ اگر رجوی در این عملیات شکست هم می‌خورد در واقع بسیاری از کادرهای پر مسئله سازمان را که به عنوان سرباز معمولی به میدان فرستاده بود حذف می‌شدند. مثل شاهسوندی و علی زرکش. شاهسوندی از نیروهای رده بالای سازمان بود اما او شاهسوندی را به عنوان یک سرباز معمولی به میدان فرستاده بود. ترکش به پای شاهسوندی برخورد کرد و پای او دچار آسیب شد اما نمرد و اکنون به عنوان یکی از نیروهای برجسته است که در مخالفت سازمان کار می‌کند.

*رجوی نیروهای برجسته سیاسی سازمان را در مرصاد به قتلگاه فرستاد 

سلیمی نمین گفت: نگاه مسعود رجوی این بود که سازمان در سال جدید باید نیروهایش به شدت کاهش پیدا کند بنابراین نیروهای رده اول سازمان باید به نوعی کشته شوند. اگر مسعود رجوی خودش در زندان‌هایش آنها را می‌کشت ننگ بزرگی برای وی محسوب می‌شد که البته بسیاری از اینها را در زندان‌ها کشت. مثل عباس مینوچی‌ها. بنابراین او در عملیات مرصاد اگر پیروز می‌شد به نفعش بود و اگر شکست  می‌خورد از شر بسیاری از نیروهای سازمان رهایی یافته بود. نیروهایی که در واقع نیروهای سیاسی بودند و در عرصه سیاسی او را به شدت به چالش می‌کشیدند.

وی با تاکید بر اینکه رجوی نیروهای برجسته سیاسی سازمان را به قتلگاه فرستاد که اگر برای وی پیروزی رقم می‌زدند که هیچ اما اگر پیروز هم نمی‌شدند لااقل از شر آنها خلاص می‌شد، خاطرنشان کرد: احتمال اینکه مسعود رجوی در این قضیه عامدانه اینها را و احمقانه آنها را در خیابان‌های ایران به صف و ردیف کرد تا به قتلگاه بروند به این دلیل بود که مسعود رجوی می‌ترسید که سازمان در دوران صلح با چالش جدی روبرو شود و نیروهای برجسته سازمان او را از اریکه قدرت به زمین بیندازند. بنابراین اینها را در جریان مرصاد به ایران فرستاد و بسیاری از نیروهای قوی سازمان را نابود کرد و تعدادی از آنها را کاهش داد. بنابراین مسعود رجوی در عملیات مرصاد سازمان را از وجود نیروهای قوی پالایش کرد . نمی‌شد افرادی که از لحاظ سیاسی موقعیت‌شان از مسعود رجوی بالاتر باشد توسط مسعود رجوی کشته شوند و تبعات نداشته باشد.

مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران با بیان اینکه قدرت طلبی فاجعه آمیزی در مسعود رجوی می‌بینیم، تصریح کرد: اکنون بعضی از جریاناتی که با روحانیت در ایران مسئله دارند متاسفانه حاضر نیستند استبداد روشنفکری خودشان را اذعان کنند. بنابراین جریان مسعود رجوی یک جریان برآمده از نهضت آزادی و جبهه ملی بود. اما اینها حتی یک بار هم تن به انتخابات ندادند و این مسئله ثابت می‌کند که اگر سازمان مجاهدین خلق در کشور حاکمیت می‌یافتند مثل این بود که یک دیکتاتوری از کشور برداشته و یک دیکتاتوری جدیدی را حاکم کنند. در حالی که در نظام جمهوری اسلامی از ابتدا همه امور به  مردم محول شده است.

* دفاع زیرکانه جریان روشنفکری از دیکتاتوری رجوی

وی ادامه داد: سازمان مجاهدین خلق حتی حاضر نشدبرای اعضای خودش احترام قائل شوند و قدرت را بر اساس رای آنها پیش ببرند. یعنی آنقدر تشنه قدرت بودند و ولع قدرت در آنها زیاد بود که به هیچ وجه تن به انتخابات ندادند.این نمونه یک نوع حکومت جریانات روشنفکری در ایران بود که وقتی آنها را با آنچه در انقلاب اسلامی رقم خورد مقایسه می‌کنیم می‌بینیم به هیچ وجه جاذبه‌ای ندارد بنابراین یکسری تبلیغات را در برخی رسانه‌ها شروع کردند که اگر مسعود رجوی دست به سلاح برد به دلیل این بود که روحانیت سهم آنها را نداده و این یک دفاع بسیار زیرکانه و غیرمستقیم از جنایات مسعود رجوی است.

