یک روزنامه نگار با اشاره به آلودگی هوای تهران، خواستار به محک گذاشتن طرح های حل این معضل در برنامه های کاندیداهای ریاست جمهوری 1400 شد.
احمد زیدآبادی در کانال تلگرامی اش نوشت:
برخی گمان میکنند اگر با استفاده از هوش و ذکاوت و استعداد و تبحرِ نخبگانِ رشتههای فنی و علمی در دانشگاههای کشور، ساخت یک ابزار تکنولوژیک را مدیریت کردند، پس حتماً میتوانند در سایر عرصههای مدیریت اجتماعی هم موفق شوند!
چنین گمانی، خطایی بس بزرگ و فاحش است! ساخت ابزار مکانیکی یا الکترونیکی، صرفاً مقداری سرمایه و مغز فنی میخواهد؛ حال آنکه مدیریت اقتصادی و سیاسی و اجتماعی، دانشی عمدتاً تفهمی است که اگر با آگاهی عمیق و تاریخی و همهجانبه از رفتار فردی و جمعی انسانها و نوع کنش و واکنش آنها در موقعیتهای گوناگون همراه نباشد، به فاجعهای تمام و کمال ختم میشود!
برای نمونه، آلودگی هوای شهرهای صنعتی در دوران وارونگی هوا، از یک جهت شاید سادهترین مسئلۀ اجتماعی کشور ما باشد. حال همۀ ابزارسازان مکانیکی و الکترونیکی و مدیران آنها را یکجا جمع کنید! اگر آنان برای رفعِ آلودگی شهرهای بزرگ صنعتی از جمله تهران توانستند یک گام بردارند، در آن صورت میتوانند مدعی حل مشکلات پیچیدهتر اجتماعی هم شوند!
اگر در کشور ما، ذرهای منطق، جای این همه حرفهای پوچ و بیاصل و اساس را میگرفت؛ به عوضِ تعیین این همه شرط و شروطهای مضحک، شرط صلاحیت ریاست جمهوری، مثلاً ارائۀ طرحی کارشناسی برای حل معضل آلودگی هوای تهران و سایر کلان شهرها اعلام میشد تا بلکه از خلال نقد و بررسی آن، اهل فهم و اندیشه به میزان درکِ کاندیدا از سرشت معضلات اجتماعی پی ببرند و افکار عمومی را در جریان اندازۀ قدرت بینش و توانایی او بگذارند!
این هم از بداقبالی تاریخی ما ایرانیان است که تمام مدیران رنگارنگ کشورمان، از کاستنِ غلظتِ مسمومیت این هوای زهرآلود و کشندهای که بیش از دو هفته راه تنفس مان را بند آورده است،عاجز ماندهاند، ولی در همان حال از بافتن رطب و یابس به هم خسته نمیشوند!
آقایان! از این همه ادعا فقط یک هوای به نسبت پاک و تمیز و سالم برای این مردم تأمین کنید، باقیش پیشکش!