زن فالگیر با شکایت از دو دخترخاله مدعی شد آنها 4 ساعت او را گروگان گرفتهاند و بعد از سرقت زنجیر طلا و گوشی تلفن همراهش، موفق به فرار از دست آنها شده است.
چند شب قبل زن جوانی به پلیس مراجعه کرد و از یک گروگانگیری خبر داد. او گفت: سالها قبل خواب عجیبی دیدم و بعد از آن خواب حس ششمام قوی شد. وقتی دوست هایم از این موضوع با خبر شدند به من پیشنهاد دادند که از این حسم استفاده کنم.
اوایل برای آنها فال بینی میکردم و آنها هم که میدیدند حرفهایم درست از آب درمیآید افراد دیگری را معرفی میکردند. ولی من بابت این کارها پولی نمیگرفتم. تا اینکه دو دخترخاله چند وقت قبل به خانهام آمدند تا برایشان فال بگیرم. بعد از آن یکی از آنها به نام سوسن با من صمیمیتر شد به همین خاطر چند بار مرا به خانهاش دعوت کرد. رفت و آمدهایمان ادامه داشت تا اینکه بعد از مدتی رفتار سوسن تغییر کرد. رفتارش توهینآمیز و غیرمحترمانه بود به همین خاطر ارتباطم را با او کم کردم.
زن جوان ادامه داد: این ماجرا ادامه داشت تا اینکه دیروز برای خرید به یک مرکز تجاری در غرب تهران رفتم. اما کنار خیابان ناگهان سوسن و دختر خالهاش سوار بر یک خودرو جلوی پایم توقف کردند. آنها با زور مرا سوار خودرو کردند و با روسری خودم چشمهایم را بستند. سپس مرا به محل خلوتی کشاندند و تهدید کردند که اگر سر و صدا کنم مرا خواهند کشت. چهار ساعت مرا در خودروشان نگه داشته و زنجیر طلایم که 7 میلیون تومان قیمت داشت و گوشی تلفن همراه گرانقیمتام راسرقت کردند. در این میان بین آن دو درگیری لفظی در گرفت و من موفق شدم که از دست آنها فرار کنم. آنها حتی مرا تهدید کردند اگر شکایت کنم ماجرای فالگیری مرا لو میدهند.
با شکایت زن جوان، تحقیقات آغاز شد. باتوجه به اطلاعاتی که زن جوان در اختیار مأموران قرار داد، کارآگاهان موفق به دستگیری سوسن و دختر خالهاش شدند.
سوسن در تحقیقات گفت: با شیوا در فالگیری آشنا شدم و ابتدا فکر میکردم دختر خوبی است. برای همین او را به خانهام دعوت کردم.چند باری به خانهام آمد و در این رفت و آمدها دخترخالهام که او هم در تمام بازدیدهای ما حضور داشت گفت، شیوا با نامزد وی دوست شده و باعث برهم زدن ارتباط آنها شده است. از این موضوع خیلی ناراحت شدم و تصمیم گرفتیم که از او انتقام بگیریم. به همین دلیل او را از مقابل خانهاش تعقیب کردیم و در نزدیکیهای مرکز خرید او را به زور سوار ماشین کرده و نقشه اخاذیمان را اجرا کردیم چون شیوا در کار رمالی بود فکر نمیکردیم که شکایت کند و با خودمان گفتیم این مسأله درس عبرتی میشود تا دیگر این کار را انجام ندهد. با اعتراف زن جوان، دختر خاله او نیز بازداشت شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.