اختلال سوگ به این علت اتفاق میافتد که فرد در تلاشی بی نتیجه سعی در حفظ غم سوگ داشته و در نتیجه از واقعیت دور میشود.
اختلال سوگ چیست؟
فیلم «دربارهی اشمیت» با هنرنمایی «جک نیکلسون» را دیدهاید؟ داستان زندگی مردی ۶۶ ساله، بازنشستهی بیمه، که اخیرا همسرش را از دست داده و حالا که باید تازه از حمام آفتاب در کنار ساحل لذت ببرد، زندگیش در یک سراشیبی قرار میگیرد. وارن (نقش جک نیکلسون) پس از دههها کار بازنشسته شد و متوجه شد که همکارانش خیلی زود او را به فراموشی سپردند. همسر او، هلن، بر اثر سکته مغزی از دنیا میرود. اما زمانیکه او در کمد لباسها، نامههای عاشقانهی بهترین دوستش به همسرش را پیدا میکند، سوگش به خشم تبدیل میشود. روند سوگ وارن بسیار پیچیده میشود. هرچیزی که او تا آن زمان درست میپنداشت، خرد میشود. همراه با هویتی که در طول زندگی بر آن باور داشت... او به جستجوی معنا میرود تا اینکه با «اندوگو» پسری ۶ ساله از تانزانیا آشنا شده و او را به فرزندی میپذیرد و با کمک او از مشکلاتش رها میشود.
اختلال سوگ یا سوگ پیچیده چیست؟
از دست دادن کسی که او را دوست میداریم قلب و زندگی ما را از هم میپاشد و گویی همانطور که ما به دنبال راهی برای درک این فقدان هستیم، زمان از پا میایستد. گریه میکنیم، بیشتر یا کمتر از قبل غذا میخوریم، نمیتوانیم بخوابیم و مدام به این فکر میکنیم که پس از این، بدون او چگونه به زندگی ادامه دهیم. همهی اینها یک روند سوگواری طبیعی است. ما حتی ممکن است به دنبال یک مشاور باشیم تا با درد فقدان خود کنار بیاییم. در واقع سوگ به تنهایی یک اختلال ذهنی نیست. در حالت عادی، بدون کمک مشاور و با گذشت زمان، علائم حاد و تضعیف کنندهی سوگ تا حد زیادی حل میشوند و ما به زندگی خود ادامه میدهیم.
سوگواری
با این حال، برای برخی افراد، اندوه شدید میتواند جای پای محکمی در زندگیشان پیدا کرده و تبدیل به یک وضعیت ناسالم روحی مزمن و ناتوان کنندهای شود که در طول زمان به جای بهتر شدن، بدتر میشود. به این وضعیت اختلال سوگ یا سوگ پیچیده گفته میشود. شرایط روانی موجود، عوامل متعدد استرس زا، وابستگی احساسی یا موضوعاتی مثل سوء مصرف مواد میتواند فرآیند سوگواری را پیچیده کند و آن را به یک اختلال به نام اختلال سوگ پیچیده تبدیل کند. در این صورت مداخلهی روانشناس متخصص ضروری میشود.
اختلال سوگ؛ خطرات و علائم
تقریبا ۱۰ تا ۲۰ درصد افراد داغدیده، واکنشهای شدید و بی وقفهای نسبت به از دست دادن تجربه میکنند که منجر به اختلال سوگ پیچیده میشود و ممکن است نیاز به درمان دارویی و روان درمانی داشته باشند. اغلب در سابقهی افراد مبتلا به اختلال سوگ، افسردگی و اضطراب بالینی، وابستگی عاطفی به فرد از دست رفته و اعتیاد به الکل و مواد مخدر مشاهده میشود.
