گروه محیط زیست و گردشگری خبرگزاری فارس: مرتضی شریفی _ مجری منتخب فرهنگستان علوم در مهندسی امور پارکها و ذخیرهگاهها نوشت:
بود و نبود سازمان محیط زیست در مقام مرجعیت ملی تنوع زیستی با سوء مدیریت ادواریاش نه تاثیری مثبتی در حفاظت تنوع زیستی داشته و نه می تواند داشته باشد. بنا به تعریف پروتکلی مرجع ملی (CBDNFP) فرد یا موسسهای است که از طرف دولت عضو انتخاب و همکار دو جانبه و عضو کنوانسیون محسوب میشود. بند 8 پروتکل به صراحت اعلام داشته مرجع ملی نباید منصب دولتی داشته باشد البته داشتن مرجع ملی با استانداردهای جهانی اولین قدم است.
منتها خانه از پای بست ویران است. در ارتباط با تنوع زیستی محیط زیست طبیعی خشکی روی کاغذ مدیریت فن سرزمین با محیط زیست (کمتر از 10درصد سرزمین ) و فلور با جهاد کشاورزی (بیش از 85 درصد سرزمین) است. (تنوع زیستی بحری، تنوع گونههای بومی زراعی، باغی و دامی و... هم بماند).
سازمان محیط زیست قدمی در جهت اعمال مدیریت اصولی در مناطق چهارگانه بر نداشته است، زون بندی و مهندسی زون در مناطق انجام نگرفته و مدیریتی جاری نیست که پایش شود، دغدغه و تمام هم و غم این شده که محیط زیست چوب حراج بر این منابع ارزشی نزند، افکار مردود پارینه سنگی شکار را ترویج نکند، طرح شوم ایجاد قرقهای اختصاصی کنار بگذارد و ... وظیفه مغفول مانده محیط زیست فقط در مناطق چهارگانه نبوده به عنوان ناظر عالی پایش حفاظت تنوع زیستی در محیط زیست طبیعی به عهده داشته است.
بنابر برنامه چهارم توسعه، سازمان محیط زیست موظف بوده شیوه نامه پایش و ارزشیابی مدیریت در جنگلهای کشور را برمبنا شاخص تنوع زیستی تعریف و درآن چارچوب پایش و ارزشیابی مدیریت جنگلها را معمول دارد. محیط زیست تا این مقطع حتی در روی کاغذ، این شیوه نامه را ارائه نداده است تا چه رسد به پایش میدانی !
اتفاقاٌ در مقطعی که من در COP10 کنوانسیون تنوع زیستی حضور پیدا کرده بودم در حاشیه کنفرانس این مورد را کتابخانهای و میدانی برای محیط زیست کار کردم ژاپن تجربه بسیار موفقی در این ارتباط داشته است. این مهم در جنگل ملی داندو ژاپن عملیاتی شده است.
گزارش کامل شیوه در آن مقطع به سازمان متولی و محیط زیست ایفاد و متعاقب آن به صورت مقاله بعد از پذیریش و ارائه در بخش منابع طبیعی و کشاورزی فرهنگستان علوم برای بهره وری به سازمان های یاد شده ارجاع شده است.
باز نشر کامل گزارش که در آن نحوه پایش و ارزشیابی مدیریت در جنگل داندو بر مبنا شاخص تنوع زیستی به روش Shannon-Wiener Diversity Index دادههای مورد نیاز و فرمول بندی آنها در تعیین گرایش تنوع زیستی در حوصله این یادداشت نیست، به هرحال با بومی سازی شیوه میشد/ میشود تغییرات تنوع زیستی در جنگلهای کشور را پایش کرد.
در دوره ریاست آقای محمدی زاده در سازمان محیط زیست بود که ظاهرا از انتقال فن آوری پایش و ارزشیابی استقبال شد، منتهی با تغییر دوره مدیریت، قوم جدیدی رو کار می آیند اولین کار این است که خط بطلان بر نامههای قوم قبلی میکشند.
