مردی که برای سرقت از خانه ناپدریاش سارقان سابقهدار را اجیر کرده بود، نمیدانست دست آنها به خون آلوده میشود. متهمان روز گذشته به اتهام قتل و سرقت در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شدند.
۲۱بهمنسال۹۷ مأموران کلانتری۱۳۴ شهرکغرب از قتل مردی ۶۸ساله به نام حمید باخبر و راهی محل شدند. بررسیهای اولیه حکایت از آن داشت مرد سالخورده با انگیزه سرقت با پیچیده شدن لباس دور گردنش خفه شدهاست.
با انتقال جسد به پزشکی قانونی پسر حمید که مأموران را باخبر کردهبود، مورد تحقیق قرار گرفت و گفت: پدرم بعد از فوت مادرم ازدواج کرد، اما آن زن نیز به خاطر بیماری فوت کرد. مدتی گذشت تا اینکه او با زن دیگری ازدواج کرد که یک فرزند پسر به نام سروش داشت.
همان سال پدرم اموالش را به نام من سند زد، به همین دلیل سروش از این موضوع ناراحت بود و چند بار به پدرم گلایه کرده بود.
پسر مقتول ادامه داد: شب حادثه سروش تماس گرفت و گفت چند بار با پدرم تماس گرفتهاست، اما او پاسخ تماسهایش را نمیدهد. بلافاصله به خانه پدرم رفتم، اما هرچه در زدم کسی در را باز نکرد تا اینکه در را شکستم و دیدم جسد او روی زمین افتاده است.
با ثبت این اظهارات سروش نیز مورد تحقیق قرار گرفت، اما مدعی شد از ماجرای قتل اطلاعی ندارد. تحقیقات در این زمینه ادامه داشت تا اینکه مرد جوان در بازجوییهای فنی لب به اعتراف گشود و به قتل ناپدریاش با همدستی سه نفر از دوستانش اقرار کرد.
او در شرح ماجرا گفت: پول نزول گرفته بودم به همین دلیل چند بار از ناپدریام درخواست پول کردم، اما او طفره میرفت و با اینکه وضع مالی خوبی داشت مرا کمک نمیکرد.
این شد که تصمیم به سرقت از منزل او گرفتم و در این مورد با مرد سابقهداری به نام پرهام صحبت کردم. پرهام سابقه سرقت از چند خانه در تبریز و اصفهان را داشت و به تازگی از زندان آزاد شده بود. او قبول کرد همراه دو نفر از دوستانش به نامهای سعید و رضا نقشه سرقت را اجرا کند.
مرد جوان در خصوص روز حادثه گفت: آن روز طبق نقشه همراه همسر و فرزندانم به خانه ناپدریام رفتیم و بعد از ساعتی به خانه برگشتیم. در راه برگشت به رستوران رفتم و دو پرس غذا خریدم و به پرهام دادم.
پرهام و دوستانش غذاها را به بهانه نذری مقابل خانه ناپدریام بردند و وقتی ناپدریام در را باز کرد، وارد خانه شدند. آنها قرار بود فقط از آنجا سرقت کنند، نمیدانم چرا مرتکب قتل شدند. با اقرارهای مرد جوان، سه همدست وی نیز بازداشت شدند.
با اقرار متهمان، پرهام به اتهام مباشرت در قتل و سرقت، سعید و رضا به اتهام معاونت در قتل و مشارکت در سرقت و سروش به اتهام معاونت در سرقت روانه زندان شدند. پرونده بعد از صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و بعد از تعیین وقت روز گذشته روی میز هیئت قضایی شعبهدوم به ریاست قاضی زالی و مستشار دلداری قرار گرفت.
بعد از اعلام رسمیت جلسه اولیایدم درخواست قصاص کردند. در ادامه پرهام، متهم ردیف اول در جایگاه قرار گرفت و با اقرار به جرمش در شرح ماجرا گفت: آن روز همراه سعید و رضا وارد خانه مقتول شدیم. مرد سالخورده وقتی فهمید قصد سرقت گاو صندوقش را داریم شروع به داد و فریاد کرد. سعید و رضا از ترس یک لباس دور دهان او پیچیدند و از من خواستند او را ساکت کنم. این شد که چند مشت به سرش کوبیدم. فکر نمیکردم آن ضربات باعث قتل شود.
در ادامه رضا و سعید نیز با اقرار به جرمشان از خودشان دفاع کردند و سروش در آخر گفت: «من از پرهام و همدستانش درخواست قتل ناپدریام را نکردم. حالا با این حادثه وضع روحی خوبی ندارم و تقاضای بخشش دارم.
در پایان هیئت قضایی وارد شور شد.