بازی 11-11 Memories Retold جنگ جهنمی را با گرافیک عجیب و غریب خود نشانمان میدهد و کاری میکند که عاشق تک تک نماهای داخل بازی شویم.
حسی که بازی 11-11 Memories Retold به گیمر اعطا میکند، با هرچه که تاکنون تجربه کرده، فرسنگها تفاوت دارد.
سازنده:Aardman و DigixArt
ناشر: Bandai Namco
پلتفرم ها: پیسی، پلی استیشن ۴، ایکس باکس وان
پلتفرم بررسی: پی سی
بازی 11-11 Memories Retold جنگ جهنمی را با گرافیک عجیب و غریب خود نشانمان میدهد و کاری میکند که عاشق تک تک نماهای داخل بازی شویم. درباره جنگ تاکنون بازیها و فیلمهای زیادی ساختهاند که عمده آنها در زیرمجموعه ژانر اکشن قرار میگیرد. اما خوشبختانه چند سالی است که کارگردانان نگاهی هنری و از زاویهای جدید نسبت به جنگ و اتفاقات پیرامون آن دارند و از همین رو شاهد آثار به یاد ماندنی جنگی در همه زمینههای سرگرمی، از جمله بازیهای ویدیویی هستیم.
شاید چند سال قبل عنوان Valiant Hearts را تجربه کرده باشید و با داستان غنی آن انس گرفته باشید (میتوانید درباره آن اینجا بخوانید) اگر بعد از بازی کردن آن عنوان دلتان برای داشتن حسی مشابه تنگ شده، عنوان 11-11: Memories Retold میتواند حکم گوهر در صدف را برایتان داشته باشد. اگر در کنار این موضوع بدانید که استودیو انیمیشن سازی غول بریتانیایی، آردمن، در ساخت و طراحی این بازی هم نقش داشته دیگر بعید است از کنار آن به راحتی بگذارید. آردمن را احتمالا با انیمیشنهای استاپ موشن خمیریاش میشناسید و شاهکار والاس و گرومیت و یا فرار مرغیاش را حتما دیدهاید (اگر اینها را هم ندیدهاید بعید است اسم بره ناقلا یا Shaun the Sheep را نشنیده باشید، آن هم دستپخت همین استودیوی آردمن است).
اولین تجربه استودیو آردمن در صنعت بازیسازی در کنار شرکت فرانسوی DigixArt و ناشر ژاپنی نامکوباندای قرار گرفته و همین ترکیب نامانوس مقدمهای است برای دیدن ترکیب گرافیکی و استایل عجیب بازی. عنوان11-11: Memories Retold یک بازی داستانمحور در زمان جنگ جهانی دوم است که روایتگر قصه دو نفر از دو جناح متفاوت در این جنگ است. بازیگر هالیوودی، الیجا وود (که او را از سری سهگانه ارباب حلقهها در نقش فرودو بگینز میشناسید) صداپیشگی هری کانادایی را برعهده دارد. جوانکی که قصد کرده به جنگ برود و با هنر عکاسی نابی که دارد، به عنوان عکاس جنگی استخدام میشود.
هری و دوربیناش یک طرف ماجرا قرار دارند و کرت، سربازی آلمانی (که سباستین کوچ، بازیگر آلمانی، صداپیشگی او را بر عهده دارد) مردی خانواده دوست که به اجبار به خدمت سربازی و میدان جنگ رفته در طرف دیگر داستان قرار گرفته است. بازی یک سال پیش از پایان جنگ جهانی اول آغاز شده و گیمر در نقش هر دوی این کاراکترها فرو رفته و مراحل بازی را از دو زاویه متفاوت تجربه میکند. این دو زاویه گاه به هم بسیار نزدیک هستند (مثل دو طرف یک میدان نبرد) و گاه در هم تنیده میشوند و خط داستانی بازی یکسان میشود و البته بیشتر مواقع کاملا مجزا از یکدیگر تعریف میشود.
بازی از سبک گرافیکی خاصی بهره میبرد که احتمالا تا اینجای مطلب با دیدن اسکرین شاتهای آن متوجهاش شدید. گرافیک بازی در ظاهر اولیه همانند بازیهای نخستین پلی استیشن به نظر میرسد و ممکن است هر گیمری را نسبت به آن زده کند. بگذارید همین جا توصیهای دوستانه به شما کنم و با ضرس قاطع بگویم که نگذارید این اتفاق بیفتد، نگذارید گرافیک متفاوت بازی باعث شود که گوشها و چشمهایتان از شنیدن یک داستان در لابهلای جنگ جهانی اول محروم شوند.
گرافیک بازی برخلاف ظاهر گول زنندهاش به شدت هنری است و تداعی کننده آثار نقاشی شده با رنگ روغن است. رنگ آمیزیها و نور پردازی این استایل هنری با پیشروی در بازی دلربایی میکند و در صحنههایی چون میدان جنگ و یا دریانوردی خودش را نشان میدهد. یادتان نرود که غروب آفتاب در هیچ بازی ویدیویی به این شدت دلانگیز طراحی نشده است. گرافیک بازی بسیار خاص است و استودیو آردمن نشان داده که ورودش به دنیای بازیهای ویدیویی توام با خلافیت ذاتی و همیشگی اعضای آن است.
موسیقی ارکسترال بازی در کنار این گرافیک هنری، لذت بازی را دو چندان کرده و صداپیشگی دو بازیگر نسبتا معروف و مطرح هم در نقش بازیگران اصلی این بازی، بخش صداپردازی را اعتلا بخشیده است. اما تمام برگ برنده بازی در داستان آن نهفته است؛ داستانی که در کنار گیمپلی ساده بازی بیان میشود و گیمر را به شخصیتهای بازی و ماجرای زندگیشان نزدیک میسازد.
