ماجراجویی یانکی‌ها و هزینه‌ای که ما دادیم

سرویس دیدگاه مشرق - یک سال است که می خواهیم بفهمیم به تاریخ ۱۸ دی سال ۱۳۹۸ و در ساعت ۰۶:۱۹ دقیقه صبح، به واقع چه بر سر هواپیمای اوکراینی و مسافرین آن آمده است. خرده گزارشات و فرمایشاتی منتشر شد اما هنوز سوالات متعددی بی پاسخ مانده است. وقت آن است که روی دیگر این سکه هم عیان شود.

تاکنون هیچ تحلیل گر منصفی، تعمدی بودن شلیک ها را نپذیرفته است و اکثر منتقدین، سهل انگاری، نقصان و توسعه نیافتگی تجهیزات راداری کشور و اینکه چرا در چنان شرایطی، قانون ممنوعیت پرواز ها اجرا نشد را متذکر شدند. در کنار همه انتقادات و نقطه نظرات هنوز یک سوال اساسی در پستوی ذهن خیلی ها دارد خاک می خورد و آن اینکه چرا اینبار هم هزینه ماجراجویی یانکی ها را سرنشینان بی گناه یک پرواز عادی دادند؟

یک سال است که جماعتی دارند از برکه خون قربانیان، ماهی سیاست صید می کنند. یکی می خواهد از شکم این ماجرا، با اشکی که به زور نفاق هم جاری نمی شود، دولتی را به زیر بکشد. آن دیگری صدایش بلند است که بی تدبیری تا به کی؟. سرباز و سردار وطن هم که داغدار از دست دادن قهرمان است و خطا در شرایط جنگی و یا شبه جنگی را امری اجتناب ناپذیر می داند.

آنانی هم که زلف شان رنگی است و صورت شان سفید و دلشان سیاه و یخ بسته است، چرتکه به دست گرفتند تا در این ظلمات حیرت و بی تدبیری که با بوی پوست های سوخته و آهن گداخته آمیخته است، به بهانه خونخواهی و غرامت، دلاری بیشتر کاسب باشند و شاید باز و اینبار با بهانه ای نو، نیش خصومت بر تن ایران فرو برند.

تروریسم رسانه‌ای در آنسوی آبها، در این نوبت، "راستی" را می‌گفت که نتیجه‌اش قرار نبود الزاما موجب آرامش قلبی خانواده‌های جانباختگان باشد. اینکه هواپیما با دو شلیک یگان نظامی ایرانی در شب انتقام ترور سردار ایرانیان ساقط شد، واقعیتی بود که جماعتی کج فهم در داخل، به نحوی ناشیانه در حال کتمانش بودند. بدون اینکه دلیل و درک درستی از این شکل و کیفیت از پنهان کاری داشته باشند.

آنها بجای خفیه کاری می توانستند با مردم صادق باشند و با خلوص از خانواده های قربانیان دلجویی کنند و در امتداد این رخداد، همگان را متوجه این مطلب بکنند که مسبب اصلی این واقعه دلخراش و جگرسوز بی شک و حتما، باز دولت و یا دولت های تروریستی هستند که با آدمکشی و قتل و ترور هموطنان مان، کشوری را به حالت آماده باش و نظامی گری بردند و فضا را چنان ملتهب کردند که هر لحظه در آن حادثه ای می توانست رخ دهد.

چرا این غر زنندگان همیشگی و عیب جویان دایمی، یکبار فریادی چنین بر سر "خصم" نکشیدند و مدام در حال تضعیف نیروهای نظامی و حاکمیتی داخلی بودند و هستند؟ کسی بدنبال تطهیر خاطی نیست اما حماقت بعضی ها در مقصر دانستن تمام و کمال طرف وطنی و تغسیل کامل طرف دیگر را مضحک و توام با شیطنت می دانیم.  

