اما این موضوع در مورد حضور این اثر در جشنواره ملی فجر تفاوت های جدی و آئین نامه ای دارد. در اولین گام باید اشاره کنیم که سالها است که این سوال در ذهن، کلام و قلم بسیاری از منتقدین وعلاقمندان سینمای ایران وجود دارد که نسبت جشنواره فیلم فجر با دهه فجر، انقلاب و حتی سینمای ایران چیست و چه کارکردی دارد؟ پاسخ به این سوال طیف وسیعی را در بین نظرات ایجاد کرده است؛ در یک سو کسانی قرار دارند که می گویند با توجه به وجه تسمیه این جشنواره و همزمانی اش با ایام پیروزی انقلاب اسلامی، باید تنها و تنها، آثاری با روحیه و حتی اشاره مستقیم و یا دست کم رویکردهای انقلابی در آن به نمایش گذاشته شود و در سویی دیگر هم هستند کسانی که می گویند شور انقلابی مربوط به زمان انقلاب بوده و بعد از تثبیت نظام جمهوری اسلامی و معیارهایش در شئون مختلف از جمله سینما، دیگر هر آنچه که ذیل این پرچم و در چارچوب این قانون اساسی و در این جغرافیا، براساس انجام مراحل و روندهای قانونی صورت می گیرد، دستاوردی از انقلاب اسلامی است؛ پس کاملا مرتبط با جشنواره فجر و دهه پیروزی انقلاب هم هست. بنابراین همه آثار هنری تولید شده به نوعی انقلابی و شایسته ارائه در جشنواره های فجر هستند.
تردیدی نیست که مستند کودتای ۵۳ می تواند به لحاظ تحلیل محتوایی تائید کننده دلایل استبداد ستیزی انقلاب اسلامی ایران باشد و بر این اساس حضورش در جشنواره فجر متناسب است؛ البته اگر از چند تاکید کارگردان این اثر بر از دست رفتن فرصت ایجاد حکومت دموکراسی «سکولار» در ایران با سرنگونی مصدق به عنوان حسرتش چشم پوشی کنیم و یا اینکه از این نتیجه دو پهلوی گفتمانی آن، که از تاکید یک سره اش بر تاثیر یک نیروی جوان اطلاعاتی انگلیسی که بدون حضور در ایران می تواند یک کودتا و شورش سراسری را سامان دهی و هدایت کند، به دست می آید، مبنی بر اینکه هر جنبشی در ایران می تواند دستاورد یکی همچون او باشد، عبور کنیم.
سی و نهمین جشنواره فیلم فجر به دلیل مواجهه با شرایط خاص کرونا، با تفاوت های بسیاری نسبت به سایر ادوار این جشنواره برگزار می شود. کم بودن آثار متقاضی، حذف هیات انتخاب و ترکیب داوران و ... حتی اکران بسیار محدود برای اهالی رسانه، منتقدان و عموم مردم از دیگر تغییرات این دوره جشنواره متناسب با شرایط پدید آمده است. اما در آثار مستند راه یافته به سی و نهمین جشنواره اثری خود نمایی می کند که بیشتر به انتخابی سفارشی می ماند که دلایل امکان حضورش مشخص نیست چرا که اصولااین اثر واجد چندین ویژگی اصلی برای حضور در جشنواره ملی فجر نبوده و در نتیجه نباید حائز شرایط باشد؛ اما نه تنها منعی برای حضورش ایجاد نشده بلکه در بین کاندیداهای دریافت جایزه سیمرغ هم قرار گرفته است. اگرچه این اتفاق در مورد یک اثر داستانی هم افتاده است.