* نظام اغماض کرد اما مجاهدین خلق در انتخابات رای نیاورند

سلیمی نمین گفت: مسعود رجوی در انتخابات مجلس شرکت کرد اما رای نیاورد.تاکید می‌کنم رجوی رای نیاورد نه اینکه راه بسته شده باشد. با وجود اینکه آنها سلاح‌هایشان را تحویل نداده بودند و حاضر نبودند به عنوان یک حزب فعالیت کنند. وقتی یک حزب اعضایی را برای حضور در مجلس معرفی می‌کند طبیعتا باید مختصات حزبی داشته باشد نمی‌تواند یک گروه مسلح باشد و بعد هم بخواهد برای ریاست جمهوری و مجلس نامزد معرفی کند. این دارای تناقض است. یک گروه باید قانون را بپذیرد سلاح خود را تحویل دهد و به صورت یک حزب فعالیت سیاسی کند و سپس به مجلس نماینده بفرستد. هیچ ایرادی ندارد اما نظام با همه این وجود اغماض کرد و به آنها اجازه داد تا در شوراها،‌ مناطق کردستان، حضور یابند،‌نامزد بدهند اما باز هم رای نیاوردند.

* اینکه به منافقین میدان ندادند و آنها دست به اسلحه بردند دروغ فاحش سیاسی است

وی افزود: آنها حتی در تهران هم لیست دادند اما باز هم نتوانستند نماینده‌ای را به مجلس گسیل کنند که مردم به شدت نسبت به نفاق حساسیت دارند اما امروز این القا که اینها (سازمان منافقین) نمی‌خواستند دست به سلاح ببرند و چون همه درها به سویشان بسته شد دست به سلاح بردند یک دروغ سیاسی فاحش است چون اینها اگر نمی‌خواستند دست به سلاح ببرند پس چرا سلاح‌ها را دزدانه پنهان کرده بودند و ضمن اینکه قبل از شورش سال ۶۰ اینها به صورت پنهان دست به قتل‌هایی می‌زدند و در کتاب خاطرات برخی از اعضای سازمان آمده و در آن خاطرات به صراحت گفته‌اند که سازمان برنامه‌هایی برای ترور در سال ۵۸ و ۵۹ به ما می‌داد. ضمن اینکه سازمان مجاهدین به گروه فرقان هم خط می‌دادند تا آنها دست به ترورهای مخرب بزنند.

وی اضافه کرد: گروه فرقان هم به سفارت آمریکا متصل بود هم به سازمان مجاهدین خلق؛ آشوری در ملاقات متعدد با عطایی از اعضای برجسته سازمان در مشهد از او خط می‌گیردو اینها در زندان با هم مشورت می‌کردند و ارتباطات خود را داشتند. بنابراین بحث ترورها وجود داشت. به عنوان مثال سبحانی در خاطرات خود تسریع دارد که به ما دستور می‌دادند تا فلان سپاهی را ترور کنیم و یا برخی از اعضای خود را خون مالی کنیم و جلوی خانه بسیجی‌ها و نیروهای مردمی بیندازیم و بگوییم اینها با ما این کارها را کردند. بنابراین از این نوع کارها جزو برنامه‌های سازمان مجاهدین خلق بود.

* منافقین برای ترور برنامه داشتند

مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران با بیان اینکه  آنها قبل از شورش در سال ۶۰ نیروهای خود را برای دست بردن به سلاح آماده می‌کردند، اذعان کرد: علت اینکه آنها در  سال ۶۰ دست به سلاح بردند برای این بود که نیروهای خود را برای این کار آماده کرده بودند. انقلاب اسلامی ایران یک انقلاب کاملا مردمی بود و ضد آمریکایی بود. آنها نمی‌توانستند بگویند انقلاب اسلامی ایران انقلاب ضد آمریکایی نیست و یا با آمریکا سازش کرده و باید علیه آن شورش کرد. چون آنها خود را ضد آمریکایی‌ترین جریان اعلام می‌کردند و می‌گفتند انقلاب اسلامی خیلی موضع تندی نسبت به آمریکا ندارد. آنها نمی‌توانستند یک روزه این انقلاب مردمی را در ذهن هواداران خود تخریب کنند که در برابر آن سلاح به کار بگیرند. آنها در ظاهر و مرتب از امام حمایت می‌کردند و پدر خمینی و پدر طالقانی می‌گفتند و درخواست ملاقات با امام را داشتند و مسعود رجوی و خیابانی نزد امام رفتند و در آن دیدار گفتند ما رهبری شما را کاملا قبول داریم و در خدمت شما هستیم. چون رهبری سازمان نمی‌توانست به راحتی فرمان حرکت سازمان را ۱۸۰ درجه بچرخاند. از اعلام پدرخواندگی تا مبارزه با خمینی. این یک چرخش ۱۸۰ درجه بود و اینها نیروهای خود را چاقو چاقو می‌کردند و بعد می‌گفتند اینها را کشته یا مجروح کردند یا درگیری‌های خیابانی ایجاد می‌کردند و تماما برای این بود که نیروهای خود را آماده درگیری مسلحانه با نظام نوپای اسلامی کنند. 

