گروه زنان و جوانان خبرگزاری فارس ـ سمیرا خباز: ترویج مفاهیم همجنسبازانه هر روز از سوی رسانههای غربی و فارسی زبان پررنگتر میشود و این رسانهها در تلاشاند این مساله را در میان جوانان و نوجوانان عادی جلوه دهند، سید کمیل حسینی استاد دانشگاه و پژوهشگر جامعه و جنسیت در گفتوگو با فارس به بررسی روند به رسمت شناخته شدن همجنسبازی در دنیا پرداخت و به ضعفهای موجود در تریبت جنسی خانوادههای ایرانی نیز اشاره کرد که شرح آن را در ادامه میخوانید.
فارس: جریان به رسمیت شناخته شدن همجنسبازی در جهان و ظهور مفهوم LGBT را توضیح دهید، اینکه چطور یک رفتار انحرافی به مرور زمان در فرهنگ جهانی جای باز کرد؟
حسینی: لازم است در ابتدا به این بپردازیم که چقدر برای مسائل جنسی در جهان «برنامهریزی» میشود و چه مقدار از این برنامهها به صورت «ناخودآگاهانه» در حال پیشروی است.
دو نگاه در جهان در این زمینه وجود دارد نخست اینکه بشریت به صورت طبیعی در حال «تغییر نگرشهای جنسی» خود است و دوم اینکه عواملی باعث تغییر این نگرش هستند.
به نظر میرسد در سالهای اخیر این دو امر به طورهمزمان در حال تغییر روند مسائل جنسی جهان هستند. یعنی هم کلیت نظام اجتماعی اقتصادی و فرهنگی جامعه جهانی ما را به سمت اسلوبهای تغییر نظام جنسیتی پیش میبرد و آنرا با اهداف «نظام سرمایهداری» همتراز میکند و هم به صورت ناخودآگاهانه این کنش به وجود آمده است؛ چون در نظام سرمایه داری، ساختارهای اجتماعی و فرهنگی با محوریت سرمایه شکل میگیرند و با حاکمیت این نظام بر جهان به صورت ناخودآگاه در حال تغییر میسیر هستیم.
در این میان، نیاز جنسی با توجه به ویژگیهای خاصش، امکان رشد نظام سرمایهداری در جهان را فراهم کرده است. رابطه تنگاتنگی میان سرمایه و سکسوالیته باعث شده، عمل جنسی در نظام سرمایهداری اهمیت ویژهای پیدا کنند و این نیاز طبیعی بشر به یک امکان پولساز بدل شود.
درحالی که مابقی نیازهای اساسی بشر قابلیت انتقال از طریق تخیل را ندارد برای مثال ما برای رفع تشنگی باید آب بخوریم و از دیدن آب خوردن دیگران لذت نمیبریم اما در نیاز جنسی، امکان تمتع از تخیل رابطه جنسی دیگران وجود دارد.
نظام سرمایهداری به این ممزوج بودن امر جنسی و تخیل (فانتزی) واقف شده و در پی سود بردن از آن است، این در حالی است که در این سرمایه گذاری سودآور، منبع مادی در جهان مصرف نمیشود.
این امکان پولساز با هدایت نظام سرمایهداری از دو روش مستقیم و غیر مستقیم وارد عمل شده است، به طور مستقیم «خانههای فحشا» و «صنعت پورنوگرافی» در این زمینه سودآوری میکند و افزون بر این نظام سرمایه داری از امکان چاشنی شدن مفاهیم جنسی به دیگر ابعاد نظام سرمایهداری کمک میکند، مثل «شکل جنسی دادن به تبلیغات».
فارس: پایههای این نظام جنسی از چه زمانی شکل گرفت؟
حسینی: «انقلاب جنسی نخست» در جهان از سال ۱۹۱۰ ـ ۱۹۲۰ همزمان با شروع به کار «هالیوود» آغاز شد و «انقلاب جنسی دوم» با راهاندازی تلویزیون کابلی به وجود آمد، همزمان نیز با پیشرفت صنعت چاپ مجلات جنسی مثل «پلی بوی» ظهور کردند.
«پیشرفت تکنولوژی» در سینما زمینه «انقلاب جنسی سوم» نقش موثرتری داشت، رسانه بسیار قدرتمند شد و صنعت سکسوآلیته از اینترنت و پس از آن گوشیهای هوشمند بسیار بهرهبرد.
در حال حاضر «گوشیهای هوشمند» میتوانند نقش موثری در انتقال مفاهیم جنسی داشته باشند، به راحتی می توان با گوشیهای هوشمند در هر مکانی به محتوای جنسی دسترسی داشت.
فارس: این رشد روزافزون و دسترسی آسان به مفاهیم جنسی چه تبعاتی داشته است؟
حسینی: با تغییر ذائقه جنسی افراد از طریق رسانههای نوین، تمایل به تشکیل خانواده و فرزندآوری هم کمرنگتر شده و در مفهوم عشق، رابطه عاطفی، همسر، تغییراتی ایجاد شده است.