طبق گفته سازندگان، آنها ایده اولیه ساخت این بازی را از خوانش هزاران هزار نامه سربازان و کشته شدگان جنگی در آوردهاند و با اینکه داستان بازی دقیقا از روی یک شخصیت خاص نیست، ولی تمامی سربازان و کاراکترهای بازی هالهای از واقعیت را دور خود دارند. هزاران هری و هزاران کرت در این جنگها شرکت کرده و کشته و یا مفقودالاثر شدهاند و عدهای از آنها هم شانس بازگشت به خانه را داشتند.
کرت یک مرد خانواده تمام عیار است. او در حقیقت به دنبال پسر مفقودالاثرش در جنگ میگردد و به هر کسی که میرسد سراغی از او میگیرد تا بداند پسرش کجاست و چه بلایی سرش آمده است.
مونولوگهایی در بازی وجود دارد که از زبان کاراکترهای اصلی آن روایت میشود و برخی از آنها به قدری زیبا هستند که تا مدتها در ذهن گیمر نقش میبندند. این مونولوگها قسمتی از گیمپلی بازی را نیز تشکیل میدهند که در ادامه بیشتر درباره آن میگویم. هری در ابتدای بازی با عکاسی از دخترکی زیبا عاشق او میشود و با داشتن آتش عشق نسبت به این دختر وارد میدان جنگ میشود. بازی با او در بیشتر مدت زمان بازی صرف عکاسی از محیط و شخصیتها میشود؛ عکسهایی که او به عشق معشوقهاش در زادگاهش میگیرد و قصد دارد آنها را برای او ارسال کند. شما در طول بازی انتخاب میکنید کدام عکسها را برای معشوقهتان بفرستید و انتخابهای شما در داستان بازی نیز تاثیر خواهد گذاشت.
از آنسو کرت دختری به نام لوسی و همسر به نام کاترین دارد که هر دوی آنها را عاشقانه دوست دارد. کرت با این دو عزیزش نامهنگاری میکند و بازهم این وظیفه شماست که محتوای نامه را انتخاب کنید و باید حواستان باشید که درباره چه چیزی برای آنها مینویسید. توصیههای پدرانه و درد و دلهای یک همسر عاشق تنها بخشی از محتوای این نامهها هستند و تصمیمات گیمر در انتخاب محتوای نامهها، روی پایان بندی بازی تاثیر دارد.
گیمپلی بازی جدای از این موارد شامل مسائل ریز و درشتی از میدان جنگ میشود که تا پیش از این کمتر درباره آنها شنیده بودید. مثلا هدایت کشتی از بین مینهای دریایی و یا ارسال پیام فوری به وسیله خطوط ارتباطی و یا تعمیرات ادوات جنگی و... بخشهایی از گیمپلی بازی هستند. جمع کردن آيتمها و حل کردن معماهای گوناگون (که چندان سخت نیستند) هم بخشهای دیگر بازی را تشکیل میدهد.
به طور کلی با یک عنوان نسبتا کوتاه طرف هستیم که تمام کردنش حدود ۵ ساعت وقت میبرد و شش پایانبندی متفاوت (از بهترین گرفته تا بدترین) برای آن انتخاب شده است. پایان بندیهای بازی همانطور که گفته شد به برخی رفتارها و تصمیمات شما در طول بازی بر میگردد و رسیدن به پایان بندی عالی بازی، کمی هوش و درایت و حتی شاید بتوان گفت آزمون و خطا میخواهد.
یکی از بهترین مراحل بازی جایی است که شما در نقش یک گربه فرو رفته و دقایقی را با این موجود از دنیا بیخبر در میان تونلها چرخ میزنید. شما دنبال پرنده و شبپرهها هستید ولی در اطراف شما جنگ تلخ و کشتار در جریان است. بازی در این مرحله به زیبایی هر چه تمامتر پیام ضد جنگ خود را به گوش گیمرها میرساند.
بازی 11-11: Memories Retold تجربه ناب و جدیدی در زمینه بازیهای جنگی است و داستانی که در دل خودش دارد به مراتب از بسیاری از داستانها و کتابهای جنگی نوشته شده جذابتر است. سازندگان بازی به خوبی از دل هزاران نامه و قصه سربازان جنگی، داستانی بیرون آوردند که کشش نسبتا خوبی داشته باشد و در کنار این امر قابل تقدیرشان، از گرافیک خاصی استفاده کردهاند تا بازیشان بیش از پیش تبدیل به یک عنوان خاص شود. تجربه بازی 11-11: Memories Retold با توجه به مدت زمان نهچندان بلندش را به شدت توصیه میکنم و ایمان دارم که داستان هری و کرت میتواند دل هر گیمری را همراه آنان کند.
باید حواستان باشد چه نامهای و با چه مضمونی مینویسید
در خاتمه صحبت باید بگویم برای اینکه بتوانید هرچه بهتر گرافیک این بازی و سبک و سیاق آن را درک کنید، باید خودتان آن را ببینید و از همین رو دیدن تریلر زیر را به شما پیشنهاد میکنم:
داستان غنی با پیامی ضد جنگ
گرافیک خلاقانه و زیبای بازی
موسیقی شگفت انگیز
صداگذاری حرفهای کاراکترها
چندین پایان بندی
بازی می توانست گیم پلی جذاب تری داشته باشد
سردرگمی در بخشی از مراحل بازی