سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. شنبه تا چهارشنبه ساعت ۷:۳۰ با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
جنجال ویژه خواری پسر رحمانی فضلی؛ ژنهای خوب به جان هم افتادند
«جواد امام»، فعال اصلاحطلب، رئیس بنیاد باران و از نزدیکان لیدر اصلاحطلبان، به تازگی در توییتر خود و در اعتراض به انتصاب فرزند وزیر کشور بعنوان مشاور وزیر اقتصاد نوشت:
«جناب آقای روحانی انتصاب فرزند وزیر کشور توسط وزیر اقتصاد بعنوان مشاور در راستای همان شایسته سالاری است که جنابعالی ودلتمردانت از آن دم میزنند !؟»
او در این توییت همچنین از هشتگهای «جای بسی تأسف»، «شایستهسالاری!» و «بیاحترامی به مردم تا کجا؟» استفاده کرده است.
قسمت جالبتر ماجرا اما آنجاست که جواد امام در حالی معترض همجبههای خود در دولت شده که داماد خود او چند هفته قبل بعنوان معاون شهرداری منطقه 17 تهران منصوب شده است.
این مسئله در ذیل توییت جواد امام نیز مورد اشاره کاربران قرار گرفته است که البته امام هم واکنشی به آن نشان نداده و فقط از این گفته است که دروغگو نیست!
*ما قضاوت درباره این درگیری ژنهای خوب بر سر منافع و رانتهای دولت و شهرداری را به عهده مخاطبان محترم وامیگذاریم.
ذکر این نکته نیز ضروریست چه بسا که داماد آقای امام و فرزند وزیر کشور دارای تواناییهای خارقالعاده و شایستگیهای زیادی هستند که حائز این سمتها شدهاند اما فرض بر وجود این حالت در توجیه قرار گرفتن آنها در سمتهای مختلف شهرداری و دولت! نمیبایست شاهد اعتراض امام به رحمانی فضلی و یا صحبتهای وزیر کشور مبنی بر اینکه 3 فرزند بیکار فوق لیسانس در خانه دارم![1] باشیم...
از طرفی شفافسازی نسبت به چیستی شایستگی این 2 ژن خوب هم میتواند در اقناع افکار عمومی کارگر باشد.
***
حناچی دست به گریبان «دولت پنهان یا مشکلات امنیتی»؟
«آذر منصوری»، از فعالان اصلاحطلب با اشاره به خبر یک رسانه اصولگرا مبنی بر اینکه صلاحیت «پیروز حناچی» سومین شهردار انتخابی شورای شهر تهران تاکنون تأیید نشده است،در یک توییت نوشت:
«حناچی، شهردار منتخب اکنون با ۱۷رأی معنادار سرپرست شهرداری تهران است. اما پروژه زمین زدن شورای پنجم هر بار به یک بهانه وبا قوت هر چه تمامتر ادامه دارد. در واقع این عرض اندام "دولت پنهان" است که دانسته یا نداسته در صدد القاء این باور به جامعه است که؛"میزان رأی ملت نیست"»
*قبل از منصوری، حسن رسولی، دیگر فعال چپ و عضو شورای شهر اصلاحطلبان نیز در سخنانی بدون خجالت! از مردم تهران عذرخواهی کرده بود که شورای شهر نتوانسته در برابر فشارهای خارج از شورا مقاومت باشد و دو شهردار قبلی اصلاحطلبان را حفظ کند![2]
دو شهرداری که برکناری آنها به دلیل حاشیه و بازنشستگی ضروری بود...
معالوصف باید دانست بیان این اظهارات که برای متهم کردن نظام اسلامی مطرح شدهاند در حالی است که تمام اعضای اصلاحطلب شورای شهر پنجم تهران با تأیید نهادهای کلان نظام به این شورا وارد شدهاند.
به سخن دیگر اینکه در هنگام نواختن مارش پیروزی توسط از اصلاحطلبان از بابت پیروزی لیستی در انتخابات شورای شهر، گویا هیچ خبری از «دولت پنهان» نبود!
