یک مقام مسئول گفت: شرق تهران، محل تلاقی گسلهای مشا و گسل شمال تهران بوده و یکی از مهمترین نواحی لرزه خیز در اطراف تهران است به همین دلیل زلزله ها در شرق شهر تهران نسبت به غرب آن بیشتر است.
حمیدرضا نانکلی رئیس اداره ژئودزی و ژئودینامیک این سازمان، گفت: با توجه به نرخ تغییرات تنش و تنش افزایش یافته، احتمال وقوع فوج لرزهای (زلزلههای گروهی) مشابه زمین لرزه ۲۲ تیرماه سال جاری در فیروزکوه احتمالاً تا ۱.۵ سال دیگر خواهد بود.
وی افزود: روز ۲۲ تیرماه سال جاری ۱۸ زمینلرزه با بزرگای ۲.۵ تا ۴ در فرم خوشهای و در عمق ۷تا۸ کیلومتری، حوالی فیروزکوه در شرق استان تهران را به لرزه درآورد.
نانکلی با بیان اینکه فاصله محدوده تجمع زلزلههای جنوب غربی فیروزکوه، با زلزله ۵.۱ در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ماه دماوند و پسلرزههای آن، حدود ۵۵ کیلومتر و در سمت شرقی آن واقع میباشد؛ گفت: خوشه لرزهای فیروزکوه در حدود ۱۰ کیلومتری جنوب گسل «مشاء» واقع شده وفاصله این خوشه تا مرکز تهران ۱۱۰ کیلومتراست. گسل فیروزکوه با گسل مشا در ۳۰ کیلومتری جنوب غرب شهر فیروزکوه نیز تلاقی دارد و در واقع ادامه شرقی گسل مشا به گسل فیروزکوه میرسد. شرق تهران، محل تلاقی گسلهای مشا و گسل شمال تهران و از آن طرف پهنه تلاقی قطعه خاوری گسل "مشا" با بخش باختری پهنه گسلی "فیروزکوه" است. این ناحیه یکی از مهمترین نواحی فعال و لرزه خیز در اطراف شهر تهران است که موجب شده تا رخداد زلزلهها در شرق شهر تهران نسبت به غرب آن به مراتب بیشتر باشد.
رئیس اداره ژئودزی و ژئودینامیک سازمان نقشهبرداری کشور علل زلزله ۲۲ تیرماه فیروزکوه را در قالب سه فرضیه بررسی کرد و گفت: این زمین لرزهها همان خردلرزهها و تداوم لرزشهایی هستند که در این منطقه همواره بهعنوان یک منطقه لرزهخیز و فعال به لحاظ لرزهای رخ میدهد. کمااینکه در مناطق مختلف اطراف تهران از جمله حوالی فیروزکوه، همواره و بهصورت روزانه چند خردلرزه به ثبت میرسد که بسیاری از آنها به دلیل خردمقیاس بودن از سوی ساکنان این مناطق حتی احساس نیز نمیشوند و از سوی زلزلهشناسان نیز مورد توجه قرار نمیگیرند.
نانکلی خاطر نشان کرد: در طی ۲۰ سال گذشته در این منطقه زلزلههایی رخ داده که به صورت خوشهای با این شدت رخ نداده است. به عنوان نمونه میتوان به سالهای ۹۴ -۹۵-۹۶-۹۸ به ترتیب با بزرگی ۴.۶-۲.۴-۴.۳-۲.۶. اشاره کرد. ازبین این زلزلهها سال ۹۵ تعداد ۶ زلزله با بزرگای بین ۱.۹ تا ۲.۴ از ساعت ۱۴ و ۱۰ دقیقه تا ساعت ۱۹ و ۵۸ دقیقه در منطقه جنوب غربی فیروزکوه در منطقه تلاقی مهم ساختاری در جنوب البرز رخ داده است.
وی در ادامه با طرح فرضیه دیگری از علت وقوع زلزله فیروزکوه بر این باور است که این زمین لرزهها میتواند پیشلرزه زمین لرزههای بزرگتری محسوب شود.
این مقام مسئول در سازمان نقشهبرداری کشور، از وقوع ۱۸ لرزه کوچک ۶ عدد بالای ۲.۵ ریشتر و۱۲ عدد کمتر از ۲.۵ ریشتر در ۲۲ تیرماه در فیروزکوه خبر داد و افزود: با توجه به رخداد زلزلههای بزرگ کشورو خوشهای بودن زلزلههای اخیر فیروزکوه بعید است که این زلزلهها پیشلرزه زلزله بزرگتری باشد. پیشلرزهها معمولاً به صورت خوشهای رخ نمیدهند و تک لرزه هستند. با توجه به پراکندگی خیلی محدود خرد لرزهها و روند آنها به صورت شمالی –جنوبی احتمال لغزش جدید در اثر تحریک نیز وجود ندارد.
