آمریکا چگونه با هالیوودش قهرمان ملی می‌سازد؟

به گزارش مشرق، «آبراهام لینکلن» برای آن‌که قهرمان ملی آمریکا با چهره‌ای انسانی باشد، چه مشکلی داشت؟ همان مشکلی که همه در جامعه آمریکا داشتند؛ طرفدار برده‌داری بود! و فرموده بود: «مردم حق ندارند برده‌داری را از این سرزمین حذف کنند. اگر حتی یک نفر برده‌داری را در سرزمین انتخاب کند، همه دیگر افراد حق ندارند، وی را منع کنند.»

او در سال ۱۸۶۴ در سندی که به «نامه‌ای به آلبرت هادگز» مشهور است، هم فرمود: «من برای حفظ قانون اساسی سعی کردم، حتی اگر به حفظ برده‌داری یا هر چیز جزیی‌تری بینجامد.» بررسی سخنان و اقدامات لینکلن نشان می‌دهد مشکل او همان مشکل فرهنگ برده‌داری در آمریکا بوده که هنوز هم به تضییع حقوق سیاه‌پوستان و نگاه تحقیرآمیز و تبعیض‌آمیز به آنان منجر می‌شود و مدام حوادث تلخ در پی می‌آورد. بی‌دلیل نیست که جامعه آمریکا، نژادپرست و دارای فرهنگ طبقاتی مبتنی بر رنگ پوست است؛ تا جایی که «باراک اوباما» نیز گفت: «نژادپرستی در جامعه آمریکا ریشه‌دوانده و یک‌شبه حل نمی‌شود.»

لینکلن، الغای برده‌داری را به‌عنوان یک ابزار کارآمد برای پیروزی در جنگ داخلی آمریکا به‌کار گرفت

تحریک برده‌ها به شورش!

چطور شد که لینکلن فرمان لغو برده‌داری را داد؟ ماجرا از این قرار بود که وقتی او رئیس‌جمهور شد ۱۱ ایالت جنوب آمریکا به دلایل اقتصادی از «ایالات متحده آمریکا» جدا شدند و خودشان «ایالات مؤتلفه آمریکا» را تشکیل دادند. شمالی‌ها صنعتی بودند و کارخانه‌دار و جنوبی‌ها کشاورز و برده‌دار؛ در سیاست و اقتصاد تضاد منافع وجود داشت. این‌طوری بود که ناگهان جنگ شد. کدام جنگ؟ جنگ داخلی آمریکا؛ از سال ۱۸۶۱ تا ۱۸۶۵ میلادی.

لینکلن برای این‌که در جنگ داخلی پیروز شود و به‌قول خودش اتحادیه حفظ شود، دست گذاشت روی قدرت اقتصادی جنوبی‌ها و آن‌ها را تهدید کرد که اگر به شمال نپیوندند، برده‌هایشان را آزاد می‌کند! همین تهدید، شد مقدمه فرمان الغای برده‌داری که در سال ۱۸۶۲ صادر شد. جنوبی‌ها هم دیدند لینکلن دارد واقعا برده‌هایشان را ـ که همیشه هم دنبال آزادی بودند ـ تحریک می‌کند که شورش کنند یا به سمت شمال فرار کنند و آتش جنگ بالا گرفت.

درست وسط جنگ یعنی در سال ۱۸۶۳ لینکلن تهدیدش را عملی کرد و فرمان لغو برده‌داری را صادر کرد. ۶۰۰ تا ۸۵۰ هزار نفر مُردند تا بالاخره جنگ تمام شد و لینکلن پیروز شد و اتحادیه حفظ شد.

«جنگ داخلی آمریکا» و «لغو برده‌داری»؛ اتفاقات مهمی که هر ۲ به دلایل اقتصادی رخ دادند

فقط و فقط حفظ اتحادیه!

جالب این‌که خود لینکن هم مدعی نبود که برای الغای برده‌داری جنگیده است و هیچ‌کسی هم برای این هدف والا نمی‌جنگید. این فقط بزکی است به سبک هالیوودی تا آمریکایی‌ها برای خودشان یک قهرمان ملی بسازند.

سراسر آمریکا پر از یادبود لینکلن است؛ لینکلن بشردوست، برده را آزاد می‌کند!

