علوم انسانی مدرن از فهم اربعین عاجز است

به گزارش مشرق، سورن کی‌یرکه‌گور فیلسوف دانمارکی، عصر مدرن را عصر انحطاط می‌نامد. از نظر او جدال میان «اهل استحسان» و «هگلی‌مشربان»، از لوازم این انحطاط است. کی‌یرکه‌گور این هر دو مشرب را در پی سلب اعتبار از دیانت می‌داند. در عین ‌حال مسیحیت قرین آرامش و سهل‌الوصول نیز سخت مورد نفرت اوست. از نظر او مسیحی‌شدن از طریق شاهراه کوفته و همواری که بشر عادی آن را باآرامش خاطر بپیماید و بی‌دغدغه گم‌شدن به پایان رساند، ناممکن است. چنانکه حافظ گفته است:

دام سخت است مگر یار شود لطف عمیم
ورنه انسان نبرد صرفه ز شیطان رجیم

این تقابل منحصر به عالم مسیحی نیست و خصوصا در مواجهه با وضع مدرن، در عالم اسلامی نیز چنین تقابلی عیان می‌شود. کدام تقابل؟ از یک‌سو «خوش‌باشی و دم‌غنیمت‌شمری مذموم»(1) است که در آن مقصود از زیستن، لذت بردن و خوش ‌بودن است. یگانه قانونی که فرد استحسانی به آن گردن می‌نهد و از آن تبعیت می‌کند این است:‌ دم غنیمت دان. شاید در قیاس با این مرتبه بتوان به ابیاتی از مثنوی مولانا اشاره کرد:

جمله عالم ز اختیار و هست خود
می‌گریزد در سر سرمست خود
تا دمی از هوشیاری وا رهند
ننگ خمر و زمر بر خود می‌نهند
جمله دانسته کای این هستی فخ است
فکر و ذکر اختیاری دوزخ است
می‌گریزند از خودی در بیخودی
یا به مستی یا به شغل‌ای مهتدی

فرد استحسانی نیز از تکلیف و مسئولیت می‌گریزد و به لذت یا بی‌خودی یا مشغله پناه می‌برد و آن دم‌غنیمت شمردن، اشتغال به لذائذ است.

اما از سوی دیگر وضع «اخلاقی»(2) است که به دیانت یورش می‌آورد. وضع اخلاقی بر آن است که  همه‌چیز را تحت مقولاتی عام و عقلی جمع کند و طالب «امور مشترک میان ابنای بشر» است و اصلا خصوصیت اصلی آن، «طلب امر عام» است. فرد اخلاقی خود را مسئول تلقی می‌کند. صفت بارز این مرحله، طلب آرامش و عافیت است. گرچه مرحله اخلاقی به‌نظر برتر از مرحله ذوقی است اما انتخاب‌ها منحصر در این دو مرحله نیست. در باب وضع اخلاقی در عالم اسلام، شاعران «زهد» و «وضع زاهدانه» را اختیار کرده‌اند و خصوصا مشهور است که حافظ در مذمت زاهد، اشعار فراوان دارد. اماعیب مرحله اخلاقی یا زاهدانه چیست؟ باید دانست که «زهد دینی» گرچه غیر از «زهد مدرن» است اما میان آنها اشتراکی هم در کار است؛ ظاهرپرستی. در زهد دینی، احکام شرعی مطلق فرض می‌شود و راه برای نیل به سعادت و کمال، صرفا مراعات ظواهر شریعت است و به این ترتیب از طریقت و حقیقت (که در کنار شریعت، در روایتی از پیامبر مطرح هستند) صرف‌نظر می‌شود. زاهد بر آن است که راه را یافته است و به صرف مراعات‌هایی، شاهد مقصود را به ‌آغوش خواهد کشید و پاداش خواهد گرفت(3) اما به بوته آزمون و ابتلاء توجه ندارد و   به‌قول حافظ، غافل است از اینکه:

به سعی خود نتوان برد ره به گوهر مقصود
محال باشد این کار بی‌حواله برآید

به‌علاوه در این مرحله همچنان ما و من در کار است و فرد به «ترک» نائل نیامده است:
زاهد غرور داشت، سلامت نبرد راه
رند از ره نیاز به دارالسلام رفت

در شعر حافظ مقابل زهد، رندی مطرح می‌شود که علاوه‌بر سعی و کوشش خود، نیاز و ترک را هم فراموش نمی‌کند و بر آن است که توفیق جز با عنایت حق پیدا نمی‌شود گرچه مجاهدت را نیز نباید نفی کرد.

