مدرنیزاسیون وحشی، کارگزاران اقتدارگرا و لشکر روشنفکری رسانه‌ای/ همه ما مقصریم!

به گزارش خبرنگار گروه علمی و دانشگاهی خبرگزاری فارس؛ فاجعه اخیر واژگونی اتوبوس در واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد که سبب جان باختن 10 نفر از شهروندان شد موج رسانه‌ای گسترده‌ای را برانگیخت، خانواده‌های عزادار، دانشجویان متاثر و رسانه‌های غیر همسو با تفکرات مدیران جدید دانشگاه آزاد خواستار استعفای ولایتی و طهرانچی شدند و چنان بر طبل این خواسته کوبیدند که فرصت تامل برای هر سناریو دیگر را بستند. 

شهاب اسفندیاری رئیس دانشگاه صدا و سیما در رشته توئیتی در صفحه توییتر خود ماجرا را از جنبه‌ای مغفول بررسی کرده است : 

۱- هرچند انقلاب اسلامی پروژه‌های آمریکایی «مدرنیزاسیون از بالا به پایین» را در ایران موقتا تعطیل کرد، اما روح مدرنیزاسیون اقتدارگرا و توسعه آمرانه در کالبد دولت سازندگی مجددا احیا شد. بی‌رحم‌ترین نمونه‌های این مدل توسعه‌گرایی در دانشگاه آزاد و شهرداری تهران تجلی یافت.  

۲- نابودی محیط زیست، بی‌توجهی به فرهنگ بومی و محلی، نادیده‌گرفتن حقوق محرومان و مستضعفان، تبارسالاری و خویشاوندگرایی، تجمل‌گرایی و اشرافی‌گری از جمله ویژگی‌های مدیریت اقتدارگرا و توسعه آمرانه به سبک کارگزاران دولت سازندگی بود. 

۳-در کنار توسعه ابزارهای سرکوب و واردات باتوم برای مقابله با مردمی که از  سیاست‌های تعدیل خشمگین بودند، کارگزاران دولت سازندگی به تعبیر آلتوسر به «دستگاه‌های ایدئولوژیک حکومتی» هم نیاز داشتند تا هژمونی و رضایت بسازند. روزنامه همشهری  برای این ماموریت ویژه به راه افتاد. 

۴-همشهری - و سایر نشریاتی که از شکم آن بیرون آمد - به ما آموختند که چگونه از نابودی طبیعت لذت ببریم، برای بولدوزرها کف بزنیم، اعتنایی به فریادهای مستضعفان نکنیم و دل‌خوش باشیم که در حال پیشرفت هستیم و روابطمان با جامعه جهانی رو به بهبودی است. 

۵-اینگونه بود که جلوی چشم همه ما شهرداری تهران و دانشگاه آزاد همدست شدند و تحت حمایت عالیه پدر معنوی کارگزاران و همیاری خاندان ایشان همه قوانین را زیر پا گذاشتند و کوهی را اشغال کردند و بر شیب تند دامنه‌‌‌های آن ساختمان‌ها بنا کردند. و ما مشعوف بودیم و برای آنها کف می زدیم. 

۶-بالای کوه با صرف دهها میلیارد تومان هتلی اشرافی و تجملاتی ساختند، با استخر و امکانات ورزشی و سالن کنفرانسی که دور میز جلسات آن صندلی‌های ماساژ نصب شده است! برای رسیدن مهمانان VIP به آن هتل هم ده‌ها میلیارد تومان خرج ساخت یک تله‌کابین کردند. به نام دانشجو، به کام دیگران! 

۷-همه اینها به لطف لشکر روشنفکری/رسانه‌ای مستقر در  «دستگاه‌های ایدئولوژیک حکومتی» چنان انجام شد که کسی جز ستایش از مدیریت توانمند و مدرن حضرات هیچ نگوید. هرکس هم با آن امپراطوری در می‌افتاد مخالف توسعه و تمدن، ضد مدرنیته و تندرو و خشونت طلب معرفی می‌شد. یک خفقان کاملا مدرن! 

۸- در هشت سال اصلاحات آیا روشنفکری یا روزنامه‌نگاری پرسید چه بر سر آن کوه می‌آورید؟ چرا بالای کوه دانشگاه می‌سازید؟ خانم محیط زیست آیا هرگز نگرانی و دغدغه‌ نابودی کوه داشت؟ مثل داستان سدها بود که همه برای افتتاح آنها کف می‌زدند و کسی به فکر نابودی زیست بوم و خشک شدن سرزمین نبود. 

۹-اکنون فاجعه‌ای رخ داده و خون‌ جوان‌هایی ریخته شده. جامعه در یک شوک بزرگ فرو رفته. چه شد که حاصل کار آن مدیریت مدرن و توسعه‌گرا و مبتنی بر علم و عقل که آن همه برایش کف زدیم به چنین فاجعه‌ای کشید؟ چرا کسی نمی‌آید از ایده احمقانه ساخت دانشگاه بر فراز کوه با هزینه گزاف دفاع کند؟ 

۱۰- آنها که تصمیم‌ گرفتند و تصویب کردند و اجرا کردند قطعا مسئول هستند. مرده و زنده‌شان. آنها که بزک کردند و رپورتاژ رفتند و از کارگزاران بت‌ها تراشیدند هم مسئولند. آنها که با کلام زیبا و قلم سریع توسعه آمرانه کارگزارانی را تئوریزه کردند هم مسئولند. 

۱۱- والبته ما هم مسئولیم. صدا و سیمایی که در همه آن سال‌ها شاهد کوه‌خواری بود و هیچ نگفت مسئول است. ائمه جمعه اگر می‌دانستند و سکوت کردند مسئولند. دستگاه قضا که قانون‌شکنی و غارت طبیعت و ساخت و ساز غیر مجاز و اتلاف گسترده بیت‌المال را دید و اقدامی نکرد هم مسئول است. 

۱۲- رنج و اندوه ما از کشته و زخمی شدن دهها نفر از جوانان این سرزمین‌ را پایانی نیست. اما فاجعه دانشگاه آزاد اعلام انقضای رسمی آن مدرنیزاسیون وحشی و توسعه آمرانه‌ای است که کارگزاران سازندگی مصداق تام و تمام آن در سه دهه اخیر بودند. 

۱۳- آن مدرنیزاسیون و توسعه‌‌ای که بدون ملاحظه‌‌ و مسئولیت در قبال طبیعت و جامعه و فرهنگ، جنگل و کوه و آب و زمین و زمان و تاریخ و روح و روان بشر را زیر چرخ‌های لودر و بولدوزر نابود می‌کند، سال‌هاست در جهان مطرود است. امروز همه دنبال توسعه پایدار هستند. 

۱۴- اما افسوس که کارگزاران مدرن ما با همه ادعاهای بزرگشان، به شدت دچار تاخیر فاز هستند. شیفته غرب هستند اما از تحولات و دگرگونی‌های غرب بی‌خبرند. کاش لااقل سیلی این فاجعه آنها را از توهم و تفرعن و خودشیفتگی بیرون بیاورد. 

۱۵- آن لشکر روشنفکری/رسانه‌ای هم که در همه این سال‌ها در خدمت مدرنیزاسیون وحشی و توسعه آمرانه کارگزاران بوده و منتقدان مردمی و انقلابی و حتی خرده جریان‌های چپ‌ را ترور شخصیت و بمباران رسانه‌ای کرده بهتر است امروز بجای اشک تمساح، یقه سفید اربابان سازندگی را در این فاجعه بگیرد.

انتهای پیام/