اتفاقاٌ در دور اول ریاست معصومه ابتکار هم با تلاش یکساله (در خدمت استاد مخدوم و دیگر عزیزانی چون هنریک مجنونیان و میگونی) دستورالعمل مناطق چهارگانه را تهیه کرده بودیم که وقتی نوبت قوم بعدی سیکل بسته چرخش مدیریت رسید، کتابچه از دستور کار خارج شد.
مقطعی فعلی مدیریتی محیط زیست بهقول یکی از نمایندگان خانه ملت خودشان ابرچالش محیط زیست سرزمین است، لذا بود و نبود محیط زیست در مقام مرجع ملی با سوء مدیریت ادواری نه تاثیری مثبتی در حفاظت تنوع زیستی داشته و نه می تواند داشته باشد .
اما در ارتباط با مرجعیت ملی جهاد کشاورزی در کنوانسیون تنوع زیستی نه تنها از نظر ضوابط عمومی احراز شرایط نمیکند بلکه اگر عملکرد محیط زیست را که ابرچالش تلقی میکنیم، فجایع محیط زیستی را که جهاد کشاورزی در سرزمین مظلوممان دامن می زند ابر مرگ محیط زیست تلقی خواهد شد.
این مساله همزمان با دریافت حکم مرجعیت دیدبانی مدیریت تنوع زیستی سرزمین به جهاد کشاورزی، این وزارتخانه در ابلاغیهای دستور داده است که سند کشاورزی نسق زراعی زیرآشکوب جنگلهای زاگرس که قانون اصلاحات ارضی درباره آنها اجرا شده است به رسمیت شناخته شود!
این حرکت پوپولیستی جهاد کشاورزی در ظاهر در جهت منافع جوامع محلی مظلوم انجام میگیرد ولی در عمل نسخه مرگ زاگرس و زاگرسنشینها را میپیچد.
زاگرس تامین کننده حدود یک سوم آب شیرین کشور است با توجه به بحران جهانی آب، چنین مناطق از طرف اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت بلا استثناء منطقه حفاظتی محسوب میشود و جنگلداری با رویکرد مدیریت آب در چنین مناطقی توصیه مراجع علمی جهانی است. که در آن مدیریت جنگل درحفظ و باز سازی تمام لکههای موزائیک سیما اعم از درختی، درختچه ای ، بوته ای و پوشش علفی در ساختار جنگل مورد توجه بوده و باعملیات پرورشی جنگل تک اشکوبه زاگرس جنگل چند اشکوبه شده و حفظ آب شیرین را حداقل با ضریب اشکوب ها افزایش مییابد. یا حداقل یک نیم نگاهی به جنگل مشابه در ترکیه داشته باشید جنگلهای بلوط دارای پتانسیل بالای برای ایجاد جنگلهای انبوه ریشه جوش است با خراش ریشههای زیرین در لکههای خالی با تامین ماشین آلات و انتقال فن آوری از کشور همسایه می توان به این مهم دست یافت.
هر موقع صحبت بازسازی جنگلهای زاگرس بخاطر نقشاش در تامین آب سرزمین و خط مقدم کنترل بحران ریزگرد میشد، عدم وجود اعتبار را مطرح میکردند حال که با تصمیم گیری قابل ستایش مقامات اعتبار اضطراری از محل صندوق توسعه ملی تامین شده است، شایسته است که به بازسازی زاگرس با الویت بخش خوزستان (جنگلهای ایذه و ...) ، ایلام و... اختصاص مییافت نه اینکه همانند گوشت قربانی در حوزه نمایندگان توزیع شود!
معلوم نیست بر مبنا کدام طرح جامع مصوب آبخیزداری، چنین پروژهها به اجرا در می آیند! حال بهجای بازسازی زاگرس دستور رسمیت زراعت در جنگلهایهای پرشیب و شکننده زاگرس را صادر میکنید ؟! به مردم که رحم نمیکنید لااقل از خدا بترسید!
وقتی به سوابق اولیه تشکیلاتی منابع طبیعی نظر میافکنیم چه در حالت مستقل و چه بهصورت زیر مجموعهای از دستگاه دیگر، همیشه به خاطر جایگاه حاکمیتیاش استقلال فنی و حرمت خاص خود را داشته است.
