رسم اینجا بر این است، هرگاه زنان شوهرانشان را از دست دهند، خانواده شوهر به زن بیوهها اجازه نمیدهد که با رضایت خودش ازدواج مجدد کنند و در واقع بر اساس سنت این منطقه، زنان بیوه مجبورند که با یکی از برادران شوهر ازدواج کنند.
مواردی از این دست ازدواجها هم وجود داشته که بیوههای جوان با افراد کهن سال و یا خیلی کوچکتر از خود و برخلاف رضایت، تن به ازدواج اجباری دادهاند.
شهربانو، یکی از زنان اقوام خراسان شمالی با اشاره به اینکه در سن ۲۰ سالگی شوهر خود را در تصادف از دست داده به خبرنگار ایسنا گفته، شوهرش پسر دایی پدرش بود و علاقه زیادی به او داشته اما زندگی مشترکشان دوام نیاورده و بعد از دو سال با این حادثه از بین رفته است.
او بعد از اینکه شوهرش را در تصادف از دست میدهد به خانه پدر برگشته اما به گفته خودش بدبختیهایش از همین جا آغاز شده و میگوید: "از این ور و آن ور زمزمهها شنیده میشد که باید با برادر شوهر ازدواج کنم، شخصی که حتی فکر کردن به او نیز برایم خیلی سخت بود، چه برسد به اینکه بخواهم با او زیر یک سقف بروم."
ماجرا از این قرار بوده که چون پدرش از بزرگان فامیل بوده و بسیاری از افراد دلشان می خواسته تا با او و خانواده اش نشست و برخاست کنند، به همین دلیل شهربانو بعد از فوت شوهرش، خواستگارهای زیادی داشته و جالبتر اینکه تعدادی از آنها هم موقعیتهای اجتماعی و اقتصادی خیلی خوبی داشتند و بنابراین او میتوانست با آنها ازدواج کند، اما بعد از اینکه سالگرد شوهرش به پایان رسید به علت تعصبهای قومی، اجبار بر او برای ازدواج با برادر شوهر آغاز شد.
شهربانو از ناراحتی مادرش به علت اینکه یک دختر بیوه در خانه داشته میگوید و ادامه میدهد: " مادرم سرکوفتها زیادی میشنید و اصرار داشت که حتماً این ازدواج صورت گیرد اما بردار شوهر، چهار سال از من کوچکتر بود و ۱۶ سال سن داشت؛ بیشتر از دو تا سه کلاس نیز سواد نداشت و در روستا زندگی میکرد؛ باید این فرد به عقد زنی در میآمد که از لحاظ اجتماعی و اقتصادی در سطح بالایی قرار داشت."
خلاصه داستان به اینجا رسید که برادر شوهر که بیشتر از ۱۶ سال سن نداشت، تحت تأثیر صحبتهای ریش سفید و کدخدا منشی قرار گرفت و بالاخره این بیوه زن با گریه و زاری رضایت به این ازدواج داد.
اما این آخر ماجرا نبود و تازه بدبختیهای این زن آغاز شد؛ همه فامیل و آشنا پس از عقد گفتند که خانواده پدر شوهر چه کار خوبی انجام داده است که از زن خانواده خود حمایت کرده است اما به گفته شهربانو بدبختیهایش از همان روز آغاز شد، چرا که او به هیچ عنوان نمیتوانست با بردار شوهر خود کنار بیاید هر چند که به عقیده او، مرد بسیار خوش اخلاق و مهربانی بود.
بعد از اینکه فرزندش به دنیا آمد سعی کرد که با این وضعیت کنار بیاید و از آن زمان فقط برای بچههایش زندگی کرد.
او تعریف میکند که هنوز که هنوز است دلش میخواهد با شوهر اولش زندگی کند، همیشه به یادش هست و همیشه با خاطرات او زندگی میکند و در نهایت میگوید: " حیف که نیست."
وی معتقد است برای خانواده و فامیل او حرفهای اطرافیان بیشتر از فرزند آنها مهم بوده و به نظرش با این ازدواج زندگی او تمام شده است.
اما فهیمه یکی دیگر از زنان خراسان شمالی است که داستان دیگری از ازدواج اجباری اش به خبرنگار ما گفته است؛ او دو بچه کوچک داشته که شوهرش فوت میکند و او هم بر این عقیده است که با فوت شوهرش زندگی او نیز به پایان رسیده است اما چرا؟
او گفته که خیلی سعی کرد خانواده پدر شوهرش را متقاعد کند که یک زندگی مستقل را فقط با بچههای خود آغاز کند اما به او چنین اجازهای ندادند.
خودش اینگونه تعریف کرد، " آنها میگفتند چطور میتوانیم اجازه دهیم که یک زن بیوه تنها در یک خانه مستقل زندگی کند و در همان زمان بود که موضوع ازدواج من با برادر شوهر کوچکم آغاز شد؛ فاصله سنی ما خیلی زیاد بود اما من چارهای نداشتم و برای حمایت از فرزندانم باید تن به این ازدواج میدادم."
داستان فهیمه کمی متفاوتتر از شهربانوست، چرا که برادر شوهرش که سن کمی داشت نیز به این ازدواج راضی نبود و دختر دیگری را می خواسته اما صحبتهای ریش سفیدان آنقدر قوی عمل کرده و مؤثر بوده که دهانش بسته شده و بعد از گذشت چند ماهی از فوت شوهرش این وصلت صورت گرفته است.
