به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از دانشگاه فردوسی مشهد، اولین جلسه از سلسله جلسات موانع تحقق سیاستهای اقتصاد مقاومتی توسط گروه اقتصاد اسلامی پژوهشکده مطالعات اسلامی در علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد.
دکتر وحید ارشدی، عضو هیئتعلمی گروه اقتصاد اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد در این جلسه به اهداف و ضرورت برگزاری این جلسات در شرایط اقتصادی امروز و نیازهای آن پرداخت. وی یکی از موانع پیشروی اقتصاد مقاومتی را درک مفهوم آن توسط مردم در سطوح مختلف دانست و تبیین کرد که برای گفتمانسازی اقتصاد مقاومتی باید برداشت مشترکی ایجاد شود تا همگرایی برای اجرای آن حاصل آید.
وی اقتصاد مقاومتی را همچون بیمهکردن و واکسیناسیون بدن در مقابل شوکها و بحرانها در شرایط مختلف دانست و آن را امری عقلایی و منطقی تصور کرد و این در حالی است که برخی، آن را امری سیاسی تلقی و آن را امری سرگرمکننده میکنند. در ادامه، وی به ظرفیت دانشگاه و ابزارهای در اختیار آن برای تولید ادبیات اقتصاد مقاومتی و بهرهگیری از تجارب جهانی در مقاومسازی اقتصاد در مقابل انواع تکانهها و یافتههای پژوهشی در این موضوع اشاره کرد و تبیین نمود همافزایی دانشگاه و دستگاههای اجرایی و تقنینی، قابلیت دستیابی به راه حلهای قابلاجرا برای مقاومسازی و ضد آسیبپذیر کردن اقتصاد را در سطوح مختلف فردی، سازمانی، منطقهای و ملی میسّر میسازد و باید دانشکدهها و پژوهشکدههای مرتبط در این مسیر، گامهای محسوسی بردارند.
وی با اشاره به ابلاغ حکم ریاست دانشگاه فردوسی مشهد به پژوهشکده مطالعات اسلامی در علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد در مورد پیگیری امور مربوط به اقتصاد مقاومتی، به لزوم اولویتبندی موضوعات و مسائل اقتصاد مقاومتی که قابلبحث و بررسی در پژوهشکده باشد پرداخت و از حاضران خواست که با پر کردن پرسشنامه، مهمترین موضوعات قابلبررسی را مشخص کنند.
در ادامه علی نقی قائمی نیک (دانشجوی دکترای اقتصاد دانشگاه فردوسی مشهد) به اهمیت شاخصسازی و پیشرفت جهان در تولید انواع شاخصها پرداخت و به تبیین یکی از شاخصهای مرتبط با اقتصاد دانشبنیان با عنوان شاخص پیچیدگی اقتصادی و نحوه محاسبه آن پرداخت. اقتصاد دانشبنیان از مؤلفههای مهم سیاستهای اقتصاد مقاومتی است.
وی مهمترین عامل تعیینکننده میزان توسعهیافتگی هر کشور، را مجموع دانش کشورها دانست که نسبت مستقیمی با محصولات تولید و صادرشده آنها دارد. میزان «تنوع» تولیدات هر کشور از اهمیت ویژهای برخوردار است. ارتباط بسیار نزدیکی بین درآمد سالیانه کشورها و میزان پیچیدگی آنها وجود دارد.
انتقال دانش بهراحتی ممکن نیست و بر اساس تجربه بلندمدت شکل میگیرد. میزان دانش کشورها نسبت مستقیمی با انواع محصولات تولیدشده در آنها دارد. تولید هر محصول نیازمند دارا بودن دانشهای خاصی است و هر چه تولیدات یک کشور متنوعتر باشد یعنی دانش شکلگرفته و مجتمع شده بیشتری در آن کشور وجود دارد محصولات متنوعتری تولید میکند.
به گفته قائمی نیک، تعریف تنوع محصولات بهعنوان تعداد کالاهای صادراتی هر کشور اطلاعات مفیدی به دست نخواهد داد.
وی شاخص پیچیدگی اقتصادی را تعریفی خاص از تنوع کالاها دانست که بر اساس نوعی ارزشگذاری برای هر کالا تعریفشده است. بهطور ساده، در این تعریف، شاخص پیچیدگی اقتصادی هر کشور متوسطی از ارزشهای کالاهای صادراتی آن کشور است.
ارزش هر کالا بهطور ساده بر اساس:
تعداد کالاهای صادراتی یا تنوع کشورهایی که آن کالا را تولید و صادر میکنند که آن را «پراکندگی تولید کالا» مینامند. پیچیدگی اقتصادی یک کشور عمدتاً در «تنوع» diversity صادرات آن کشور و در «همهجایی نبودن آن» ubiquity یا تعداد کشورهایی که قادرند آن کالاها را تولید کنند (و پیچیدگی آن کشورها) تخمین زده میشود.کشورهایی که قادرند که دامنه متنوعی از بنیانهای دانشی، شامل دانشهای پیچیده و منحصربهفرد، را فراهم کنند، قادرند محدوده گستردهای از کالاها را تولید کنند، که شامل کالاهای پیچیدهای هستند که کشورهای اندکی دیگری قادر به تولید آنها هستند. رتبه ایران در شاخص پیچیدگی اقتصادی را در سال 2013 با شاخص منفی ۰.۰۸۹۶ رتبه 96 دانست که در نهایت در سال 2016 به رتبه 87 رسیده است.
در پایان جلسه، پرسشنامههای سنجش اولویتهای موضوعات اقتصاد مقاومتی که در اختیار حاضرین قرارگرفته بود؛ توسط آنان تکمیل شد تا بر اساس امتیازاتی که حضار به هر موضوع دادهاند، موضوعات جهت بحث در جلسات بعدی مشخص شود.
انتهای پیام/ب