تقریبا به هرچیزی که در این مملکت پیدا میشود، میتوان قسمتی از گذشته را پیوند زد.
چه چیزی یک ملت را میسازد؛ مرزها، دولتها یا سرود ملی؟ پاسپورت؟ رئیس جمهور؟
آیا ممکن است، ملتی روی زمین وجود داشته باشد که همه موارد بالا را نیز داشته باشد و از سوی هیچ کشور دیگری روی زمین به رسمیت شناخته نشود؟!
به «ترانسنیستریا» خوش آمدید
اگر به فرض مثال، روزی پای به ترانسنیستریا نهادید، نخستین چیزی که توجهتان را به خود جلب میکند، مجسمههای لنین هستند. در حقیقت این کشور پر است از یادوارههای دوران نه چندان دور شوروی. عکسهای استالین را روی دیوار مغازهها میبینید، ولی با وجود این نشانه ها، ترانسنیستریا یک کشور کمونیستی نیست.
بنا بر این گزارش، در زمان انحلال شوروی سابق در سال ۱۹۹۰، کشور تازه استقلال یافتهی مولداوی، برنامههای خود برای پیوستن به کشور همسایه یعنی رومانی را اعلام کرد؛ اما بیشتر مولداویاییهای شرق رودخانهی دنیستر روسی بودند و این گونه ایدهای را تاب نیاوردند و اعلام استقلال کردند.
جنگ ترانسنیستریا در سال ۱۹۹۲ آغاز شد و برای چهار ماه ادامه یافت و با آتش بس پایان یافت و سرانجام بخش بزرگتر مولداوی تصمیم گرفت تا درجاتی از خودمختاری را به قسمت کوچکتر اعطا کند؛ اما هنوز هم ترانسنیستریا را به رسمیت نمیشناسند. در واقع این منطقه یک کشور نیست، ولی کسی در حاکمیت روزمرهی آنها دخالتی نمیکند.
تقریبا به هرچیزی که در این مملکت پیدا میشود، میتوان قسمتی از گذشته را پیوند زد. باید گفت: ماجرا به عبور از کنار مجسمههای رهبران شوروی ختم نمیشود، بلکه ساکنین از جادههایی که به نام مارکس یا یوری گاگارین نامگذاری شده اند، میگذرند.
در این گزارش آمده است، منطقهای در آنجا وجود دارد که مهمانیهای بزرگی در زمان شوروی در آن برگزار میشده و اکنون نیز اگر به اندازهی کافی روبل ترانسنیستریایی همراه داشته باشید، میتوانید برای خود بلیت رزرو کرده و از آنجا دیدار کنید.
یکی از مکانهایی که گردشگران حتما باید در این منطقه میبینند، با نام «کوینت» شناخته میشود. شما حتی شاهد اثری باستانی نیز در این کشور خواهید بود؛ شاهد قلعهای ششصد ساله به نام «تیقینا» که در بِندِر و نزدیک مرز مولداوی است.
خلاصه آنکه «ترانسنیستریا» تاریخ خاص خود را در دل دارد، حتی اگر هیچ کشور دیگری آن را به رسمیت نشناسد.