از طرفی خانم منصوری فراموش کرده است که توضیح دهد نقش این به اصطلاح دولت پنهان در 8 سال ریاست جمهوری اصلاحطلبان، در 8 سال دولت مرحوم هاشمی و در مجلس ششم چه بوده است و چرا در آن ایام خبری از این مقوله نبود؟
گفتنیست، ناهید خداکرمی، از اعضای شورای شهر تهران درباره حواشی بروز کرده درباره «پیروز حناچی» طی یادداشتی در روزنامه آرمان امروز نوشته است:
«درباره حواشی به وجود آمده برای آقای حناچی به عنوان شهردار منتخب تهران باید گفت به هر حال در دهه اول انقلاب به علت شرایط خاص و انواع گرایشهای سیاسی و فکری آن دوره، ممکن بود در بین اعضای یک خانواده گرایشهای مختلف و گاه متضاد سیاسی شکل گیرد که در آن زمان امری طبیعی بود. به همین دلیل خانوادههایی هستند که فرزندی از آن خانواده به فیض شهادت نائل آمده و فرزند دیگر در گروههای ضدانقلاب و خلاف منافع ملی گام برداشته و نهایتا اعدام شده، یا زندان رفته یا از کشور متواری شده باشد. نمیتوان برادری را بهخاطر «برادر» محاکمه کرد. به قول معروف "گنه کرد در بلخ آهنگری؛ به شوشتر زدن گردن مسگری" نمیتواند روی دهد.»[3]
محافل تحلیلی بیان میکنند که القای عبارت «دولت پنهان» که در اشاره به نهادهای کلان نظام اسلامی بهکار میرود؛ پروژهایست برای مقصّرتراشی پیرامون ضعف کارنامه و ناکارآمدی اصلاحطلبان در شهرداری و دولت.
در همین حال برخی معتقدند که جریان سیاسی خاص قصد دارد با اخلال در روند انتخاب شهردار و ایجاد آرامش مدیریتی در شهرداری تهران، سببساز نارضایتی عمومی و به آشوب کشاندن تهران بزرگ شود.
***
خبّاز: اصلاحطلبان برای انتخابات 1400 هم ائتلاف کنند
«محمدرضا خبّاز»، فعال اصلاحطلب و از مقامات سابق دولت روحانی، به تازگی طی یادداشتی در روزنامه آرمان امروز با بیان تاریخچه ائتلاف اصلاحطلبان با روحانی گفته است:
«در سال 96 نیز همین اتفاق افتاد که آقای اسحاق جهانگیری به نفع آقای روحانی کنارهگیری کرد. از این رو اکنون اگر کشور به حول و قوه الهی از بُعد امنیتی و سیاست خارجی سخنی برای گفتن دارد و توانسته دشمنان خود را در تنگنا قرار دهد و توطئههای آنها را خنثی کند، به دلیل همین وحدت، انسجام و همدلی است که در بین اصلاحطلبان و اصولگرایان معتدل شکل گرفته و خوشبختانه اتفاق میمون و مبارکی برای کشور بوده است. لذا در آینده نیز باید همین استراتژی پیگیری شود. بدین جهت که اصلاحطلبان باید به ائتلاف همچنان فکر کنند.»
او همچنین میافزاید:
همیشه نباید فکر 100 درصدی داشت که کاندیدای مورد نظر من باید رأی بیاورد، بلکه باید بررسی شود که کدام کاندیدا با تفکر اصلاحطلبان همخوانی دارد و بهتر میتواند از حقوق مردم دفاع کند و اصل سوم و پنجم قانون اساسی را اجرا کند. اینها تجربههای ذیقیمت و پُرهزینهای بوده که اصلاحطلبان پرداختهاند و نباید دوباره اشتباهات گذشته را تکرار کنند. البته بعضا مطرح میشود که برخی عملکردهای ناموفق دولت که نارضایتی مردم را فراهم آورده، موجب شده تا اصلاحطلبان در آینده با دنبال ائتلاف نروند، اما باید گفت ممکن است این رویکرد چندان مطالعه شده نباشد. شاید به عنوان یک رأی یا نظر بتوان آن را در نظر گرفت، اما اینکه بخواهیم این رویکرد را به عنوان یک استراتژی کلی برای جریان اصلاحات در نظر بگیریم، باید مطالعه بیشتری درباره آن صورت گیرد. عدهای از افراد که اکنون این سخنان را مطرح میکنند در سال 84 نیز چنین سخنانی میگفتند، اما پس از آن اتفاقات همه از یاد بردند که چه پیشنهادات خطرناکی دادند و چه اتفاقات نامناسبی افتاد. لذا هرگونه نظری باید مطالعه شده در دستور کار اصلاحطلبان قرار گیرد.
این یادداشت با تیتر «در ستایش ائتلاف انتخاباتی» منتشر شده است.[4]
*محمدرضا عارف پیش از این اعلام کرده بود احتمالا در انتخابات سال 98 مجلس با دولت روحانی ائتلاف نخواهیم کرد.[5]
همچنین خبّاز در حالی اصلاحطلبان را مجدداً تشویق به وحدت کرده است که بزرگان این جریان سیاسی خاص طی روزهای اخیر مشغول انکار ائتلاف خود با روحانی و عبور از او هستند.
چه اینکه مثلا این «بهزاد نبوی» بود که مدتی قبل اعلام کرد که ما اصلاحطلبان نه ائتلافی با روحانی داشتیم نه توافقی.[6]
معالوصف اما اگرچه اظهارات خبّاز متناقض با رفتارهای این روزهای اصلاحطلبان به نظر میرسد اما به نظر میرسد او به راهی اشاره کرده که چپها نمیتوانند غیر از آنرا متصور باشند.
