وابستگی چيست و چگونه زندگی ما را به بند می‌کشد؟

5f206b4168894_2020-07-28_22-45
مشكل وابستگی به دیگران این است كه اگر فرد توجه و محبت نامتناسب مورد نیاز خود را بدست نیاورد، شروع به تردید غیرمنطقی در میزان ارزش خود و دیگران می‌كند كه این امر تأثیر منفی بر عواطف فرد خصوصا عزت نفس بر جا می‌گذارد.

مشكل وابستگی به دیگران این است كه اگر فرد توجه و محبت نامتناسب مورد نیاز خود را بدست نیاورد، شروع به تردید غیرمنطقی در میزان ارزش خود و دیگران می‌كند كه این امر تأثیر منفی بر عواطف فرد خصوصا عزت نفس بر جا می‌گذارد. فرد احساس می‌کند که طرد شده؛ غم ناشی از احساس طردشدگی می‌تواند منجر به چرخه‌ای از پوچی عاطفی، نارضایتی مزمن و در نهایت افسردگی شود.
 توسعه توانمندی‌های فردی-  انسان موجودی اجتماعی است. ما دوست داریم دیگران ما را تایید کنند و برای همین چیزهایی را با دیگران به اشتراک می‌گذاریم که آنها را خوشحال کند. انسان در تایید دیگران احساس امنیت و حمایت را به دست میآورد. اما این تایید تا چه زمانی منطقی و سالم است. برای برخی افراد تایید دیگران چندان مهم می شود که عملا استقلال و شخصیت خود را از دست می دهند و به مطیع یا بردۀ احساسی دیگری تبدیل می شوند. چنین روابطی هر چند در روابط عاطفی بیشتر مشهود است اما تنها به آن محدود نمی شود. وقتی ما تلاش می کنیم تا همیشه اطرافیان خود را خوشحال کنیم یعنی مدام در پی به دست آوردن تایید آنها هستیم. این به معنی وابستگی ما به دیگران است.

 تاكنون مطالعات مختلفی در بازه هاي زماني متفاوت و با توجه به فرهنگ‌هاي مختلف پيرامون موضوع وابستگي عاطفي و احساس امنيتي كه فرد به دنبال آن تجربه مي‌كند صورت گرفته است.

بر اساس پژوهشي كه اخيرا توسط انتشاراتGuilford  به چاپ رسيده است، 35 الي 40 درصد داوطلبان تحت مطالعه عنوان كرده اند كه در روابط احساسي خود طي دوران بزرگسالي هيچ گونه امنيت رواني نداشته اند. اين در حالي است كه 60 الي 65 درصد افراد، تجربياتي نظير امنيت، عشق و رضايت از زندگي مشترك را گزارش داده‌اند. اما علت اين شكاف بزرگ آماري چيست؟ و ما در کدام دسته از افراد قرار می گیریم؟

وابستگی چیست؟

 افراد وابسته از نظر عاطفی نیازِ مداومی به محبت ، توجه و تأیید دیگران دارند. آنها به گونه‌ای غیر منطقی از تنهایی و رها شدن می‌ترسند و این ترس باعث می شود آنها در روابط بین فردی خود افراد مطیع تری باشند.

  آنها بر اساس الگویی از نیازهای عاطفی زندگی می کنند که خود قادر به برآوردن آن نیستند، بنابراین سعی می کنند با برقراری پیوندهای نامناسب با دیگران، این نیازها را برآورده سازند. به عبارت دیگر ، آنها روابط انگلی و نامتقارن را توسعه می دهند و اقدامات خود را با نسبت دادن آن به هدف حفظ رابطه توجیه می كنند.

تأثیر وابستگی بر به‌زیستی روانشناختی

مشكل وابستگی بیش از حد به دیگران از نظر عاطفی این است كه  اگر فرد توجه و محبت نامتناسب مورد نیاز خود را بدست نیاورد، شروع به تردید غیرمنطقی در میزان ارزش خود و دیگران می‌كند كه این امر تأثیر منفی بر عواطف فرد خصوصا عزت نفس بر جا می‌گذارد. در این شرایط فرد احساس می کند که طرد و انکار شده و رها می‌شود. غم ناشی از این احساس طردشدگی بیش از حد شدید است، چندانکه می‌تواند منجر به چرخه‌ای از پوچی عاطفی، نارضایتی مزمن و در نهایت افسردگی شود .

همچنین، ترس از تنها بودن باعث می‌شود فرد برای جلوگیری از تنهایی دست به کاری زند که خود به اضطراب بیشتر می‌انجامد. فردی که  احساس طردشدگی می‌کند از  پیش بینی تنها ماندن، به شدت عصبی می شود و ناگزیر به سمت روابط ناسالم  کشیده می‌شود.

