به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، اقتصاددانان و اندیشمندان متعددی در دنیا در چند دهه اخیر به دنبال یافتن راهحلی برای عبور از نظام لیبرالسیم (سرمایهداری) بودهاند و تاکنون هم تألیفات متعددی در این حوزه منتشر شده است.
یکی از اندیشمندان این جریان ریچارد ولف است، وی در کتاب خود که به عنوان دموکراسی در محیط کار درمانی برای عارضه سرمایهداری نامگذاری کرده است، در مقدمه و فصول اول تا هشتم به نقد چارچوبهای نظام سرمایهگذاری میپردازد.
از جمله نقدهای اساسی ولف به کارکرد نظام سرمایهداری، رشد و توسعه نامتوازن، بحرانهای متعدد، راهحلهای بحرانها در نظام سرمایهداری و افزایش شکاف طبقاتی در جوامع پیرو نظام سرمایهداری است.
وی همچنین با تشریح اقتصاد آمریکا و ارتباط و تأثیر شدید صاحبان کسب و کار بر عملکرد سیاستمداران و دولتها به این تحلیل میرسد که حاکمیت بنگاهها در اقتصاد مانع از تدوین و اجرای سیاستهای عادلانه است.
نویسنده در این کتاب به در چند فصل اول به تغییرات و تحولات نظام سرمایهداری از دوران رکود بزرگ ۱۹۳۰، راهحلهای دولت روزولت و سیاستهای دولت رفاه و حاکمیت تفکر کینز میپردازد که براساس آن دولت برای عبور از بحران نرخ مالیات بنگاههای اقتصادی را به میزان قابل توجهی افزایش داد و هزینه سیاستهای تامین اجتماعی، بیمه بیکاری و بودجه عمومی دولت با این ابزار تامین میکرد. ولف در ادامه به تغییر جهت این رویکرد از دهه ۱۹۷۰ به سمت کاهش مداخله دولت، تعدیل مالیاتها و کاهش خدمات تامین اجتماعی و ادامه این رویکرد تا سال ۲۰۰۷ میلادی پرداخته است.
وی در این کتاب راهحل عبور از نظام سرمایهداری را سوسیالیسم و کمونیسم نمیداند، بلکه راهحل دیگری برای آن ارائه میدهد. پیشنهاد وی در این کتاب به طور مشخص، راهاندازی بنگاههای خویشفرمایی کارگران است.
ولف در مقدمه کتاب نوشته است: ایده بنگاههای خویشفرمایی کارگران در این کتاب مبتنی بر نسخه جدیدی از این ایده قدیمی است که: «بیشترین کارایی تولید از آنِ جماعتی است که کار مشترک را به طور جمعی و دموکراتیک طراحی کنند و انجام دهند. در تحلیل نظام سرمایهداری برای نشان دادن کاستیهای نظام و احراز چگونگی چیرگی بنگاههای خویشفرمای کارگران و آن کاستیها از نظریه تولید، ضبط و توزیع مازاد، یعنی از تحلیل طبقاتی کارلمارکس استفاده کردهام.»
در عین حال آنچه میخوانید کتابی است با این هدف سیاسی که گسترش بنگاههای خویشفرمایی کارگران در برنامههای معطوف به تحول و ترقی اجتماعی گنجانده شود. در مقام مقایسه، این کتاب بنگاههای خویشفرمایی کارگران را در ارتباط با نظام سرمایهداری مورد تحلیل قرار میدهد و از بنگاهها به عنوان راهی برتر برای سازماندهی تولید دفاع میکند.
ریچارد ولف در یک جمله بنگاههای خویشفرمایی کارگران را اینگونه توضیح میدهد: «نظامی با محوریت بنگاههای خویشفرمایی، کارگران را در جایگاه ضبطکننده و توزیعکننده مازادی که خود تولید میکنند قرار میدهد، بنابراین دولت با کسب درآمد مالیاتی از محل مازاد بنگاههای خویشفرمایی کارگران از کارگزاری طبقه سرمایهدار فاصله خواهد گرفت و بر کارگران خویشفرما تکیه خواهد کرد، به این ترتیب میتوان بر توان توازن و شکاف میان دولت و مردم به گونهای ساختاری غلبه کرد و مبنای مادی تحلیل رفتن فرجامین دولت به عنوان کارگزار طبقه سرمایهدار را اینگونه بنا نهاد.»
