ماجرای مهدی 35 ساله که برای نجات یک معتاد که قصد خودکشی داشت خود را جلوی قطار مترو انداخت سوژه ای است که این روزها در افکار عمومی مطرح شده است.
روزنامه شهروند در گزارشی به این شرح این ماجرا پرداخته است و با پدر مهدی گفت و گو کرده است
متن این گفت و گو را در ادامه بخوانید :
مهدی چندسال داشت؟
مهدی بچه اول من بود. ٣٥سال داشت.
ازدواج کرده بود؟
نه. مجرد بود و با ما زندگی میکرد.
به جز مهدی پسر دیگری هم دارید؟
نه. مهدی تنها پسر من بود. بعد از مهدی خدا به من دو دختر داد.
شغل مهدی چه بود؟
او نقاشی میکرد. شاگرد هم داشت. در بنگاه املاک هم به من کمک میکرد. در کارهای خانه هم کمک حال مادرش بود. اما درآمد اصلیاش از همان نقاشی بود.
چطور از این حادثه مطلع شدید؟
میدانستم که برای خرید به تهران آمده است. معمولا هفتهای دو بار به تهران میآمد و خرید میکرد. حدود ساعت ٩ شب شنبه بود که تلفنم زنگ خورد. از بیمارستان تماس گرفتند. البته ابتدا نگفتند که حالش وخیم است، اما وقتی به اینجا رسیدم فهمیدم که پسرم از دستم رفت.
پسر شما اقدام شجاعانهای انجام داده است.
او همیشه خوب بود. همه آدمها را دوست داشت. به همه کمک میکرد. همه فامیل، دوست و آشنا از او راضی بودند. همیشه در کار خیر پیشقدم بود. آخرش هم جانش را درهمین راه داد.
شما فردی که مهدی او را از مرگ نجات داده است، دیدهاید؟
نه. فقط به ما گفتند که در بخش مراقبتهای ویژه بستری است و دستش هم قطع شده. تا جایی که من اطلاع دارم کس و کاری هم ندارد.
چه شد که تصمیم گرفتید اعضای بدن مهدی را اهدا کنید؟
مهدی جانش را برای کمک به یک مرد از دست داد. حالا انصاف نیست که من راه او را ادامه ندهم. من همان موقع که دکترها گفتند دیگر نمیشود برای او کاری کرد از آنها خواستم که همه اعضای بدنش را اهدا کنند. از آنها خواستم که به بیماران نیازمند و بیپول بدهند. آنهایی که وضع مالی خوبی دارند بالاخره میتوانند کاری انجام دهند، اما بیماران نیازمند و بیپول واقعا نیاز به کمک دارند. مهدی هم جانش را برای کمک به همین آدمها داد.