پیدا کردن خانه سخت‌تر شده است؛ حذف قیمت‌ها به نفع مردم است یا ضرر آن‌ها؟

- اخبار بازار -

به گزارش خبرگزاری تسنیم، معلم بازنشسته است و در خیابان کمیل تهران زندگی می‌کند. محله‌ای پررفت و آمد، متراکم و پرسروصدا در مرکز پایتخت. آپارتمانش کوچک است. سال‌هاست تنها مالکی است که در این ساختمان ساکن شده و مستاجران زیادی را دیده که در واحدهای کوچک جای گرفته‌اند و بعضی خوب و بعضی همسایگان مزاحمی بوده‌اند. این سال‌ها کم‌صبر تر شده و می‌خواهد به‌جای دیگری برود. خانه بزرگ‌تر و البته دورتر از هیاهوی شهر و آدم‌های پرسروصدایش. فکر می‌کند با حقوق محدود یک معلم بازنشسته کجای شهر می‌تواند خانه بخرد؟ شاید به‌زحمت بتواند اقساط یک وام جدید را بپردازد، از فامیل کمی پول قرض بگیرد و با فروش خانه‌اش به محله‌ای دیگر برود. تصمیم می‌گیرد سری به بازار بزند. سایت‌های خریدوفروش اینترنتی را بالا و پایین می‌کند اما خبری از قیمت نیست. بنگاه‌های معاملات املاک محله را با تمام ترس از کرونا زیر پا می‌گذارد اما همه موردها شبیه خانه خودش است. خانه‌های با متراژ بزرگ‌تر هم پول بیشتری می‌خواهد که در توان او نیست و هر بنگاهی هم یک بازه قیمت متفاوت اعلام می‌کند که به سردرگمی‌اش دامن زده است. یکی از خواهرزاده‌هایش پیشنهاد کرده آپارتمان‌های پردیس تهران را ببیند. باز به سایت‌های خریدوفروش می‌رود تا حدود قیمت خانه در آن منطقه را پیدا کند اما آنجا هم خبری از قیمت‌ها نیست.

یک روز به‌ناچار از جنوب غرب تهران به شمال شرق استان می‌رود تا تنها درباره قیمت خانه‌ها بتواند پرس و جو کند. خواهرزاده‌اش چند ماه پیش با 100 میلیون تومان یک واحدها آپارتمان خریده اما او از بنگاه‌دارها قیمت‌های بیش از 250 میلیون تومان را می‌شنود. از یک بنگاه به یک بنگاه دیگر می‌رود و دوباره قیمت‌های متفاوت می شنود. از روزی که بنگاه‌های محله خودش را گز کرده سردرگم‌تر می‌شود. با خودش فکر می‌کند بالاخره یک معلم بازنشسته کجای شهر می‌تواند خانه بخرد؟ غیر از محله‌های شهر، در کدام شهرک حاشیه شهر می‌تواند زندگی ‌کند؟ سفر یک‌روزه‌اش به شمال شرق تهران با این حجم از ترافیک و صرفاً برای پرسیدن از بازه قیمت به‌جای نرسیده است. می‌خواهد به خانه کوچکش بازگردد درحالی‌که از پیدا کردن یک واحد آپارتمان در برج‌های پردیس استان تهران هم ناامید شده است.

ناامید شده برای اینکه بنا بر دستور مقام قضایی، اعلام قیمت مسکن در سایت‌های خریدوفروش اینترنتی ممنوع شده است. حذف قیمت‌ها به بهانه جلوگیری از آشفتگی بازار و با هدف آرامش بیشتر مصرف‌کنندگان واقعی مسکن انجام‌شده است اما در عمل، به سردرگمی آن‌ها دامن زده است.

فهرست آدم‌های سردرگم شده، کم نیستند. زوجی هم در این میان گرفتار شده اند. دو سالی از زندگی مشترکشان می‌گذرد. بالاخره بعد از یک سال انتظار می‌توانند از بانک مسکن وام بگیرند و به سال‌های مستاجری پایان دهند. می‌دانند که اگر این روزها دو جا کار می‌کنند، بعد از خرید خانه باید سه جا کار کنند. با این حال با امید زندگی در یک‌خانه خوب و تصور آینده‌ای روشن هر زحمتی را به جان می‌خرند. حالا نوبت این رسیده که آن‌ها غول تورم را شکست دهند و زودتر از رشد آن، صاحب‌خانه شوند.

 

مرحله اول سرکشی به بازار است که خیلی درباره آن نگران نیستند. فقط کمتر از نیم ساعت فراغت در محیط کار لازم است تا سری به سایت‌های خریدوفروش اینترنتی بزنند و از قیمت خانه در محله‌هایی که همیشه دوستش داشتند، سر در بیاورند. با این حال خبری از قیمت در این سایت‌ها نیست. این یعنی مریم باید چند ساعتی مرخصی بگیرد و به چند بنگاه سر بزند و علی هم باید شیفت کاری سوم را رها کند. مریم با خودش فکر می‌کند اگر پیدا کردن خانه مورد نظر آن‌ها یک ماه طول بکشد، چقدر از حقوقش را از دست می‌دهد و علی نگران است با حذف شیفت سوم کار علاوه بر اینکه درآمدش را از دست می‌دهد، به طوری کلی کارش را هم از دست بدهد. آن‌ها فقط دو هفته از وقت خود را صرف سر زدن به بنگاه‌ها برای سردرآوردن از بازه قیمت در چند محله پایتخت می‌کنند تا در نهایت برای انتخاب در یک محله به نتیجه برسند. روزهای گشتن برای پیدا کردن خانه رویایی آن‌ها تبدیل به کابوسی شده است. شنیدن غرولندهای رئیس مریم و تهدید به اخراج شدن علی، روزهای شیرین آن‌ها را خراب کرده است. علی فکر می‌کند اگر شغل سومش را به خاطر سر زدن به بنگاه‌ها و پرسیدن قیمت و یافتن خانه از دست بدهد، می‌تواند اقساط وام‌هایی که برای خرید خانه گرفته‌اند را پرداخت کند؟ و مریم با خودش فکر می‌کند فرایند خانه خریدن با حذف قیمت‌های سایت‌های خریدوفروش چقدر سخت شده است.


انتهای پیام/

برچسب ها:

بازار