وی در توضیح ایده خود مینویسد: «برای تعریف بنگاههای خویشفرمایی کارگران با مقایسه آن با یک شرکت سرمایهداری خصوصی نوین آغاز میکنم که در آن، سهامداران برای تعیین ترکیب هیات مدیره رای میدهند، البته به ازای هر سهم یک رای. اعضای هیات مدیره تقریبا هیچگاه از میان زحمتکشان درون شرکت نیستند. اما، چند عضوی از هیات مدیره گاه ممکن است همزمان از مدیران داخلی بسیار ارشد شرکت باشند. سپس این هیات مدیره مازاد تولید (تقریبا، درآمد به کسر هزینههای مستقیم تولید) که در داخل شرکت ایجاد شده را به طور دستهجمعی ضبط کرده و توزیع میکند. هیات مدیره درباره اینکه چه کالایی تولید شود، چگونه تولید شود، چه فناوریای به کار گرفته شود و امکانات و تجهیزات تولید و توزیع در کجا استقرار یابد، نیز تصمیم میگیرد. دست آخر هیات مدیره هم مدیران داخلی و هم کارگران بنگاه را گزینش و استخدام میکند.
تعداد بسیار اندکی از سهامداران عمده اغلب، و در شرکتهای بزرگتر تقریبا همیشه، مالک بلوک سهام مدیریتی (کنترلکننده) هستند. مقصود از مالکان سهام مدیریتی این است که آنها قدرت تعیینکنندگی دارند. اعضای هیات مدیره شرکت را آنها برمیگزینند و اگر از تصمیمات هیات مدیره ناخشنود باشند، میتوانند ترکیب هیات مدیره را تغییر دهند.
برعکس در بنگاههای خوشفرمایی کارگران هیچ گروه دیگری بیرون از بنگاه _یعنی هیچ فردی که در کار تولیدی بنگاه مشارکت نداشته باشد_ نمیتواند عضوی هیات مدیره شود. حتی اگر قرار بود که بنگاه خوش فرمایی کارگران سهامدارانی داشته باشد، آن سهامداران قدرت انتخاب هیات مدیره را نخواهد داشت. در عوض، همه کارگرانی که مازاد تولید در درون بنگاه را تولید میکنند، جمعا آن را ضبط و توزیع میکنند. هیات مدیره فقط مرکب از آنهاست.»
محورهای دیگر این بخش شامل بنگاههای کارگر مالک، بنگاههای کارگر مدیر و تعاونیهاست و در فصل هفتم به عملکرد درونی بنگاههای خویشفرمایی و مواجه تحولات فناورانه، برخورد با مسائل زیست محیطی، نحوه برخورد با توزیع درآمدها و مشاغل میپردازد.
فصول این کتاب شامل 1-نظام سرمایهداری و بحرانهایش، 2-بحران و واکنش دولت، 3-بحرانها و اشکال سرمایهداری و رفتن به فراسوی این نظام، 4-مسائل عمده سرمایهداریهای خصوصی، 5-مسائل عمده سرمایهداری دولتی، 6-خویشفرمایی یعنی چه؟ 7-عملکرد درونی بنگاههای خویش فرمایی کارگران، 8-مالکیت، بازار، برنامهریزی و افسانه کارآمدی، 9-بنگاههای خویشفرمایی کارگران در جوامع نوین و درنهایت 9-برنامه و نیروی کار برای گسترش بنگاههای خویشفرمایی کارگران است.
این کتاب میتواند برای علاقهمندان به مطالعه در حوزه اقتصاد، نظامهای اقتصادی، جامعهشناسی و علوم سیاسی جذاب باشد.
انتهای پیام/