مطالعات نشان می‌دهد اغلب افراد دچار آسیب‌های اجتماعی نظیر اعتیاد، فحشا و آسیب‌های روانی همچون اضطراب وسواسی، در خودماندگی و افسردگی افراد دارای وابستگی شدید عاطفی بوده‌اند و با قطع ارتباط به آسیب‌های اجتماعی و روانی دچار شده‌اند.

مشكل وابستگی بیش از حد به دیگران از نظر عاطفی این است كه اگر فرد توجه و محبت نامتناسب مورد نیاز خود را بدست نیاورد، شروع به تردید غیرمنطقی در میزان ارزش خود و دیگران می‌كند كه این امر تأثیر منفی بر عواطف فرد خصوصا عزت نفس بر جا می‌گذارد

وابستگی ریشه در کودکی دارد
 جان بالبی روانشناس، روانپزشك و روانكاو بريتانيايي در يكي از كتب خود به نام "دلبستگي و فقدان" توضيح مي دهد كه تجربه امنيت و يا عدم احساس آن به طرز عجيبي به پيوند عاطفي افراد با والدين خود در سنين كودكي و نوجواني مربوط مي‌شود. در واقع بخش مهمي از سطح وابستگي ما به همسر یا اطرافیانمان ريشه در دوران خردسالي دارد. دليل اين مسئله نيز كاملا مشخص است.

از لحظه اي كه نوزاد متولد مي‌شود، براي عشق، آسايش، امنيت و غلبه بر پريشاني‌هاي روحي به والدين خود متوسل مي‌شود. به اين حالت "شمايل دلبستگي" يا همان "وابستگي" اطلاق خواهد شد. با توجه به مطالعه‌اي از انجمن روانشناسي آمريكا زماني كه وابستگي‌هاي ما مي‌توانند به گونه‌اي موثر از پس پريشاني‌هاي روحي‌مان برآيند، احساس راحتي و آسودگي مي‌كنيم. اين چرخه ميليون بار ديگر تكرار شده و به تدريج وابستگي را تبديل به قسمت ارزشمندي از زندگي می‌کند.

اما والدين چه نقشي بر شكل‌گيري الگوهاي وابستگي فرزندان خود در دوران بزرگسالي خواهند داشت؟ طبق يافته‌هاي روانشناسان دانشگاه استنفورد، چگونگي برخورد پدر و مادر با كودك مي‌تواند تعيين كننده الگوي وابستگي منتخب وي باشد. براي مثال فرزندي را تصور كنيد كه درگير يك چالش روحي شده است. اگر والدين به نياز او با حمايت پاسخ ندهند و احساساتش را سركوب كنند، به احتمال زياد اين كودك در آينده وارد يكي از اين دو مسير خواهد شد: الگوي وابستگي افراطي به همسر در تمامي امور و يا بي اعتمادي 100 درصدي به كمك‌هايي كه از جانب همسر و يا اطرافيان نزديك ارائه مي شود.

درباره الگوهای وابستگی چه می دانيم؟

بر اساس پژوهشي از محققان دانشگاه ایلینوی در اِربانا—شَمپِین، تفكرات، رويكردها و عواطف افراد نسبت به رابطه زناشويي خود علاوه بر تجربيات كودكي به شكل گيري الگوهاي وابستگي مشخص به صورت پايه و اساسي منتهي خواهند شد. اما اگر بخواهيم بيشتر وارد جزئيات علمي شويم، سبك وابستگي هر فرد به نحوه ارزيابي وي از دو فاكتور "اضطراب وابستگي" و "اجتناب از وابستگي" بستگي خواهد داشت.

اضطراب وابستگي گستره‌اي از خفيف تا شديد را به خود اختصاص مي‌دهد و افرادي كه درگير كفه سنگين‌تر آن هستند، نياز بالايی به دريافت تاييد از جانب همسرشان خواهند داشت. آنها همچنين تمايلي بالا و به گفته خود غير ارادي به وابستگي جسمي و عاطفي نسبت به ديگران خصوصا شخص همسر دارند. اجتناب از وابستگي نيز حالتي مشابه دارد و مي‌تواند از خفيف تا شديد متغير باشد. كساني كه دچار وضعيت اجتناب از وابستگي شديد هستند، ويژگي‌هايي همچون عدم اطمينان به اطرافيان، بي‌ميلي به ايجاد صميميت، اعتماد به نفس بيش از حد و گرايش به سركوب نگراني‌ها يا احساسات شخصي خود را نشان مي دهند.