علاوه بر این افزایش آگاهیهای جنسی باعث شده، دانستههای جنسی یک کودک در دنیای جدید حتی نوع نگاه او به امر جنسی بسیار متفاوت از نسلهای گذشته شود و به همین منوال انقلاب جنسی فهم از لذت جنسی و اصالت امر جنسی میان نسلها را تغییر داده است.
فارس: با توجه به اینکه نظام سرمایهداری به معنای وسیعتر نظام حاکم بر جهان با تغییر ذائقه جنسی در افراد، تا حدود زیادی توانسته مفاهیم سنتی مرتبط با امر جنسی را در جهان تغییر دهد و خانواده مورد هجمه قرار گیرد؛ بنابراین «تجربیات جنسی» متفاوت شده است، آنچیزی که ما امروز به نام «همجنسگرایی زنانه»، «همجنسگرایی مردانه»، «دوجنسگرایی» و «دگرباشی جنسی» میشناسیم، کمی در اینباره توضیح دهید.
حسینی: وقتی عقل ابزاری و پراگماتیسم مبنای فکری قرار گرفت و نظام سرمایه داری به این نتیجه رسید که از ترویج همجنسبازی میتواند تولید ثروت کند بنابراین مفهومی به نام «رنگین کمانیها» ظهور میکنند.
در واقع مفهوم همجنسبازی برآمده از نظام سرمایه داری است که ایدئولوژی سرمایه داری را به صورت ناخودآگاه پیش میبرد، چون این مدل رفتار جنسی برای این نظام تولید ثروت میکند.
در حال حاضر هم جنسبازی به یکی از بخشهای جذاب در سایتهای با محتوای جنسی تبدیل شده است، کلیکهای بالای که بر همجنسبازی زنان از سوی کاربران مردان میخورد موجب ترغیب تولیدکنندگان کلیپهای همجنس بازی برای افزایش تولیدات با محتوای همجنسبازی میشود.
در حال حاضر درآمدهای حاصل از تولیدات پورنوگرافی و شبکههای وابسته به آن از درآمد هالیوود بیشتر بوده و این صنعت از پردرآمدترین صنایع جهان محسوب میشود و به همین دلیل ساختار قدرت اجازه نمی دهد این نگاه انحرافی به تامین نیازجنسی از هم فرو بپاشد.
در برخی کشورها پورنوگرافی کودکان و تجاوز جنسی و رابطه جنسی با محارم را از فضای اینترنت خود حذف کردهاند اما دسترسی به مابقی مسائل مثل همجنس بازی آزاد است، یعنی اگر نظام سرمایه داری بخواهد از برخی روشهای تامین نیاز جنسی چشم پوشی کند به راحتی این اتفاق میافتد.
نقشه روند به رسمیت شناخته شدن همجنسبازی در جهان
«ترویج همجنسبازی» و تبلیغ آن در رسانههای غربی و وابسته به غرب این پیام ناخودآگاه را به جامعه منتقل می کند و این احساس در مخاطب به وجود میآید که این رفتار جنسی «لذت» بخش است.
۸۵ درصد سایتهای پورنو در آمریکا تولید میشوند و پژوهشها نشان میدهد ۷۵ درصد مردان تحصیل کرده آمریکایی پس از دیدن «روابط جنسی خشن» به این رفتار تمایل نشان میدهند و میخواهند این روابط را تجربه کنند. یعنی «تماشای صحنههای جنسی» این تمایل را در افراد بیدار و برروی نگاه جنسی آنها تاثیر گذار است.
بدین ترتیب انحرافی که همیشه تاریخ مورد تقیبح قرار میگرفت، جامعه و دین آنرا طرد میکرد به مرور شکل مثبتی پیدا میکند.
فارس: به صورت فطری و بیولوژیک انسان تمایل به جنس مخالف دارد، چطور رسانه میتوان این خواست بیولوژیک و فطری را متحول کند؟
حسینی: برای پاسخ به این سوال باید به شکلگیری انقلاب جنسی دوم همزمان با تحولات اجتماعی در آمریکا اشارهای کرد، در آن زمان، برخی گروههای معترض به سیاستهای امریکا (معترضان به جنگ ویتنام و هیپیها که به نظام اقتصادی و اجتماعی امریکا اعتراض داشتند) از همجنسبازی به عنوان یک شیوه اعتراضی سود میجستند و این رفتار تبدیل به یک رفتار سیاسی شد، باوجود اینکه این گروهها به ظاهر همجنسباز بودند ما در واقع خواهان روابط همجنسبازانه نبودند و این رفتار راهی برای مخالفت با دولت و راهی برای اعتراض به ساختار قدرت میپنداشتند، اما نظام سرمایهداری به مرور این از این روند اعتراضی به نفع اهداف خود استفاده کرد.