اساسا مباحث فنی و تدوین سیاستهای استراتژیک در چارچوب ساختار این سازمان باید شکل بگیرد.
چند سالی است که سیاستهای غیرتخصصی و ناسازگار با شرایط اکولوژیکی، اجتماعی و اقتصادی را وزارت مربوطه به سازمان دیکته هرج و مرج مدیریتی را سبب گردیده است سیاست ویرانگر دیکته شده به منابع طبیعی از توسعه باغات در منابع طبیعی اعم از شیبدار و مسطح، دستور العمل های ضد منابع طبیعی که تسهیلگری به نفع متجاوزین را در محتوا داشته ، دخالت غیر تخصصی در مدیریت هیرکان که با اشاره ابرو فعلان نماینده چرخش 180 درجه ای انجام میگیرد، بخشنامه های غیر مجاز سازمان متولی منابع طبیعی جهت تسهیلگری پیچ خواری، تبدیل کاربری رویشگاه های گونه ممنوع القطع گون گسترش بیرویه معدن کاوی در مناطق ممنوعه و ... نمونه از فعالیتهای ضد تنوع زیستی جهاد کشاورزی محسوب می شود.
پارک های جنگلی چون گیسوم، سی سنگان ، نور، قرق ، دلند و... آخرین بقایای ناحیه اکولوژیک، شامل کفههای آبرفتی ساحلی با جنگلهای پهن برگ تابستان سبز، از پروانس فرعی هیرکانی از پروانس اکسینو ـ هیرکانی، باقی مانده آندمیکهای آرکتو- ترشیاری قبل دوره یخبندان از منطقه جغرافیایی گیاهی ارو- سیبری در کل دنیا است یعنی اگر از دست برود با انقراض جهانی تنوع زیستی ناحیه اکولوژیک منحصر بفرد کره مسکون مواجه خواهیم شد.
این لکهها مثلا سیستمهای حفاظتی سازمان جنگلها محسوب میشوند که چندین سالی است چوب حراج زده شده اند طرح فنی مصوب کنار گذاشته می شود یکسری طرحهای غیر تخصصی سفارشی سرمایه گذار جایگزین می گردد نه اینکه در چارچوب اداری مماشات کرده باشیم اسناد اتوماسیونی موجود است.
بارهای بار مکتوب بهعرضشان رساندیم که قائم مقام سازمان و اطرافیان برای اینکه طرح پارکی را مصوب کنید، قبل هرچیزی اول باید خودتان بر مدل طراحی اشرافیت داشته باشی و خود قادر باشید ظرفیت برد اکولوژیک بر آورد کنی بعد قضاوت کنید که کتابچه طرح وجاهت فنی دارد وگرنه در بحث فنی اصلا نمی توانی ورود پیدا کنی، جواب غضب ملوکانه بود و هزینه حصر اداری! با تحول مدیریت انتظار اصلاحات می رفت با کمال تاسف نه تنها کجراهه ادامه مییابد بلکه فراتر از قبلیها چوب حراج را بالاتر میبرند که چرا هتل ندادید! دعا کرده بودیم باران بیاید ظاهرا سیل آمد! آنچه مسلم است یک بسیج عمومی نیاز است که جلو انهدام تنوع زیستی توسط محیط زیست و جهاد کشاورزی را بگیرد مرجعیت ملی هیچ کدام از این دستگاهها نمی تواند وجاهت و موضوعیت داشته باشد.
ایجاد «کمیسیون عالی دیدبان تنوع زیستی» مستقل میتوانست موثر باشد منتها در نا کجا ویرانههای تنوع زیستی موجود پایش و اعمال سیاست های کنوانسیون تنوع زیستی از محالات است. قبل از هر اقدامی بایستی این دو دستگاه حسب وظیفه کاری ملزم شوند بستر مدیریت تنوع زیستی را ساماندهی نمایند که در آن چارچوب مرجع ملی قادر باشد وظیفه اولیه مرجع یعنی پایش وضعیت حفاظتی تنوع زیستی، ارائه طریق در جهت ارتقاء آن در چارچوب برنامه های اجرائی پیشنهادی کنوانسیون در آنها عملیاتی نماید.
