داستان مکرر و پرعبرت فتنه

به گزارش مشرق، «ابوالحسن موسوی طباطبایی» در یادداشت روزنامه «کیهان» نوشت:

۱. حجم سنگین بلایای اخیر در گستره کره‌خاکی، تجربه‌ای است که شاید نتوان در تاریخ نمونه‌ و سابقه‌ای برای آن یافت. شیوع بیماری کرونا و در پی آن مرگ روزانه صدها انسان بی‌گناه به همراه ابتلائات دیگر مانند گرانی و تورم بی‌سابقه، سیل، زلزله، آتش‌سوزی و مانند آن ما را وامی‌دارد که به تنها تکیه‌گاه جهان خلقت بیندیشیم و نادم و پشیمان از کوتاهی و گناهان خویش به درگاه رحمت و غفران او روی آوریم.

دهه اول ماه ذی‌الحجه، این فرصت گرانقدر را در اختیار ما می‌نهد تا با گسستن بند اطاعت شیطان، در مقابل خالق مهربان توبه و انابه نموده و تجدید عهد بندگی کنیم باشد که دریای رحمتش به خروش آید و جهان بشریت را از این رنج بیکران برهاند. دهه اول ذی‌الحجه در خود گنجینه‌هایی چون روز عرفه و عید قربان را جای داده است که هر یک از آنها ارزشی برابر با یک عمر دارند. بسیاری از مفسرین مقصود از شب‌های دهگانه‌ای را که خداوند در سوره فجر به آنها سوگند یاد فرموده (وَ لَیالٍ عَشر) همین دهه دانسته‌اند.   

اگرچه حج امسال به سبب شیوع کرونا برگزار نمی‌شود، اما هر ساله حجاج بیت‌الله‌الحرام، این میهمانان خاص پروردگار، در دهه ذی‌الحجه به اوج معرفت دست یافته و معنویت و نورانیت را در فضای روحانی سرزمین وحی با ذرات وجود خود حس می‌کنند. آنان همگام و هم‌آوا با وجود نازنین یوسف زهرا(س)، مناسک حج را به جا آورده و چه بسا چشم جان خویش را به جمال دلارای آن کعبه حقیقی منور می‌سازند.

 ۲. یکی از اعمالی که در شب‌های این دهه وارد گردیده، خواندن آیه ۱۴۲ سوره اعراف در دو رکعت نماز است. این آیه به یکی از شگفت‌انگیزترین حوادث تاریخ انبیا و فرازی حساس در موضوع کفر و توحید اشاره دارد.

داستان از این قرار است که خداوند برای عبادتی سی روزه و اعطای شریعت و احکام تورات، حضرت موسی را به کوه طور فرا خواند. آن پیامبر اولوالعزم پیش از رفتن به میقات، برادر خود هارون را جانشین خویش قرار داد و سفارش‌های لازم را به وی فرمود و همچنین بر اطاعت و فرمانبری ازهارون در ایام غیاب خود، به بنی اسرائیل تأکید کرد. مطابق روایات اهل‌بیت، این ماجرا در ماه ذی‌القعده اتفاق افتاده است. اما خداوند به سبب حکمت‌هایی از جمله آزمودن قوم بنی اسرائیل، وعده سی روزه خود را به چهل روز ارتقا داد و ده روز دیگر (دهه اول ذی‌الحجه) بر آن افزود. او خود در اشاره به این موضوع چنین می‌فرماید:«وَ واعَدنا موسی ثَلاثین لَیلَه وَ أتمَمناها بِعَشرٍ فَتَمّ میقاتُ رَبّهِ أربَعینَ لیله؛ و ما با موسی سی شب وعده گذاشتیم و آن را با افزودن ده شب کامل نمودیم. بدین ‌ترتیب میعادگاه پروردگارش به چهل شب تکمیل گردید.»