در حال حاضر نیز «شبه علم» یکی از ساختارهایی است که در حال گسترش همجنس بازی در جهان است.علیرغم اینکه پژوهشهای علمی درخصوص «اختلالات جنسی» نشان میدهد، ۵. ۹۸ درصد کسانی که رفتارهای همجنس بازانه داشتهاند، هورمونی از جنس در بدن آنها مخالف وجود نداشته است و پژوهشی در سال ۲۰۰۱ نیز که نشان می دهد که عامل اختلالات جنسی عمل اصلی همجنس بازی نبوده است با این وجود نظام سرمایهداری با «ذائقه سازی» در این زمینه، افکار را به سمت همجنس بازی جهت داده است به شکلی که افراد متهم میشوند چرا همجنس باز نیستند و گفته می شود عدم رغبت به همجنسبازی درواقع از ترس از همجنس نشأت میگیرد.
تغییر نظام خانواده با این رویکرد به روابط جنسی مورد انتقاد بسیاری از اندیشمندان غربی نیز بوده است، در کشوری مثل فرانسه ۴۵ درصد کودکان خارج از چارچوب خانواده به دنیا می آید و در واقع خانواده از هم پاشیده است این در حالی است که یکی از مهمترین سرمایههای کشورها خانواده است.
فارس: در کشورهای شرقی نظام خانواده بسیار مستحکمتر از دنیای غرب است، آیا نظام سرمایهداری برای پیشبرد اهدافش در این کشورها آیا کار ویژهای تعریف کرده است؟
حسینی: خانواده مهمترین سرمایه اجتماعی است که موجب رشد مفاهیم انسانی میشود همچنین بهترین حمایت از کودکان در خانواده شکل میگیرد و درک مفهوم عشق و در بستر خانواده امکانپذیر است و انسان بدون خانواده از مفهوم توهین میشود و از مسائل عمیق لذت میبرد.
اما منابع قدرت در نظام سرمایه داری میکوشند «خانواده» را در جوامع شرقی از بین ببرند. برای مثال شواهدی وجود دارد که نشان میدهد برخی فیلمهایی که در آمریکا با مظاهر جنسی محدود اکران میشوند در کشورهای شرقی با نسخه شدیدتر جنسی اکران شدهاند.
فارس: به نظر شما با وجود ساختار مستحکم خانواده در ایران آیا این منابع قدرت میتوانند مفهوم خانواده در کشور ما را هم مورد هجمه قرار دهد؟
حسینی: نقطه ضعف ما در کشور فقدان سواد رسانهای در میان خانوادههای ایرانی است که باعث شده، کودکان و نوجوانان در سنین پایین به «محتوای جنسی» تعریف شده نظام سرمایهداری دسترسی پیدا کنند.
به همین دلیل «بلوغ جنسی زودرس» شیوع پیدا کرده و به دلیل تقبیح عمل جنسی با جنس مخالف و نبود زمینههای تأمین نیاز جنسی از طریق مشروع مثل «ازدواج دائم» و «ازدواج موقت» زمینه بروز رفتارهای همجنس گرایانه فراهم شده است.
به عقیده من بروز رفتارهای همجنسبازانه میان نوجوانان ایرانی به دلیل عدم وجود راه مشروع برای تأمین نیاز جنسی است.
ما نیازمند رویکرد جدید در «تربیت جنسی» فرزندانمان و آموزش «مهارت خود مراقبتی» هستیم، چراکه رسانههای حاکم در جهان در حال تولید مرضگونه نیاز جنسی هستند و و این رویکرد به تولید مداوم مریضهای جنسی دامن میزند. تربیت جنسی مورد نظر ضرورتاً با نگاه دینی و با محوریت والدین و مربیان تربیت جنسی رخ میدهد.
با تغییرات شگرفی که در مفاهیم جنسی در دنیای امروز شکل گرفته است باید «رفتار و گرایش جنسی صحیح، مفهوم لذت و گرایش جنسی سالم» را به کودکانمان بیاموزیم البته این آموزش به معنای آموزشهای مرسوم غربی نیست.
در تربیت جنسی ۶ استراتژی اساسی وجود دارد، نخست: استراتژی هویتدهی و سالم جنسی(به این معنا که کودک از جنسیت خودش آگاه شده به آن افتخار کند در عین حال به جنس مخالف نیز احترام بگذارد)، دوم استراتژی کاهش تحریک، سوم: استراتژی تامین نیاز بهنگام، چهارم: خویشتنداری پنجم: آموزش نه گفتن و نه شنیدن و ششم: استرتژی کاهش آسیب (برای افراد آسیب دیده).
تاکید میکنم ما در تربیت جنسی کودکان و نوجوانانمان ضعف داشتهایم و نظام حاکمیتی و خانواده آن فکر نکرده است.
انتهای پیام/