اکوسیستم بالاترین سطح تنوع زیستی است به فرض اگر کانادا ادعا دارد که مدیریت با رویکرد حفظ تنوع زیستی را در محیط زیست طبیعی اعمال میکند. برای این منظور 29 اکوسیستم کلان را مشخص و هر اکوسیستم کلان به نوبه خودش به اکوسیستمهای منطقهای، بخشی و محلی پهنهبندی شده است، برای اعمال مدیریت با رویکرد حفاظت تنوع زیستی شناسایی و پهنه بندی اکوسیستمی اولین قدم است.
رویشهای بهجا مانده از هیرکان را منوط به تعیین مرز اکولوژیک آن میتوان یک اکوسیستم کلان فرض کرد که از نظر تنوع زیستی در دنیا منحصربفرد است بنابر مصوبه قانونی جهاد کشاورزی موظف به طرح ریزی مدیریت پایدار است که در آن معیار عمده تنوع زیستی است و از طرفی انتخاب نمونههای بارز جهت ثبت به عنوان میراث طبیعی مطرح است که به نوبه خود از سیستمهای حفاظتی زیر مجموعه معیار تنوع زیستی محسوب میشود.
در ارتباط با مقوله میراث طبیعی بیش از یک دهه و از مصوبه مورد اشاره نزدیک به سه سال میگذرد در این مدت جهاد کشاورزی حتی قادر نبودهاست، دادههای اصلی مربوط به تنوع گونه: تعداد گونهها، فراوانی نسبی وتنوع ژن یا تنوع درونی گونهها و نیز داده های تکمیلی شامل: تنوع تاکسونومیک، تنوع ساختاری، تنوع فرم ـ زندگی حیات، تنوع عملکرد، تنوع گذرا و... را بررسی جمعآوری کند از تشخیص اکوسیستمهای معرف و نمونه بارز تنوع زیستی هیرکان را (اعم از منطقهای، بخشی و محلی) عاجز بوده است. از طرفی منوط به بسترسازی اولیه یعنی شناسائی و پهنه بندی اکوسیستمها از کلان تا محلی باید ارزیابی اولیه از تنوع زیستی در سطوح: تنوع الفا (Alfa Diversity) در سطح اکوسیستم محلی توده 1 تا 100 هکتار، تغییرات داخلی اکوسیستمهای محلی، تغییرات در این مقیاس تحت تاثیر رژیمهای اختلالی شدید است، تنوع بتا (Beta Diversity) در سطح اکوسیستم بخشی 100 تا 10000 هکتار، تغییرات بین اکوسیستمهای محلی، تغییرات در این مقیاس تحت تاثیر رژیمهای اختلالی متوسط است، واحد کلیمای منفرد برآن حاکم بوده یک زون اکولوژیک محسوب میشود، تغییرات درونی عبارت از تغییرات اکوسیستمهای محلی متاثر از خاک یا رژیم طبیعی است، تغییرات در جنگل ناهمسال شدید است، تنوع گاما (Gamma Diversity): اکوسیستم منطقهای معمولاً بالای 10000 هکتار، با تغییرات هر دو تنوع الفا و بتا شکل میگیرد، معمولاً بیش از یک واحد آب و هوائی بر آن حاکم بوده و بیش از یک زون اکولوژیک در آن وجود دارد، تغییرات ناشی از رژیمهای طبیعی چندان معنی دار نیست، تا بشود صحبت جدی از مرجعیت و پایش تنوع زیستی شود؟ در وضعیت موجود مرجع اعم از اینکه محیط زیست، جهاد یا « کمیسیون عالی دیدبان تنوع زیستی» کدام تغییرات از کدام بنچ مارک پایه می خواهد پایش کند؟