  از سوی دیگر در قوم یهود، ساحری شیاد و ‌تردستی کلاهبردار به نام سامری وجود داشت که بعد از گذشت سی روز و پیدا نشدن موسی(ع)، به بنی‌اسرائیل گفت پیامبرتان دیگر نخواهد آمد! او در کوه طور با خدای خود مشغول است. بیایید ما هم در اینجا برای خود خدایی داشته باشیم. وی آن‌قدر سخنان شیطانی خود را در میان مردم تکرار و تبلیغ کرد تا سرانجام بنی‌اسرائیل فریب‌خورده و به جز گروه اندکی، همگی مطیع او شدند. فریب‌خوردگان به دستور سامری هر کدام سکه‌ای طلا  آوردند. سامری طلاها را در کوره ذوب کرد و درون قالب مجسمه‌ای از یک گوساله که خود ساخته بود ریخت. وی با ترفندی صدای نعره گوساله از دهان این مجسمه طلایی خارج می‌ساخت. وقتی مجسمه حاضر شد آن را در برابر بنی‌اسرائیل نهاد و گفت این خدای شما است بر او سجده کنید. صدها هزار نفر از گمراهان بنی اسرائیل تا صدا را از دهان گوساله شنیدند همگی صف اندر صف بر او سجده کردند. آنها نه تنها دلسوزی و راهنمایی‌های ‌هارون و مؤمنان راستین را نشنیده گرفتند بلکه وقتی اصرارشان از حد گذشت به آنان حمله کرده و قصد جانشان را نمودند. موضوع وقتی شگفت‌آورتر می‌شود که بدانیم این مردم  به چشم خود معجزات باهر و پیروزی‌های درخشان پیامبر خویش در برابر فرعونیان را دیده و در طول همراهی با او از عنایات فراوان پروردگار و امدادهای غیبی او برخوردار شده بودند. گمراهی بنی‌اسرائیل پس از تجربه کردن هدایت و پیمودن مسیر توحید، درس‌های فراوانی برای عبرت گرفتن در خود نهفته دارد.

۳. فتنه سامری در کمتر از ده روز، ملتی موحد را به ضلالت کفر رساند! این فرایند اگرچه بسیار افسانه‌وار و دور از ذهن می‌نماید اما راه رسیدن به آن چندان هم دشوار نیست زیرا کافی است ملتی دست خود را از دست رهبر الهی خویش جدا کرده و دل به جریانات انحرافی بسپرد. عملی که از قوم بنی‌اسرائیل سر زد این‌چنین بود. ماجرای سقیفه و جنگ احد را نیز می‌توان نمونه‌های دیگری از همین موضوع دانست. نکته جالب توجه آن است که رهبران فتنه، انسان‌های کوچکی نبوده و نیستند بلکه غالباً از مشاهیر و نخبگان جامعه‌اند که سوابق درخشانی در کارنامه اعمالشان وجود دارد. سامری خود از خواص و نزدیکان حضرت موسی(ع) بود. در فتنه جنگ جمل نیز می‌بینیم طلحه و زبیر از خواص و نخبگان‌اند و حالِ باقی فتنه‌گران نیز به همین منوال است.

با گذری در تاریخ به این نتیجه می‌رسیم که فتنه‌ها همواره زمانی اتفاق افتاده که با رهبر جامعه مخالفت و از فرمان او سرپیچی شده است. فتنه‌های تاریخ در مشابهت به هم گویی از پستان یک دایه شیر نوشیده‌اند!

 در انقلاب ما نیز طرح فتنه‌های نفسگیر از همین ماجرا نشأت گرفته است: سرپیچی از رهبری. اگرچه ملت بزرگوار ما پیوسته با بصیرتی تام طومار این غائله‌ها را در هم پیچیده است، اما فتنه‌گران با طراحی و هدایت آمریکا، اروپا و اسرائیل و سرمایه‌گذاری رژیم‌های مرتجع عرب، هیچ‌گاه از پا ننشسته و همواره در انتظار فرصت‌اند.

   تجربه درخشان این سال‌ها نشان داده است که در شرایط پیچیده و گوناگون، هرگاه پیروی از رهبری در دستور کار و رأس امور قرار گرفته، معجزه‌وار مشکلات و بحران‌ها را پشت‌سر نهاده‌ایم و برعکس، چنانچه فرمان‌های حکیمانه و هوشیارانه و انتظارات ایشان با بهانه‌های مختلف به طاق نسیان و وادی تعلل و کارشکنی سپرده شده، نتیجه‌ای جز انفعال و ندامت نداشته است. اطاعت از رهبر طُرفه اکسیری است که تهدیدهای بزرگ را تبدیل به فرصت‌های زرین می‌کند.

   اما برای آنکه فتنه و فتنه‌گر فراموش نشود، در سالگرد غائله و آشوب سامری هر شب داستان او را در نماز مرور می‌کنیم: «و واعدنا موسی ثلاثین لیله...»
 

برچسب ها:

سیاسی