زندگی مشترک آغازین فهیمه اینگونه بوده که در زمان حیات شوهرش در منزل پدر شوهر زندگی می کرده اما زمانی که با برادر شوهر ازدواج کرده، برای راحتی آنان تصمیم بر این گرفته شد تا در خانهای مستقل زندگی کنند اما این زندگی نیز دیری نپایید و بعد از گذشت دو تا سه ماه بردار شوهرش به یک مریضی سخت مبتلا شد و همین عامل باعث شده دوباره به خانه پدر شوهر بازگردد.
شوهر دومش بعد از گذشت حدود یک سال فوت کرد و فهمیه دوباره بیوه شد.
زهرا یکی دیگر از زنان بیوهای است که علاوه بر علاقه خانواده شوهرش با ازدواج او با برادر شوهر با مشکلات دیگری نیز مواجه شده است چرا که عروسهای دیگر خانواده شوهر و به اصطلاح جاریهایش از این میترسیدند که نکند شوهرهایشان این بیوه زن را عقد کند.
او گفته، زمانی که شوهرش فوت شده زمزمههای ازدواج او با برادر شوهر کوچکش که مجرد بوده آغاز شد و البته دو برادر شوهر دیگر هم داشته که ازدواج کرده بودند و همین امر سبب شد تا ترس بر وجود دو عروس دیگر خانوادهها بیفتد مباداد شوهرهای آنها این زن را عقد کنند.
همین امر سبب شد تا آنها هر کاری که از دستشان بر میآید برای ایجاد اختلاف میان او و پدر و مادر شوهرش ایجاد کنند و خودش میگوید: "هرچند که من به هیچ عنوان دل خوشی از خانواده پدر شوهرم نداشتم و دوست نداشتم که با برادر شوهر کوچکم ازدواج کنم اما از این اختلافات هم راضی نبودم."
تازه خود او شخصی بوده که به اجبار با همسر اولش ازدواج کرده و همچین دل خوشی هم از ازدواج اولش نداشته است، بنابراین حتی تصور ازدواج با یک فرد دیگر از این خانواده برایش غیر ممکن بود.
او تا جایی که توان داشت، مقاومت کرد و حتی اجازه نداد که ریش سفیدی پا در میانی کند تا موضوع ازدواج او با برادر شوهر به میان بیاید.
دو عروس دیگر خانواده نیز همانطور که گفته شد از ترس اینکه مبادا او با شوهرهایشان ازدواج کند، اختلاف ایجاد کردند تا اینکه باعث شدند رابطه زهرا و دو فرزندش با خانواده پدر شوهر خیلی بد شود و همین امر موجب شد تا آنها هیچ حمایتی از او نکنند و مجبور شد به تنهایی بار این زندگی را به دوش بکشد.
و البته زهرا نمیتوانست با هیچ مرد دیگری ازدواج کند چراکه دو فرزند داشت و طایفه اش، ازدواج زن بیوهای که دارای فرزند است با مرد غریبه را بد میدانستند و از آنجایی که بقیه افراد نیز با رسم این طایفه آشنا بودند هیچ گاه برای ازدواج با او پا پیش نگذاشتند.
ملیحه یغمایی، مدیر کل امور بانوان و خانواده استانداری خراسان شمالی به ایسنا گفته، تعداد زنان سرپرست خانوار استان از میانگین کشوری بالاتر است.
وی افزود: میانگین کشوری تعداد زنان سرپرست خانوار ۱۲.۷ درصد است این درحالیست که این رقم در این استان ۱۳.۱ درصد است. عواملی همچون طلاق، فوت، از کارافتادگی شوهر و دختران مجرد از علل اصلی بروز این مشکل هستند.
یغمایی با اشاره به اینکه خراسان شمالی در این رابطه در رتبه نهم کشوری قرار دارد، اظهار کرده، در مقابل هر ۱۰۰ زن بدون همسر به علت وقوع طلاق، ۴۵ مرد بدون همسر در این استان وجود دارد. علاوه بر آن به ازای هر ۱۰۰ زن بدون همسر به علت فوت، ۱۳ مرد بدون همسر وجود دارد.
این مقام مسئول خاطرنشان کرد: ارقام مذکور نشان از آن دارد که بیشتر زنان این استان بعد از طلاق و یا فوت همسرانشان تمایلی به ازدواج مجدد ندارند.
وی ادامه داد: بیشتر مشاغل در این استان به صورت کارگری است و در برخی از موارد، مردان این استان به علت نوع شغلی که دارند از کارافتاده میشوند در نتیجه بار زندگی بر دوش زن خانواده میافتد و تبدیل به سرپرست خانواده میشود.
مدیر کل امور بانوان و خانواده استانداری خراسان شمالی با بیان اینکه در برخی از شهرستانهای خراسان شمالی، تعداد زنان سرپرست خانوار به علت فوت همسر و در برخی از مناطق نیز به علت طلاق قابل توجه است، توضیح داد: تعداد زنان سرپرست خانوار در فاروج به علت فوت همسر و در گرمه به علت طلاق بیشتر است.
وی خاطرنشان کرد: یکی از عللی که موجب شده تا زنان سرپرست خانوار اقدام به ازدواج مجدد نکنند، مباحث فرهنگی است.
یغمایی تصریح کرد: یکی دیگر از عللی که موجب شده تا تعداد زنان سرپرست خانوار خراسان شمالی از میانگین کشوری بالاتر باشد زنان ۶۰ سال به بالاست که این اتفاق برای آنها میافتد و ۳۰ درصد از زنان سرپرست خانوار این استان را زنان بالای ۶۰ سال را به خود اختصاص میدهد.