نانکلی زمین لرزههای خوشهای فیروزکوه را ناشی ار تنش انتقالی زلزله ۱/ ۵ ریشتری روز ۱۹ اردیبهشت ۹۹ دماوند دانست و گفت: زمین لرزهها میتوانند با همدیگر بر هم کنش داشته باشند و این موضوع میتواند منجر به توالی زمین لرزهها وخوشهبندی و رخداد پس لرزهها گردد. برانگیختگی تنش بدین صورت است که گسلها به تنشی که از گسلها یا زمین لرزههای مجاور دریافت میکنند؛ پاسخ میدهند. حرکت بلوکهای دو طرف یک گسیختگی باعث ایجاد تغییر در تنش ایستایی محیط اطراف آن میشود. این تغییر تنش روی سطوح گیرنده اطراف گسیختگی دارای دو مؤلفه نرمال و برشی میشود. معیار کلمب یکی از معیارهایی است که گسیخته شدن نو پدید و به جنبش در آمدن گسلهای قدیمی را در حال شکننده و در محیط الاستیک تحت تأثیر تنش کنترل میکند که تابع هر دو تنش نرمال وبرشی اعمال شده روی سطوح گیرنده است.
وی افزود: وقوع زمین لرزه نزدیک به هم در زمان و مکان که به صورت خوشهای لحاظ میشود براساس تئوری انتقال تنش و اثر متقابل آن محاسبه میشود، تنش انباشته شده در روی یک گسل به عنوان کلیداصلی به منظور آغاز گسیختگی در نظر گرفته میشود و در هنگام وقوع زلزله به سادگی از بین نمیرود. تنش آزاد شده از یک گسل هر چند اندک، میتواند تنش را روی گسلهای مجاور و نزدیک تا صد کیلومتر افزایش یا کاهش دهد و باعث ایجاد گسیختگی و زلزله یا تأخیر درزمان رخداد شود. برای این منظور نرخ بلند مدت تنش تکتونیکی بر روی یک گسل فعال باید مشخص باشد. انتقال تنش مثبت (یعنی افزایش تنش) میتواند چرخه لرزهای گسل را به طور موقت اصلاح کند و زلزله بعدی را با یک دوره زمانی T پیش ببرد و بر عکس کاهش تنش باعث تأخیر در گسیختگی و زمان وقوع زلزله میشود(دوران آرامش).
نانکلی خاطر نشان کرد: آنچه در زلزله اردیبهشت ماه ۹۹ مشا رخ داده است در اثر تجمع تنش فعال ناشی حرکات صفحه تکتونیکی AR-EU در طول زمان و غلبه این تنش بر استحکام بلوک گسلی مشا و شکست آن(تنش برشی برتنش ناشی از اصطحکاک غلبه کرده) گسیختگی ایجاد ولغزش برروی صفحه قطعه گسلی مشا انجام شده است. در این حالت انتقال تنش به سمت دم گسل و گسلهای مجاور و قسمت پایین و بالای پوسته منتقل شدند. میزان تنش قبل از زلزله و آغاز گسیختگی بر روی این قسمت از گسل مشا ۸.۷ مگا پاسگال میباشد. در این حالت تنش برشی بر تنش قبل از زلزله غلبه کرده و جابجایی در صفحه گسل رخ داده. افت تنش در این زمین لرزه ۱.۵۶ مگا پاسکال و تنش انتقالی ۰.۰۱۵ مگا پاسکال است که معادل ۱۵/ ۰ بار میشود و این افزایش تنش باعث افزایش نرخ لرزه خیزی و رخ داد آن به میزان ۳ برابر نسبت به سال ۹۵ شده است.
وی در خاتمه گفت: به نظر میرسد که پهنه گسلی فیروزکوه در خاتمه چرخه لرزهای بوده و با این تحریک و افزایش تنش زودتر از زمان رخداد اصلی پاسخ داده است. با توجه به نرخ تغییرات تنش و تنش افزایش یافته، فوج لرزهای بعدی احتمالاً تا ۱.۵ سال دیگر خواهد بود.