به سخن دیگر اینکه چهرههای جریان اصلاحات یا در فتنه سال 88 سوختند و یا در سطح احراز ریاست جمهوری نیستند و برای همین است که این جریان خاص سیاسی برای انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 مجبور است مثل سال 92، خود را به یک نامزد دیگر الحاق کند و با نامزدی که مارک اصلاحطلبی داشته باشد؛ از هماکنون وداع کند.
در تأیید این تحلیل میتوان به این گفته مهم سعید حجاریان نیز اشاره کرد که چند سال قبل در اشاره به رویکردهای اصلاحطلبان گفته بود: «باید کمکم عادت کنیم به امثال دولت اعتدال.»[7]
برخی معتقدند این نامزد ائتلافی میتواند «علی لاریجانی» باشد که مدتیست حائز برخی تقرّبهای گفتمانی و سیاسی با اصلاحطلبان شده است.
***
درباره اعتراض پدر شهید احمدیروشن
روز یکشنبه گذشته، در جریان دیدار مهمانان کنفرانس وحدت اسلامی، تنی چند از مسئولان و قشرهای مختلف مردم با مقام معظم رهبری و هنگام سخنرانی رئیس جمهور روحانی؛ پدر شهید احمدیروشن که در جمع میهمانان حضور داشته، با صدای بلند، صحبتهایی اعتراضی را مطرح میکند که در برخی رسانهها و شبکههای اجتماعی، اعتراض به شخص روحانی روایت شد.
*پیش از هرچیز بایستی درک کرد که آقای احمدیروشن کسی است که فرزندش در راه اعتلای کشور و پیشرفت فناوری هستهای ایران به شهادت رسیده است.
به سخن دیگر اینکه او حق دارد معترض دولتی باشد که کمترین سرعت و بیشترین توقفها را در مسیر پیشرفت کشور و خاصّه در صنعت هستهای داشته است.
او حتی حق دارد که این اعتراض خود را با صدای بلند به گوش دولتمردان و شخص آقای روحانی برساند و تلویحاً یا صریحاً، به خون غلتیدن پاره تنش را به ستاد دولت و اصلاحات یادآوری کند.
با این وجود اما باید در نظر داشت که ایشان اعتراضش را در جایی بیان کرده است که جمع کثیری از مهمانان خارجی مقام معظم رهبری حضور داشتهاند.
آنهم مهمانانی که شأن حضور آنها گزینهای به نام «وحدت» بوده است.
این کار سختی نیست که بدانیم هنگام اعتراض آقای احمدیروشن نسبت به رئیسجمهور روحانی، در ذهن این مهمانان خارجی چه گذشته و چه سؤالاتی پیرامون مقوله وحدت در داخل جمهوری اسلامی در ذهن آنها شکل گرفته است.
ضمن اینکه باید دانست این حد از آزادی بیان در هیچ کشوری از جهان مثل ایران وجود ندارد و کسانی که از خارج از کشور شاهد و ناظر این صحنهها میشوند از آنجا که با آزادی بیان برخورد نداشتهاند؛ نوعاً این رخداد را به حساب وجود آزادی بیان به معنای تامّ آن نمیگذارند.
نکته دیگری که در این زمینه به وضوح هرچه تمامتر خود را به رخ میکشد این است که شأن این مراسم، بیان و استماع سخنان اعتراضی نبود و رئیسجمهور هم در جایگاه ریاست جمهوری اسلامی ایران در این جایگاه حضور داشت نه در جایگاه حسن روحانی!
این مسئله حتماً میبایست مد نظر پدر محترم شهید احمدیروشن قرار میداشت تا حاشیهای به نام «مؤاخذه رئیسجمهور» در جلسهای با موضوع وحدت بروز نکند.
صدالبته ما هم مثل این پدر معزز شهید، منتقد دولت هستیم و با هزاران دلیل و استدلال و سند معتقدیم که ستاد مشترک دولت و اصلاحطلبان زیانهای مختلفی را شامل کشور کرده است. اما از طرفی همه باید بدانیم که یکی از اصلیترین رفتارها و خواستههای رهبری و امام راحل «تفکیک جایگاه از شخص» است.
باید به پاسخ این سؤال اندیشید که انتقادات این پدر شهید ما در برنامه مذکور، بیشتر جایگاه روحانی را تحتالشعاع قرار داد یا شخص او را؟!
***
1_ https://www.eghtesadonline.com/n/cv5
2_ mshrgh.ir/913517
3_ http://www.armandaily.ir/fa/print/main/239700
4_ http://www.armandaily.ir/fa/print/main/239709
5_ www.hamshahrionline.ir/news/382416/
6_ mshrgh.ir/790499
7_ mshrgh.ir/908581