از آنجائیکه در COP10 کنوانسیون تنوع زیستی به عنوان یکی از سه نماینده ایران با حکم رسمی وزارت امورخارجه شرکت کردم، آسیب شناسی آن در مراحل آمادگی برای کنفرانس، حضور در کنفرانس و عملیاتی نمودن تصمیمات کنفرانس در سطح ملی ضرورت ایجاد یک مرکز مستقل بیشتر توجیه میشود:
چهل روز مانده به کنفرانس حدود چهار هزار صفحه اسناد برای بررسی در اختیارمان قرارگرفت با توجه به تراکم کاری، اعضا کار گروه حداکثر یک روز از وقت خود را در هفته می توانستند به این مهم اختصاص دهند لذا آمادگی لازم برای جلسه مشترک ملی جهت تعیین موضع ملی فراهم نمی آمد . حتی ده درصد مباحث فنی مطروحه که بایستی مواضع ایران مشخص و از طریق هیأت اعزامی به کنفرانس ارائه می شد در جلسه عمومی ملی به جمعبندی نرسید علاوه برآن حاشیه های مهمتر ازمتن چون؛ حضور آژانس بین المللی انرژی اتمی به عنوان ناظر و کاندیداتوری کشور بعدی برای میزبانی کنفرانس بعدی و ... هیأت اعزامی باید ذهنیت شفاف و سیاست مشخص می داشت در جلسات ملی اصلا طرح نشد.
حسب هماهنگی معمول شده در ایران مقرر بوده که من مباحث تنوع زیستی مناطق خشک و نیمه خشک و تنوع زیستی جنگل را در کنفرانس مذکور پوشش دهم، که در بررسیهای قبل سفر هم برروی همین مباحث متمرکز شده بودم، با توجه به تعداد کم افراد اعزامی تقسیم کاری که هیأت اعزامی در محل کنفرانس معمول کرد.
مجموعه مباحث کار گروه 1 کنفرانس که علاوه بر دو مبحث یاد شده 10 مبحث دیگر که عمدتاٌ غیرمرتبط با فیلد خود را باید پوشش میدادم !
البته کار محول شده به دو نماینده دیگر به مراتب مهمتر و سنگینتر بود کارگروه 2 (مباحث استراتژیک) را دکتر فاضل گرانقدر رئیس وقت دانشگاه محیط زیست و کارگروه 3 (دسترسی و توزیع منافع ABS را دکتر مظفری عزیز از بخش تحقیقات وزارت جهاد کشاورزی پوشش دادند.
از وظایف مرجع ملی انتخاب و اعزام کارشناسان ذیربط در مباحث کنفرانس است، آنچه در کارگروه یکCOP10 شاهد بودم با تغییر هر مبحث کارشناس ذیفن جایگزین میشد، حتی تعداد نمایندگان اعزامی عراق ، افغانستان و ... چند برابر ما بود.
بر اساس گزارش رسمی کنفرانس، در کار گروه یک کنفرانس در مجموع دوازده فلور گرفته و بیانیه و یا مداخله به نام ایران داشتهام. از جملهای تلاشهای به نتیجه رسیده در COP 10 قرار گرفتن دبیرخانه فرایند تهران برای کشورهای با پوشش کم جنگل (TPS for LFCCs) همتراز با سازمان جهانی الوار تروپیکال (ITTO) در کنار مجمع جنگل سازمان ملل (UNFF) ، در سند 3/6 (تنوع زیستی جنگل) است. اساساٌ آنچه مهم است دست آورد کنفرانس باید در کشورعملیاتی میشد. در برگشت هیات سه نفره اعزامی در محل سازمان محیط زیست با حضور ریاست و قائم مقام امور بین الملل و معاون مربوطه سازمان و متعاقب آن در همایشی باحضور دستگاههای ذیربط هیات اعزامی گزارش داد.