بیشتر بخوانید:
مدیر سینمایی که ۳۰ سال خلاف سیاستهای نظام عمل کرده است + اسناد
یکی دیگر از شروط حضور فیلم ها در جشنواره ملی فجر، اولین نمایش آنها در این جشنواره بوده است. در واقع آثار متقاضی این جشنواره باید پریمیر باشند و نباید پیش از آن در هیچ جشنواره دیگری حضور یافته باشند؛ البته در این میان جشنواره سینماحقیقت و فیلم کوتاه تهران مستثنی شده بودند. این در حالی است که از ابتدا قرار بود که آثار بخش مسابقه ملی و آوینی جشنواره سینما حقیقت به طور مستقیم به جشنواره فجر راه پیدا کنند ولی بعد طی یک تصمیم از پیش اعلام نشده، همه ۳۱ اثر حاضر در جشنواره سینما حقیقت چه در بخش های اصلی و چه در بخش های جنبی، حتی غیر رقابتی «ویژه» سینماحقیقت به این جشنواره فجر امسال راه یافتند!
در این میان پس از اعلام نتایج داوری و نامزدهای هیات داوران می بینیم که فیلم کودتای ۵۳ که نمایش جهانی خود را در سالهای قبل و حتی پیش از شیوع بیماری کرونا و تعطیلی جشنواره ها و سینماها آغاز کرده و در جشنوارههای تلوراید ۲۰۱۹، جشنواره فیلم BFI لندن ۲۰۱۹ و همچنین جشنواره بین المللی فیلم ونکوور ۲۰۱۹ به نمایش درآمده و حتی جوایزی هم دریافت کرده است هم در بین آنها است!
از همه اینها مهمتر، اصولا باید جشنواره ملی فجر مختص به آثار ایرانی باشد و قطعا طرفداران هر دو سر طیفِ تعریفِ ماهویِ جشنواره فیلم فجر، بر سر یک نکته تردیدی ندارند و آن اینکه بخش ملی جشنواره فیلم فجر، متعلق به معرفی و نمایش آثار سینمای ایران است و حتی در بخش بین الملل جشنواره فجر هم در حقیقت فرصتی فراهم می شود تا آثار منتخب «ایرانی» به رقابت با منتخبی از آثار سایر نقاط جهان بپردازند و البته دیالوگی هنرمندانه با سراسر دنیا برقرار کنند.
اما ما در اینجا با اثری روبرو هستیم که تولید یک شرکت انگلیسی است و تهیه کنندگی آن به صورت مشترک توسط تقی امیرانی و پل زائنتز انجام شده است. اگرچه شاید عده ای بگویند این یک اثر چند ملیتی است و همانگونه که در برخی از اخبار اشاره شده است تولید مشترک ایران، انگلیس و امریکا محسوب می شود؛ و با توجه به اصالت ایرانی تقی امیرانی که بخشی از تهیه کنندگی، پژوهش، نویسندگی و کارگردانی اثر را بر عهده داشته است، می تواند در یک جشنواره ایرانی هم حاضر شود. اما واقعا با توجه به سال ساخت آن و حضور بین المللی موفق و گسترده و حتی نمایش عمومی جهانی اش، دیگر پریمیر نیست و شاید حتی نتوان آن را فیلمی ایرانی نامید و شاید صحیح تر این باشد که این اثر خوش ساخت و به نوعی مهم (بدون در نظر گرفتن ضعف هایی که در فرم و محتوا می توان برای آن برشمرد از جمله نادیده گرفتن همه عوامل دخیل در پیروزی کودتا به نفع یک پارامتر موثر) به عنوان یکی از شرکت کنندگان بخش بین الملل فیلم فجر پذیرفته شود و یا در صورت اصرار بر نمایش آن در جشنواره ملی و در ایام پیروزی انقلاب، با توجه به تعداد کم فیلم های جدول نمایش امسال و اینکه اصولا این فیلم با چند تسامح از جشنواره حقیقت به جشنواره فجر رسیده است، یک نمایش ویژه در جشنواره ملی فجر برایش در نظر گرفته شود.
این فیلم پس از پایان جشنواره فجر به روی پرده سینماهای گروه هنر و تجربه خواهد رفت و بر اساس اعلام آکادمی اسکار در بخش بین الملل این جایزه هم مجاز به شرکت شناخته شده است. حال باید ببینیم که سیر موفقیت های آن در جشنواره فجر، گیشه سینمای ایران و جایزه اسکار چگونه پیش خواهد رفت و اصولا از سوی چه کشوری به جایزه اسکار معرفی می شود؟