ادای بی‌نیازی اصلاح‌طلبان پس از ۱۵ سال آویزان شدن از دیگران

به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: علی تاجرنیا در یادداشتی که در روزنامه آرمان منتشر شده، نوشت: موضوع ناکارآمدی در بخشی از مدیریت کلان در اجرا،‌ جریان اصلاحات را برای تصمیم‌گیری دچار سردرگمی کرده است، اصلاح‌طلبان در انتخابات ریاست جمهوری می‌آیند، اما این آمدن با تاخیرهایی همراه خواهد بود. برای روشن شدن این مسئله باید نکات و موضوعات مختلفی را در نظر گرفت؛ یکی از مهم‌ترین چالش‌هایی که امروز کشور در دهه پنجم عمر خود با آن مواجه شده، «ناکارآمدی» در امور اجرایی است.

زمانی که اصلاح‌طلبان کاندیدای جدی داشتند و در دوره جدید از آقای روحانی به عنوان کاندیدای منتسب به اصولگرایان حمایت کردند،‌ شاهد این بودیم که متاسفانه نهادهایی به نوعی انتصابی در قدرت، نه تنها از منتخبان جریان اصلاحات حمایت نکردند؛ بلکه عده‌ای هم با ایجاد بحران سعی بر توقف اجرای برنامه‌های دولت داشتند. روند ناکارآمدی‌ در دوره پیش رو پررنگ‌تر خواهد شد، ‌اما در جریان اصلاحات دو مقوله فکری متفاوت وجود دارد؛ افرادی که سیاست را به‌طور «حرفه‌ای و عمل‌گرایانه» دنبال می‌کنند معتقد هستند به هر شکل ممکن باید در انتخابات ورود کرده و به نوعی بین «بد و بدتر» فرد بد را انتخاب کنیم. یعنی کاندیدایی که «معقول‌تر» است؛ ولو اینکه از طرف اصولگرایان باشد. مقوله فکری دیگر معتقد است وجود کاندیداهای حداقلی نتوانسته خواسته‌های اصلاح‌طلبان را درباره اصلاحات به نوعی تامین کند بنابراین باید به سمت و سوی «کاندیدای حداکثری» خودمان برویم یا عملا باید صحنه انتخابات را «ترک» کنیم، زیرا آن اتفاقی که باید بیفتد رخ نمی‌دهد.

گرایش اول به نوعی عدول از ارزش و چارچوب‌های اصلاح‌طلبی است و مبحث دوم نیز عدم تایید کاندیداهای اصلاح‌طلبان یا ایجاد بحران برای آنان را دربر خواهد داشت. بنابراین چنین دغدغه‌هایی، تصمیم‌گیری در این رابطه را سخت و دشوار کرده است. با توجه به مشکلاتی که اشاره شد افرادی هستند که خارج از اردوگاه اصلاح‌طلبی با «کارت اصلاح‌طلبان» بازی می‌کنند و هر از چندگاهی فلان شخص در جایی مدعی می‌شود که مورد حمایت اصلاح‌طلبان قرار داریم.

اصلاح‌طلبان از دولت روحانی تجربه خوبی ندارند، ‌با وجود اینکه آقای روحانی به طور کامل مورد حمایت «جوانان اصلاح‌طلب» قرار گرفت و از طرفی خود ایشان هم با سابقه‌ای ۴۰ ساله در مجموعه مدیریتی نظام بود؛ اما به دلایلی توفیق کافی نداشت. آقای روحانی گفتمان صحیحی را برای خود و دولتش انتخاب نکرد. بارها ادعا شده بود که «گفتمان اعتدال» یا «اعتدال‌گرایی» را دنبال می‌کنند در حالی که اعتدال گفتمان نبود؛ بلکه «روش یا یک‌ مشی» بود. همچنین روحانی به‌دلیل فقدان تیم «منسجم و کارآمد» عملا باعث شد تفکر اعتدال‌گرایی از نیروهای «بدون پشتوانه و ناکارآمد» استفاده کند. رئیس‌جمهور می‌توانست افراد توانمند اصلاح‌طلب را برای کابینه خود برگزیند،‌ اما متاسفانه بعضی اشخاص را به عنوان وزیر انتخاب کرد که تا همین ۲۰ سال پیش اصلا خبری از آنان نبود.

درباره این اظهارات گفتنی است: آویزان شدن از دیگر نامزدها به خاطر رای نداشتن، در میان مدعیان اصلاح‌طلبی مسبوق به سابقه است. به عنوان مثال، نامزد حزب مشارکت در انتخابات سال ۸۴، جایگاهی بهتر از پنجمی در میان ۸ نامزد کسب نکرد و این طیف به فاصله یک هفته(هفته دوم انتخابات) از مرحوم هاشمی رفسنجانی حمایت کردند که قبلا او را عالیجناب سرخپوش قتل‌های زنجیره‌ای وانمود کرده و ضمن ترور شخصیت، مانع از ورودش به مجلس ششم شده بودند!

این طیف برخلاف ژست «نمی‌گذارند نامزد  شویم»، در سال ۹۲ و ۹۶ هم می‌توانستند از عارف و جهانگیری حمایت کنند اما طبق نظرسنجی‌ها فهمیدند که همچنان روی دور عدم مقبولیت اجتماعی قرار دارند و بنابراین از روحانی به عنوان «نامزد اجاره‌ای»! حمایت کردند و ضمنا گفتند که تضمین وعده‌های وی هستند.

در عین حال، عینا خواسته‌ها و برنامه‌های آنها را- بعضا حتی رادیکال‌تر از خود آنها- پیش برده و همین وضعیت ناکارآمدی را که قابل کتمان نیست، به وجود آورده است. بنابراین آنها صددرصد شریک کارنامه مردودی دولت روحانی هستند که اگر غیر از این بود، نباید در سال ۹۶ مجددا از روحانی حمایت می‌کردند.

این نکته نیز گفتنی است که افراطیون مدعی اصلاحات، در انتخابات مجلس دهم، از علی لاریجانی حمایت کردند چرا که این مسیر را موجب یکدست شدن مسیر مجلس و دولت می‌دانستند.

برچسب ها:

سیاسی