زاهد و عجب و نماز و من و مستی و نیاز
تا تو را خود ز میان با که عنایت باشد

پس تا به اینجا دانستیم که انسان جدید میان دو وضع در کشاکش است: اول «دم‌غنیمت‌شمردن» و اشتغال به لذات و دوم زیستن بر مدار «من می‌دانم». چه «من می‌دانم» در دیانت(زهد دینی) باشد و چه در عالم جدید (یعنی همان زهد جدید که گمان برده با عقل و علم جدید، راه‌حل مشکلات را در دست دارد و باید به آن ملتزم باشد). لازم به ذکر است که گفته‌اند فقه «استفراغ وسع  در تحصیل ظن به حکم شرعی» است و این ادعا که «تمام دیانت نزد من (غیرمعصوم) است» در شیعه نیست، البته «فقاهت» و «ولایت فقهی» را انکار نباید کرد و از دو حد باید حذر کرد: الف) تعطیل احکام شرعی و ب) «تاویل به رأی» و «عمل به رأی».

انسان در عالم مدرن در کشاکش عقل جدید و لذائذ است. اما این هر دو در تزلزل هستند. از طرفی عقل جدید دیگر از صدور احکام کلی عاجز مانده است و بعد از انتقادها به سیستم فلسفی هگل، دیگر هیچ سیستم فلسفی نتوانست مدعی صدور احکام عام و کلی و شامل شود و بلکه علوم نیز از احکام کلی (general) منصرف شده و به احکام ناحیه‌ای (régional) محدود شدند. از طرف دیگر آثار لذت‌جویی و دم‌غنیمت‌شمری موجب بحران‌هایی غیرقابل تدارک شد و از پیش نیز مشخص بود که با این روند ذوقی و استحسانی، کار اجتماع انسانی به سامان نخواهد رسید. اما آیا راه رندی و «ترک» بسته است؟

زیارت اربعین با تذکر به «ترک»، «رندی» و «فداکاری» نسبتی وثیق دارد. در زیارت اربعین مشکلات و مصائب و سختی دیدن در کار است و راه هموار و سیر آسان نیست. لذتی هم از آن دسته لذات که دم‌غنیمت‌شمران در پی آنند، در آن پیدا نیست. همچنین عقل جدید که خوف عافیت (و نه خوف عاقبت) دارد نیز در آن هیچ‌کاره است. این هر دو البته شباهت‌جستن به حضرت اباعبدالله(ع) است که خود نیز فارغ از نتیجه‌ای که عقل و علم جدید اقتضا می‌کرد، وارسته و پاکبازانه در میدان کربلا وارد شد و از این جهت است که علوم انسانی مدرن از فهم و تحلیل  عمل ایشان عاجز است. زیارت اربعین به عبارتی، نه آن است و نه این.(4) از اینجاست که می‌توان گفت وضع مدرن و لوازم آن(5) در آن زیارت، هیچ و پوچ می‌شود. البته وضع مدرن را نباید با تکنیک و تکنولوژی (به معنای ابزاری) یکسان فرض کرد. وضع مدرن مربوط به گذشته است و نوری در افقش پیدا نیست. این آینده است که (چنان‌که کی‌یرکه‌گور و هیدگر گفته‌اند) زمان حقیقی است. در پرتو افق آینده است که گذشته معنا می‌یابد. گذشته، گذشته است.

پی‌نوشت‌ها:

1. کی‌یرکه‌گور از آن با عنوان وضع ذوقی یا استحسانی (esthetique) یاد می‌کند. این دم‌غنیمت‌شمری مذموم، غیر از اغتنام فرصت‌ها در لسان ائمه و اولیای دین یا ابن‌الوقتی نزد عرفاست. اینجا زمان مجموعه‌ای از آنات بی‌ربط با هم است و آنجا زمان نفحات حق و نمی‌تواند آناتی بی‌ربط با هم باشد (همه تجلیات و ظهورات بطون هستند) ولو سر آن آنات بر ماعیان نباشد.
2. کی‌یرکه‌گور با عنوان وضع اخلاقی(ethique) یاد می‌کند.
3. در روایات نیز به سه نحو عبادت، یعنی عبادت بندگان، تاجران و آزادگان اشاره شده است و عبادت زاهدانه به ظن قریب، عبادت احرار و آزادگان نیست.
4. اشاره است به کتاب کی‌یرکه‌گور با نام این یا آن که در آن میان وضع استحسانی و وضع اخلاقی و به عبارتی «وضع هگلی»، جدال برقرار کرده است.
5. در ابتدای مطلب گفتیم که از لوازم وضع مدرن، یکی همین کشش و جدال میان این دو وضع زهدانه و لذت‌جویانه است.

*فرهیختگان

برچسب ها:

فرهنگ و هنر