در این مطلب به ۸ ترفند روانشناختی میپردازیم که روی بیشتر آدمها تأثیرگذار است.
باور داشتن خود، کلید دستیابی به موفقیت است. کتابها و فیلمهای زیادی با این موضوع وجود دارد، اما حقیقت آن است که در اغلب مواقع اعتماد به نفس تنها چیزی نیست که به آن نیاز داریم و حتی گاهی اعتماد به نفس بالا میتواند خطرناک باشد. منضبط بودن و برقراری ارتباط با دیگران هم همیشه مهم هستند. اما متأسفانه همهی آدمها این مهارتها را ندارند. در عین حال، ترفندهای روانشناختیای وجود دارد که همچون مهارتهای ارتباطی به ما کمک میکنند بعضی چیزها را راحتتر به دست آوریم. در ادامه به ۸ ترفند روانشناختی میپردازیم که روی بیشتر آدمها تأثیرگذار است.
۱- اثر تأخر
همهی ما میدانیم که آخرین حرفی که زده میشود بیشتر از تمام مکالمه در ذهن باقی میماند. اما این اثر فقط در مورد مکالمات صدق نمیکند. برای مثال تصور کنید که مصاحبهی شغلی مهمی دارید و افراد دیگری هم متقاضی آن کار هستند. اگر بتوانید طوری برنامه ریزی کنید که با مسئول استخدام اول یا آخر از همه ملاقات کنید این مسأله برای شما یک امتیاز محسوب میشود، چون احتمال بیشتری وجود دارد که مسئول استخدام شما را به خاطر بسپرد و استخدام تان کند. البته شکی نیست که باید به خوبی بقیهی متقاضیان هم باشید.
۲- تقلید کنید
تقلید از رفتار کسی که میخواهید شبیه او باشید میتواند روشی برای برخوردار شدن از همان ویژگیهای شخصیتی باشد. این روش همان تأثیر تلقین را دارد. در این روش به خودتان میگویید که یک ویژگی شخصیتی خاص را دارید و به مرور زمان به آن ویژگی دست پیدا میکنید. مهمترین کاری که باید انجام دهید این است که این کار را باید تا جایی که میشود زیاد انجام دهید. اگر فقط ماهی یک بار به خودتان تلقین کنید، تأثیری نخواهد داشت.
این شیوه در مورد احساسات هم جواب میدهد. برای آنکه حال خودتان را عوض کنید، شروع کنید کارهایی انجام دهید که به آن احساس مربوط میشوند. یعنی مثلاً، برای آنکه حال روحی تان را بهتر کنید، باید بیشتر لبخند بزنید.
۳- شادی خود را صمیمانه ابراز کنید
قرار نیست هر کسی هم که چندان آشنایی و صمیمیتی با او ندارید را در آغوش بکشید. اما اگر با لبخند و به گرمی با دیگران سلام و احوالپرسی کنید، دیر یا زود، آنها همان احساس را نسبت به شما پیدا میکنند. کاری که انجام میدهید این است که حس مثبتی میدهید تا دیگران احساس کنند که از دیدن آنها خوشحال هستید. به این ترتیب، شخص مقابل تان ابتدا با لبخند جواب شما را میدهد و بعد از آن به تدریج واقعا از شما خوشش میآید.
۴- درمورد فرعیات صحبت کنید
تصور کنید که در یک جلسهی کاری ایدهی خود را مطرح میکنید و میخواهید که دیگران با آن موافقت کنند. سعی کنید گفتگو را نه به سمت بحث درمورد امکان عملی شدن ایده، بلکه به سمت جزئیات تحقق آن هدایت کنید. برای مثال، شما میخواهید که در محوطهی شهرکی که زندگی میکنید درخت بکارید. در جلسهی اعضای شهرک بپرسید که کدام درختها بهتر هستند. یا مثلا اگر میخواهید وسایل تفریحی در محوطه نصب کنید، از آنها بپرسید که چه نوع وسایلی بهتر هستند. با این روش، احتمال بیشتری وجود دارد که دیگران ایدهی مطرح شده را پذیرفته شده تلقی کنند و تمایل بیشتری به موافقت با شما پیدا کنند.
۵- کارهایتان را پشت گوش نیندازید
پشت گوش انداختن کارها عادت بسیار خطرناکی است، چون در اغلب مواقع، «بعداً» تبدیل به «هرگز» میشود. یک ترفند بسیار ساده وجود دارد که به شما کمک میکند با تنبلی خود مقابله کنید. هر کاری را به محض آنکه یادتان میآید انجام دهید. نکته این است که ما در ناخودآگاه مان همیشه سعی میکنیم همهی کارها را تمام کنیم. خودتان را مجبور کنید که آن کار را انجام دهید. بعدها حتماً از خودتان ممنون خواهید بود. حتی اگر آن کار را کامل انجام ندهید، دست کم کاری انجام داده اید که به طور قطع بهتر از هیچ کاری انجام ندادن است.
۶- از انگیزهی درست و مناسبی استفاده کنید
بعضی روانشناسان این تئوری را مطرح میکنند که رضایت و عدم رضایت از یک شغل به عوامل کاملا مختلفی بستگی دارد. درست است که راحت بودن محیط کار و داشتن بیمهی درمانی، تعهد کاری کارکنان را بیشتر میکند، اما اینها انگیزهی کافیای برای آنها نیستند. اگر میخواهید که کارکنان مؤثرتری داشته باشید، بالا بردن دستمزد هم کفایت نمیکند. شما به عنوان کارفرما باید به موفقیت همکاران آنها هم توجه داشته باشید، فرصتی برای رشد شغلی به وجود آورید و تا جایی که ممکن است به آن شغل جذابیت دهید.
۷- از طعمه استفاده کنید
بازاریابها علاقهی زیادی به این ترفند دارند، اما شما هم میتوانید از آن در زندگی واقعی برای به دست آوردن چیزهایی که میخواهید استفاده کنید. در حراج ها، جنسی که کمترین سود را دارد را تبدیل به طعمه میکنند. برای مثال تصور کنید که باید بین یک لیوان کوچک قهوه به قیمت ۱ دلار و یک لیوان بزرگتر از آن به قیمت ۱/۵۰ دلار، یکی را انتخاب کنید. اما تفاوت زیادی بین آنها وجود ندارد و بنابراین بیشتر مردم لیوان کوچکتر را به خاطر ارزانتر بودنش انتخاب میکنند. اما اگر یک گزینهی سوم هم وجود داشته باشد که اندازهی آن دو برابر لیوان اول باشد، اما قیمت آن نه ۲ دلار، بلکه فقط ۱/۷۵ دلار باشد، ورق بر میگردد و از نظر خریدارها لیوان سوم که بیشترین قیمت را دارد به صرفهتر از بقیه است. این ترفند را به خاطر داشته باشید تا از آن در مواقعی استفاده کنید که از کسی درخواستی دارید یا در جلسات کاری میخواهید ایدهی خود را پیشنهاد دهید.
۸- عجولانه قضاوت نکنید
جانبداری از یک طرف دعوا همیشه تصمیم درستی نیست. در چنین شرایطی شما باید خونسردی خود را حفظ کنید و رفتار منطقیای داشته باشید. تا زمانی که صحبتهای هر دو طرف دعوا را نشنیده اید بی طرف بمانید. این کار نشان میدهد که شما میتوانید به دور از تعصب مسائل را تجزیه و تحلیل کنید. دیگران متوجه این توانایی شما میشوند و بیشتر از قبل به شما اعتماد میکنند.