باورتان می شود که جماعتی رذل و بی سر و پا، در همین صفحات مجازی و درست ساعاتی بعد از سقوط هواپیما، با خبرها و عکس نوشته های عجیب و غریب، گدایی لایک می کردند و عقده گشایی سیاسی شان پایانی نداشت؟ این جماعت قلبی به سینه ندارد که بخواهد برای کسی بتپد و یا بسوزد و یا دردی نمی شناسد که بخواهد خرج همدردی کند. همه ی هنرشان، آنلاین بودن برای تکثیر رنج دیگری است. سیاست‌بازان چون کفتار و لاشخورها بر بلندای ساختمان های مجاور محل سقوط هواپیما نشسته بودند تا شاید برای جوجه های گرسنه ی " نفاق و دورویی " شان چیزی شکار کنند. از پیکر قربانیان آن صبح تاریک که چیزی نمانده بود، به واقع آنان جگر بستگان نزدیک جانباختگان و هموطنانی که به درستی در سوگ نشسته بودند را نشان کرده بودند


اساسا اغلب مخالفین بد طینت وطنی و یا غیر وطنی حکومت ایران، دارای خصیصه ای هستند که باورش شاید برای شما سخت باشد. آنها ذاتا بر این عقیده اند که برای سرنگونی حکومت جمهوری اسلامی، می توان پا بر روی اجساد میلیونها ایرانی هم گذاشت. بدون اینکه از درون غمی حاصل شود. به همین کیفیت از سنگدلی... اما تصویر "بیرونی" و "رنگی"  شان در صفحات تلویزیونی و در رسانه های مجازی، حتما باید با نمایش دستانی باشد که شمع های همدردی به دست گرفتند و صورت هایی که حزن آلودند و تجمعاتی که سیمای تزویرشان حال آدم را بد می کند.

در آنسو، یکی مرد یافت نشد که بر سر غرب وحشی داد بزند که چرا محبوب ملتی را ترور کردید تا اتفاقات بعدی، بدین شکل غم انگیز و تلخ رخ دهد؟ یکی مرد یافت نشد که بگوید آیا شما از خطاهای انسانی مشابه دیگر، در بلاد دیگر هم چنین پیراهن عثمانی علم کرده اید یا فقط خطای ایرانیان را بر سر چوب می کنید؟

خانواده های قربانیان محق اند تا سخت پیگیر آنچه رخ داد باشند. آنها دلیلی بر این ندارند که با هر حرف مقامی قانع شوند و هر ادعایی را پذیرا باشند. حق دارند که از دست دولت شان عصبانی باشند. دروغ شنیدند.
 

دیوار اعتماد، جاهلانه به دست خود حاکمیت در داستان سقوط هواپیما فرو ریخت. این در حالی بود که به دید نگارنده و با منطقی که اگر گوشی شنوا باشد و عقلی در سر، می توان ثابت کرد که مقصر اصلی و جانی و خاطی واقعی در رویداد تلخ ساعت ۰۶:۱۹ دقیقه ۱۸ دی ماه سال قبل، بدون تردید آمریکاست.   همان دولتی که آغازگر این ماجرا بود. نگذارید جماعتی فرصت طلب، جای شاکی و متشاکی رو عوض کنند.

صداقت مطالبه ملی است و دولت موظف است که واقعیت ماجرا را بدون هیچ مصلحت اندیشی خود ساخته بازگو کند و نظام قضایی هم باید واقع امر را دنبال نماید تا حقی ناحق نشود. بیگانه هم غلط می کند که بخواهد با پلشتی و نمایش کثیف همدردی، متقلبانه هم پولی به جیب بزند و هم ملتی را به جان هم بیندازد.

این روزها، ایرانیان درد دارند. دو درد. درد فراق قهرمان ملی و درد از دست دادن مسافرین بی گناه یک پرواز غم انگیز ... از خداوند بزرگ، برای بازماندگان آن حادثه صبر و برای شهدای سقوط هواپیمای اوکراینی، آمرزش و بهشت برین را طلب می کنیم.

*رضا گنجی
کارشناس سیاسی

برچسب ها:

سیاسی