لینکلن در سال ۱۸۶۲ در جواب مقاله‌ای در یک نشریه که خواهان الغای فوری برده‌داری شده بود، نامه‌ای نوشت و باز فرمود: «من اتحادیه را حفظ می‌کنم. با کوتاه‌ترین راه ممکن از طریق قانون اساسی آن را حفظ می‌کنم. به‌زودی اقتدار ملی دوباره بازخواهد گشت و به‌زودی اتحادیه دوباره همان اتحادیه پیشین خواهد شد. اگر کسانی باشند که نخواهند جز با از بین بردن برده‌داری به حفظ اتحادیه کمک کنند، من با آن‌ها موافقت نخواهم کرد. هدف اصلی من در این مبارزه این است که اتحادیه را حفظ کنم، نه این که برده‌داری را حفظ کنم یا از بین ببرم. اگر می‌توانستم اتحادیه را بدون آزاد کردن هیچ برده‌ای حفظ کنم، این کار را می‌کردم، اگر می‌توانستم اتحادیه را با آزاد کردن تمام بردگان حفظ کنم، این کار را می‌کردم و اگر می‌توانستم اتحادیه را با آزاد کردن گروهی از بردگان و برده نگه‌داشتن گروهی دیگر حفظ کنم باز هم این کار را می‌کردم. هر آن‌چه درباره برده‌داری و نژاد رنگین انجام دهم بدین دلیل انجام می‌دهم که فکر می‌کنم می‌تواند به حفظ اتحادیه کمک کند.»

کتاب می‌نویسند، فیلم می‌سازند!

حالا چگونه است که امروزه بسیاری از آمریکایی‌ها و مردمان کشورهای جهان از جمله ایران که نام لینکلن را شنیده‌اند و می‌دانند او رئیس‌جمهور آمریکا بوده، گمان می‌کنند او به‌خاطر الغای برده‌داری در آمریکا جنگ راه ‌انداخته؟ این را دیگر باید از شعبده‌های چیره‌دستانه آمریکایی‌ها دانست که درباره لینکن کتاب می‌نویسند و فیلم می‌سازند و با اعمال سلطه فرهنگی این توانایی را دارند که قهرمان‌های هالیوودی غیرواقعی و غیرتاریخی بسازند؛ قهرمان‌هایی که در تاریخ این کشور وجود نداشته‌اند.

رهبر انقلاب در یک سخنرانی در سال ۱۳۹۴ به همین موضوع اشاره فرمودند و چنین توضیح دادند: «آبراهام لینکلن که می‌گویند این [برده‌داری] را حذف کرده است، برحسب دقت‌های تاریخی‌ای که کسانی کرده‌اند، واقعیت قضیه این نیست. مسأله حذف بردگی نیست. مسأله شمال و جنوب بود و جنگ‌های دامنه‌دار و ریشه‌دار چندساله شمال و جنوب آمریکا و بحث دعوای بین زمین‌داری و کشاورزی از یک طرف و صنعت از یک طرف. دعوا سر این حرف‌ها بود. بحث این نبود که واقعا به خاطر احساسات انسان دوستانه [باشد].»

سوال مهم‌تر!

از لینکلن و الغای برده‌داری که بگذریم، می‌رسیم به خود برده‌داری که اصلا از کجا آمد و چرا؟ این سوال مهم‌تری است. ۴ میلیون برده که پس از جنگ داخلی آمریکا آزاد شدند از کجا آمده بودند؟ از قرن ۱۷ تا ۱۹ میلادی توسط اروپایی‌ها از سرزمین‌های آفریقایی و سایر نقاط جهان ربوده شده و برای کار اجباری و مجانی به آمریکا برده شده بودند؛ برخی خودشان و برخی اجدادشان. پیش از استقلال آمریکا و تشکیل ایالات متحده نیز استعمارگران اروپایی به ویژه بریتانیایی‌ها و هلندی‌ها و اسپانیایی‌ها مردم عادی را از آفریقا می‌ربودند و اسیر می‌کردند و برای کار اجباری به مستعمراتشان در سرزمین تازه کشف شده آمریکا می‌بردند. بنا ‌به ‌تخمین بین سال‌های ۱۵۰۰ تا ۱۸۰۰ میلادی بیش از ۱۵ میلیون برده سیاه‌پوست به آمریکا انتقال یافته‌اند.

نکته جالب‌تر این‌که تا سال ۱۸۴۰ میلادی، تجارت برده تقریبا در سراسر جهان ممنوع شده بود، ولی در آمریکا همچنان ادامه داشت. این نکته آخر را برای این مطرح کردیم؛ چون خیلی‌ها گمان می‌کنند لینکلن پیشگام لغو برده‌داری در جهان هم بوده است!

امروز در تاریخ مناسبت‌های دیگری هم هست

امروز ۱۲ دی مصادف با اول ژانویه میلادی و ۱۷ جمادی‌الاول هجری قمری در تقویم تاریخ، مناسبت‌های دیگری هم دارد.

ـ زادروز «ابوحامد امام محمد غزالی» دانشمند و فیلسوف نامی ایرانی در سال ۴۵۰ قمری

ـ زادروز «سید محمد علی شاه‌عبدالعظیمی» فقیه و نویسنده مشهور در سال ۱۲۵۸ قمری

ـ آغاز سال میلادی

ـ روز استقلال کشور «کامرون» از استعمار فرانسه در سال ۱۹۶۰ میلادی

ـ رسمیت یافتن «یورو» به عنوان پول واحد اروپا در سال ۲۰۲ میلادی

ـ درگذشت «مظفرالدین قاجار» در سال ۱۲۸۵ شمسی

برچسب ها:

فرهنگ و هنر