حال به نظر شما كدام دسته از افراد داراي الگوي وابستگي طبيعي و عادي هستند؟ 

با توجه به مطالعه اي كه از طريق كتابخانه ديجيتال ساينس دايركت قابل دسترسي است، فردي را مي‌توان از ديدگاه الگوهاي وابستگي كاملا نرمال دانست كه در هر يك از بازه هاي دو فاكتور مذكور وضعيت خفيف را به خود اختصاص دهد. در واقع آنهايي كه امتياز پايين‌تري در تست‌هاي اضطراب وابستگي و اجتناب از وابستگي به دست آوردند نه تنها با راحتي بيشتري به ديگران اعتماد مي‌كردند، بلكه براي به اشتراك گذاري عواطف خود با همسرشان نيز دچار مشكل خاصي نبودند. از سوی ديگر مهارت‌هاي حل مسئله در اين دسته از شركت كنندگان بالاتر بود و وابستگي افراطي يا بيمارگونه منجر به فروپاشي زندگي مشترك آنها نمي‌شد.

چگونه از شر الگوهای وابستگی مخرب رها شویم؟

طبق مطالعه‌اي كه اخيرا به وسيله نمايه استنادي معتبر اسكوپوس منتشر شده است، الگوهاي وابستگي مردم طي ساليان زندگي نسبتا ثابت و پايدار است؛ اما باز هم قادر خواهيم بود با مديريت صحيح، يك الگوي وابستگي اشتباه و آسيب‌رسان را به الگويي ايمن تبديل كنيم. البته نمي‌توان انتظار داشت كه چنين اتفاقي به سادگي رخ دهد. بايد توجه داشته باشيم كه تغييرات بنيادي به ويژه در چهارچوب‌هاي ذهني انسان، نيازمند صرف انرژي و زمان طولاني خواهند بود.

در پژوهشي كه از طريق انتشارات سيج به چاپ رسيده است، مي‌خوانيم كه روند دگرگوني الگوهاي وابستگي با افزايش تدريجي سن، طي رويدادهاي مختلف زندگي و همچنين كسب تجربيات ارزشمند به مرور پيچيده تر از قبل خواهد شد. از اين رو بهترين حالت، آگاهي بخشي به والدين در راستاي تربيت فرزنداني موفق خواهد بود. كودكاني كه تحت فشار و با چالش‌هاي روحي- رواني متعدد رشد نكرده باشند.

 اما طبق مقاله‌اي از مجله روانشناسي خانواده براي آن دسته از افرادي كه تاكنون موفق به تغيير نشده‌اند، ازدواج و توسعه اهداف مشترك كه احساساتي نظير عشق و احساس همكاري را زنده مي‌كنند از جمله موثرترين متدهاي اثبات شده براي حذف الگوهاي وابستگي مخرب به شمار مي‌روند.  

و اما روش بعدي كه حاصل تلاش علمي محققان دانشگاه جانز هاپكينز است، شامل مواجهه دراز مدت با كلمات و تصاوير القا كننده مفاهيم مثبت مانند عشق، امنيت، راحتي و ارتباط موثر است. بله به همين سادگي! هر روز براي خود واژه ها يا جملات انگيزه بخش بنويسيد و آنها را در معرض ديد قرار دهيد. علاوه بر اين مي توانيد ديوارهاي محل زندگي خود را به نقاشي‌ها و تصاوير دلنشين آميخته با احساس اطمينان (مانند مادري كه فرزند خود را در آغوش دارد) مزين كنيد.

 نکته پایانی: باور داشته باشید که شما تنها کسی که قرار است تمام زندگی خود را با او بگذرانید. بنابراین، به‌زیستی شما نه به تأیید دیگران، بلکه به خود شما بستگی دارد. این بدان معناست که اولین شخصی را که باید با اعمال خود راضی کنید خودتان هستید.

اما چه کاری می‌توانید انجام دهید تا خود را بیشتر دوست داشته باشید؟ یک تمرین ساده این است که هر روز کاری انجام دهید که از نظر جسمی و روانی احساس خوبی به شما دست دهد. البته این کار در ابتدا تلاش زیادی می‌خواهد، زیرا بیشتر ما عادت نداریم که خودمان را معالجه کنیم، اما بمرور می‌توانید احساسات مثبت را نسبت به خودتان تقویت کنید و از این طریق، جلوی قربانی شدن خود را در وابستگی عاطفی بگیرید. پس بیائید ادامه دهید و خود را دوست داشته باشید!

برچسب ها:

اجتماعی