ریاست وقت سازمان حفاظت محیط زیست به عنوان مرجع ملی توصیه تدوین برنامه عمل ملی با ملحوظ داشتن اسناد 10- COP به عنوان اسناد بالاسری را در دستور کار قرار دادند. مقرر بود با هماهنگی مرجع موارد مرتبط را در سازمان متبوع پیگیر باشم که همزمان بود با تغییر مدیریت ، امور مرتبط با شورا شخص دوم سازمان که ذکرش رفت که چرا مورد غضب ملکوکانه اش قرار گرفته بودم عهده دار شد در چند سال گذشته تمام سفر های خارجی شخصا انجام داد بدون اینکه یک خط گزارش بدهد. حتی وقتی همایش «فرایند تهران برای کشورهای با پوشش کم جنگل» در ایران برگزار شد اجازه حضور نیافتم در صورتیکه در دستور کار اولیه کنوانسیون فقط ITTO مطرح بوده است که با مداخله اینجانب به عنوان نماینده ایران، دبیرخانه فرایند تهران برای کشورهای با پوشش کم جنگل در راس (Pre amble) سند مزبور قرار گرفته بود.
دستآورد COPl0 بالاترین اعتبار بخشی (Accreditation) در طی دوران 21 ساله دبیر خانه مزبور تلقی میشد که باید در همایش تهران ارائه و بحث میشد که نشد اگر مرجع ملی مستقلی داشتیم هرگز چنین اتفاقی نمی افتاد!
مقوله دسترسی به منابع ژنتیکی یکی از چالشیترین مباحث کنوانسیون تنوع زیستی است، با توجه به مقبولیت جهانی عزیزان دکتر فاضل و دکتر مظفری تقریبا ایران رهبری کشورهای صاحب تنوع زیستی در مقابل کشورهای صاحب صنایع به عهده داشت واقعا در تدوین چارچوبهای جهانی کاری کردند کارستان، منتها همان امتیازی که برای کل دنیا گرفتند بخاطر عدم وجود دیدبان تخصصی در سطح ملی اجرا نمیشود.
ضوابط جهانی کشور صادر کننده گیاهان صنعتی ، داروئی و ... در آخرین محصول تبدیلی سهیم است در ایران با مجوز وزارت جهاد کشاورزی این محصولات بهصورت خام و فلهای صادر میشود.
در ارتباط با غارت منابع ژنتیکی کنوانسیون دغدغه جدی دارد برکنترل جدی توریست خارجی در منابع اکوتوریستی اختصاص یافته تاکید دارد، که مبادا در لباس توریست نمونهبرداری غیر مجاز از منابع ژنتیکی کشور شود.
اولین باری که در ایران با مقوله دزدی ژن مواجه شدم حدود پانزده سال قبل بود شورا به جلسه ای احضار شده بود با توجه به ارتباط موضوع شورا مرا به جلسه فرستاد در آن جلسه نماینده یک وزاتخانه در سازمان جنگلها (آقای صیادی) بدرستی شورا را مورد بازخواست قرار داده بود که چرا جنگلهای شمال (مرکز انباشت چند میلیون ساله ژن ها) را کرده اید جولانگاه بنیاد مایکل سوخو «The Michael Succow Foundation» واقعیت تلخی بود منتها شورا به عنوان رابط رسمی سازمان با مراجع جهانی از آن بی خبر بود!
در آن مقطع دکتر شریعت نژاد (نماینده فعلی مجلس) رئیس شورا بود که متعاقب آن معاون جنگل شد و پای این بنیاد را از جنگلهای های هیرکان جمع کرد. سوخو همان بنیادی است که با لابی گری در دوائر میراث جهانی 20 هزار هکتار کشور آذربایجان را به عنوان وارث هیرکان در مقابل ایران علم کرد حال دوباره ظاهرا با قول به لابی گری به نفع ایران در مجامع جهانی برای ثبت هیرکان، دوباره آخرین نمونه باقیمانده رویش هیرکان را جولانگاه خود کرده است.
جهت بهرهوری از پروتکلهای کنوانسیون شایسته است دستگاههای ذیربط نه تنها برای ممانعت از دسترسی بنیاد مزبور به منابع ژنیتکی کشور اقدام عاجل به عمل آورند، بلکه صنعت بسیار پیشرفته آلمان در گیاهان صنعتی و داروئی و ... باید زیر ذره بین قرارگیرد ...
انتهای پیام/