سلیمی نمین تاکید کرد: این کسانی که می‌گویند اینها چون درها به رویشان بسته شد دست به سلاح بردند یک حرف بسیار بی‌ربط است و غیرمنطقی و اصلا با هیچ اسناد تاریخی تطابق ندارد و کاملا جعل است و فقط تصویر یک جریانی است که چون قبلا با نهضت آزادی و برخی از جریانات روشنفکری پیوند داشته اینها می‌خواهند این مدل را تطهیر کنند. در واقع مدلی را تطهیر کنند که نه دموکراسی را قبول کرده و نه قانون را و از ابتدای انقلاب سرکشی داشته سلاح تحویل نداده و بنا داشته به عنوان یک گروه مسلح هم از موهبت کار سیاسی برخوردار باشد هم از موهبت داشتن سلاح؛ که این غیرمنطقی بوده اما متاسفانه امروز برخی از نیروهای سیاسی گروهی که مخوف‌ترین و دست نیافته‌ترین جریان بسته‌ای را در درون سازمان خود ایجاد کرده را تطیهر می‌کنند.

وی با بیان اینکه الان سال‌هاست خبری از مسعود رجوی نیست ولی هیچ کس نمی‌داند، گفت: ببینید چقدر درون این سازمان بسته است و چقدر آهنین است. یا مسائل درون آن به بیرون درز نمی‌کند. آنها به راحتی می‌توانند گروهی را اسیر خود کنند بدون اینکه مشخص نباشد که آنها برای چه کسی کار می‌کند به عبارتی برای مسعود رجوی کار می‌کند یا رژیم صهیونیستی یا عربستان. 

* منافقین را عربستان و رژیم صهیونیستی اداره می‌کنند

مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران با تاکید بر اینکه سازمان مجاهدین را عربستان و رژیم صهیونیستی اداره می‌کنند، افزود: اعضای این سازمان فکر می‌کنند که سازمان در تشکیلات خود توسط افراد اداره می‌شوند در حالی که اینگونه نیست. سازمان مجاهدین یک سازمان و تشکیلات بسیار آهنین و بسته‌ای است که به هیچ قاعده‌ای تن نمی‌دهد و امروز متاسفانه توسط برخی از گروه‌های سیاسی مورد حمایت قرار می‌گیرد چون می‌خواهند روحانیت را زیر سؤال برده و آنها را محکوم به تمامیت خواهی کنند که روحانیت تمامیت خواهی دنبال کرد و اعضای سازمان مجبور شدند دست به سلاح ببرند که این یک دروغ فاحش است و هیچ تطبیقی با واقعیت ندارد.

* تبحر منافقین در ترور شخصیتی و جو سازی سیاسی 

سلیمی نمین با اشاره به حضور فعال اعضای سازمان منافقین در فضای مجازی گفت: این جریان تبحر زیادی در عرصه سیاسی دارد و جریانی است که می‌تواند دو هزار نفر و سه هزار نفر را سال‌ها از خانواده‌شان دور کند و از نظر انسانی آنها را به ابتذال بکشاند. بنابراین دارای یک تبحر است. سازمان مجاهدین نخست در زمینه ترور حرفه‌ای بود اما سپس به فاز سیاسی رفت و در این زمینه در ترور شخصیتی بسیار مهارت یافته است. البته این به معنای  این نیست که قبلا در ترور شخصیتی حرفه‌ای نبود بلکه اگر فوت آیت‌الله طالقانی مشکوک باشد قطعا به دلیل این بود که ایشان علیه سازمان مجاهدین موضع‌گیری کرد و بعد از یک هفته مرحوم شدند. و یا اینکه آنقدر تبلیغات شدیدی در سال ۵۸ دنبال کردند که آیت‌الله بهشتی را در این زمینه به عنوان عامل حذف فیزیکی آیت‌الله طالقانی اعلام کردند و خیلی از جوانان این قضیه را باور کردند.بنابراین آنها تا این حد از نظر جوسازی سیاسی حرفه‌ای بودند.

وی گفت:‌ الان آنها مدت‌هاست که وارد فضای کارهای تروریستی نمی‌شوند و کاملا بر روی فضاسازی‌های سیاسی متمرکز شده‌اند بنابراین تبحر زیادی دارند و امروز هم امکانات فراوانی از اسرائیل و عربستان و آمریکا دریافت می‌کنند و متبحرانه تخریب‌گری و ایجاد اختلاف در جامعه ما را دنبال می‌کنند که باید بسیاری از آقایان این فهم را داشته باشند که بازی این اختلاف آفرینی‌ها را نخورند که متاسفانه بعضی‌ها در مجلس و جاهای دیگر و بعضا بازی این اختلاف افکنی‌ها را می‌خورند و متوجه نمی‌شوند. که منشا این پمپ‌های اختلاف کجاست.

برچسب ها:

سیاسی