در بسیاری از روستاهای خراسان جنوبی مدرسهها فقط شش کلاس دارد.
«فقط ششم دبستان، بعدش دیگر باید بریم شهر.»
«نه بابا شهر که نرفتم، موندم خونه، کاری نمیکنم فرش هست یه وقتا فرش میبافم.»
«کلاس ششم هم به زور رفت، بابا بچهها دردسر دارن، دخترها بیشتر، همینم به زور رفت.»
«اینجا عادیه، تا کلاس ششم همه تو یه کلاسن، آخه اونقدر بزرگ نیست که بخواد این همه کلاس و مدرسه داشته باشه.»
اینجا همه چیز عادیست، مدرسه ششم ابتدایی عادیست، مدرسه نرفتن عادیست، شاید عکس آن اندکی غیر طبیعی باشد.
از ماخونیک، لانو، بیشه، ماهی رود و روستاهای مرزی در خراسان جنوبی صحبت میکنیم، که کودکان در آنها تا کلاس ششم ابتدایی بیشتر به مدرسه نمیروند. تا ششم ابتدایی درس میخوانند و بعد برای تحصیل بیشتر باید بروند به شهر، اما فکر میکنید چند درصدشان به جبر جغرافیاییشان پاسخ منفی میدهند و اهل درس و مدرسه میشوند؟
فارغ از این نگاه اما بچهها شادند و از حضور غریبه در کنار خودشان استقبال میکنند، وقتی با اتومبیل وارد روستا شدیم دنبال ما دویدند و دویدند و خودشان را به رساندند. خندیدند، بازی کردند و از عکس نگذشتند، گفتند مدرسه را دوست دارند، گفتند دوست دارند درس بخوانند، خندیدند و اینها را درخواست کردند.
روایت تصویری این قصه قابل توجه را در ادامه ببینید.