پشتیبانی مرحوم منتظری از منافقین و پیش‌بینی امام(ره)

به گزارش مشرق، عباس سلیمی‌نمین، مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران، در یادداشتی با اشاره به مناظره دو هفته گذشته خود درباره "بیت‌ آیت‌الله منتظری و دهه 60" به تشریح نکته‌ای اشاره کرد که حجت‌الاسلام لطفی، شاگرد مرحوم منتظری، در مناظره مطرح کرده بود و آن هم کمک‌های مرحوم منتظری به خانواده‌های منافقین و بهایی‌ها بعد انقلاب بوده است.

بیشتر بخوانید:

پیش‌بینی امام درباره ارتباط آیت الله منتظری با منافقین چگونه محقق شد؟

"مهدی هاشمی" پروژه فوق سری ساواک بود

متن یادداشت سلیمی نمین به شرح زیر است:

هفته گذشته در جریان مناظره‌ای که در دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران برگزار شد، آقای مجتبی لطفی (از مسئولان دفتر آیت الله منتظری) تلاش کرد به کمک‌های آیت الله منتظری به خانواده‌های منافقین و بهائیانی که به جرم جاسوسی برای اسرائیل در زندان به سر می‌بردند، جنبه انسانی بدهد.

این اولین باری است که وجود چنین ارتباطی رسماً و در یک محفل عمومی پذیرفته می‌شود "شاگرد آیت الله منتظری در نشستی به کمک کردن آیت الله منتظری به مجاهدین خلق و حتی بهایی‌ها اشاره کرد که پیش از این توسط اطرافیان آیت الله منتظری گفته نمی‌شد."

بعد از شنیدن این مطلب یاد یکی از نصایح دلسوزانه امام افتادم که در فروردین 67 خطاب به آیت‌الله منتظری  فرموده بودند: "سعی کنید افراد بیت خود را عوض کنید تا سهم مبارک امام بر حلقوم منافقین و گروه مهدی هاشمی و لیبرال‌ها نریزد."

درباره سخنان امروز آقای لطفی و اذعانی که در آن نسبت به پیوندهای بیت مرحوم آیت الله منتظری با جریانات معاند با اسلام و ایران صورت گرفته، در حقیقت بیان شاهدی در تأیید نامه تاریخی امام است. در این زمینه یادآوری این نکته خالی از لطف نخواهد بود:

همان گونه که مجاهدین خلق دهه‌هاست در خدمت بیگانه‌اند (از صدام تا صهیونیسم)، عناصر تشکیلاتی بهائیت نیز در دوران پهلوی از جمله کارگزاران مورد وثوق اسرائیل در ایران بودند؛ به همین دلیل بعد از استقلال ملت ایران از سلطه بیگانگان همواره این عناصر تشکیلاتی به طرح های ضد ایرانی صهیونیست‌ها یاری رسانده و بعضاً شناسایی و دستگیر شدند.

در چنین شرایطی دستگاه‌های اطلاعاتی کشورهای متخاصم با ایران و گروهک‌های مرتبط با آنان با هدف تداوم یافتن جذب نیرو از اصل پشتیبانی خانواده‌های به خدمت در آمدگان خود غفلت نمی‌ورزند. همچنین در صورت دستگیر شدن عواملشان با تمام توان با استفاده از اهرم های سیاسی، اقتصادی و دیپلماسی از آنان حمایت می کنند. علت اصلی این توجهات از این روست که افراد سست عنصر و دیگر عناصر غیر پای بند به منافع ملی باور کنند که با قدم گذاشتن در وادی‌های پر مخاطره و ماجراجویانه جاسوسی، از حمایت وسیع و همه جانبه‌ای برخوردار خواهند بود که به آنان مصونیت می‌بخشد.

برای نمونه، بعداز افشای روابط غیر متعارف امیرانتظام با آمریکا و دستگیر شدنش به این دلیل، خانواده وی تحت پوشش قرار می‌گیرد؛ البته با محمل سازمان‌های بین المللی همچون صلیب سرخ، زیرا عمل مستقیم واشنگتن در این زمینه می‌توانست شرایط وی را سخت‌تر سازد:

"در بهار سال 1359 گروهی از صلیب سرخ جهانی از زندان اوین دیدن کردند. وقتی به سلول من رسیدند، رئیس گروه صلیب سرخ به دیدنم آمد و مدت دو ساعت بدون حضور پاسدار با من صحبت کرد و در باره خانواده و سرنوشت آنها پرسید... وی پس از دو ماه بازگشت و بازهم درحدود2 ساعت با من به گفتگو نشست و نامه‌ای را به من داد که در آن سازمان صلیب سرخ جهانی، سرپرستی خانواده‌ام را به عهده گرفته بود. "(آن سوی اتهام،خاطرات عباس امیرانتظام،جلد1،ص154)

همچنین علی‌رغم برخورداری آقای امیرانتظام از ثروتی قابل توجه، اعطای جایزه بنیاد صهیونیستی کرایسکی به وی نیز صرفاً با این هدف صورت می گیرد که دیگران احساس کنند در کنار مخاطرات، جاذبه‌ها و مواهبی نیز وجود دارد.

در این جا این سؤال پیش می‌آید که آیا اصولاً ورود آیت الله منتظری به عرصه پشتیبانی از خانواده‌های عناصری که در مسیر تأمین منافع دشمنان جمهوری اسلامی قرار گرفته‌اند را می‌توان انسانی خواند؟ قابل انکار نخواهد بود که سازمان مجاهدین خلق برای روحیه دادن به اعضای دستگیرشده خود از طریق شبکه ای پنهان به پشتیبانی مالی از خانواده‌های آنان می‌پردازد، یا اسرائیل به طرق مختلف به عناصر بهایی که به لحاظ تشکیلاتی با آن مرتبط بوده و دستگیر شدند به همین گونه پشتیبانی می‌رساند.

حال  در این میان حتی به فرض قبول اینکه ورود آیت الله منتظری به این وادی با زمینه‌چینی و محمل سازی انسانی بوده است، اما آیا بعد از مدتی علقه‌های سیاسی و پیوندهای عاطفی باقی مانده، ایشان را تحت تأثیر قرار نداد تا آنجا که رویکردهایشان به ویژه در عرصه سیاسی یکصدو هشتاد درجه تغییر کند.

برچسب ها:

سیاسی