در طول ماههای اول پس از فقدان، علائم و نشانههای اندوه طبیعی و درست مانند علائم اختلال سوگ هستند، اما در طول زمان تداوم پیدا میکنند و بدتر میشوند. اختلال سوگ پیچیده، حالت سوگواری مزمن و بلند مدت است. نشانههای آن عبارتند از:
غم از دست دادن
تمرکز شدید بر فقدان و یادگارهای فرد از دست رفته
اشتیاق و رنچ شدید نسبت به فرد از دست رفته
مشکلات در پذیرش مرگ فرد
انزوا یا بی حسی
احساس تمایل یا شیفتگی نسبت به غم
عدم توانایی در لذت بردن از زندگی
افسردگی یا ناراحتی عمیق
روبرویی با مشکلات در زندگی روزمره
دور شدن از فعالیتهای اجتماعی
احساس پوچی، بی معنایی و بی هدفی
کج خلقی یا زودرنجی
عدم اعتماد به دیگران
در مغز فرد سوگوار چه میگذرد؟
روند سوگواری غیرقابل پیش بینی است. وضعیت تغییرات حال سوگواران، در مراحل مختلف سوگواری، شبیه به یک ماشین بازی پین بال است. حال آنها از شوک به افسردگی متغیر است و مدام در حال جابجایی. تا زمانی که آنها بتوانند احساساتشان را با خود حل کنند و معنای فقدان را درک، این روند ادامه پیدا میکند. پذیرش به معنای فراموش کردن عزیز از دست رفته نیست. کسی که میپذیرد با اینکه از صمیم قلب دلتنگ فرد از دست رفته است، میداند که افراد دیگری در زندگیش به توجه و محبت او نیاز دارند و برآن میشود تا سوگ پیش آمده را بپذیرد. آنها به یک تعادل در درون خود دست یافته و اجازه نمیدهند خاطرات مرحوم، کل زندگیشان را تحت الشعاع قرار دهد.
پذیرش فقدان
در مقابل، فرد درگیر اختلال سوگ پیچیده قرار دارد که میان حالات متغیر روحی افسردگی و شوک در حال حرکت است. یافتهها نشان میدهند که مغز این افراد نسبت به کسانی که قادر به حل و فصل از فقدان یک عزیز هستند، متفاوت است. به نظر میرسد که تفاوت در سبک سوگواری و ناامیدی از آینده است که مانع از پذیرش کامل غم واندوه پیش آمده میشود.
مبتلایان به اختلال سوگ پیچیده، گذشته را به یاد میآورند و آیندهای بدون حضور فرد از دست رفته را تصور میکنند؛ بنابراین گرفتار ناامیدی نسبت به آینده، هجوم احساسات دردناک و مشغولیت ذهنی با خاطرات فرد متوفی میشوند. این مشغولیت ذهنی شدید باعث میشود که فکر کردن به خاطرات گذشته یا اتفاقاتی در آینده که فاقد حضور متوفی است، برایشان بسیار دردناک باشد. آنها تنها به گذشتهای با حضور فرد درگذشته میاندیشند؛ برای مثال تولدها، سالگردها و غیره؛ و در ادامه تصویر سازی از آینده که اگر او هنوز زنده بود چگونه میشد...
اختلال سوگ پیچیده
درمان اختلال سوگ پیچیده؛ به سوگواران کمک کنید عزاداری کنند
افرادی که با اختلال سوگ پیچیده دست و پنچه نرم میکنند، به اندازه کافی برای از دست دادن عزیزانشان سوگواری نمیکنند، چرا که آنها با واقعیت فقدان آنها روبرو نشدهاند. مشغولیت با فرد از دست رفته و دوری از روابط و فعالیتهایی که خارج از این مشغولیت است، به آنها لذتی ناخودآگاه میدهد که باعث میشود در یک فرایند غم انگیز گیر کنند. آنها قطعا احساسات دارند، اما احساساتشان بیشتر مبنی بر تمایل به زنده نگه داشتن فرد از دست رفته است تا پذیرش غم فقدان او.
ما میتوانیم به فرد مبتلا به اختلال سوگ پیچیده در یک فرآیند سوگواری التیام بخش کمک کنیم. ما باید با تغییر عادات او، این چرخهی لذت/درد را بشکنیم. تغییرات فکری، رفتاری و معنایی به فرد مبتلا کمک میکند دست از این تلاش برای حفظ فرد متوفی بکشد و به آینده او امید میبخشد. مشکلات سلامتی روحی و روانی مثل اعتیاد باعث پیچیدهتر شدن این وضعیت میشوند، بنابراین باید به این مسائل نیز به طور همزمان رسیدگی کرد. علاوه بر این، اگر لازم باشد، فرد باید تحت دارودرمانی قرار بگیرد.