
تلخ گذشت اما گذشت. بعد از بازی با بحرین هم روزگار برای ما گذشت. تلخ و شیرین باهم گذشت. زندگی ادامه پیدا کرد و فوتبال هم به دنباله آن جریان پیدا کرد. بهتر شدیم و برندهتر. تراشیده تر شدیم و سختتر اما فوتبال از تک و تا نیفتاد.پس این شکست زهرماری شب گذشته هم میگذرد اما اینکه چطور آن را بگذرانیم و چطور آن را تحلیل کنیم مهم است. بهتر است قبل از هر چیزی یاد بگیریم با واقعیتها زندگی کنیم. با آنچه داریم و آنچه که داشتیم و ندیدیم. این باخت را باید باور کنیم. باید خود را اصلاح کنیم تا بتوانیم از این شکست عبور کنیم. تاختن و حمله کردن و به تیغ کشیدن افراد را خوب بلدیم و بی شک عدهای سواستفاده گر به اسم تحلیل گر این روزها که چه عرض کنم به اندازه ۸۰ سال خود را آماده کرده اند تا بگشایند عقدههای تمام نشدنی خود را بر سر کیروش. آری، ما تحلیل گران، کارشناسان و برخی مردمانی داریم که میخواهند تمام مصیبتها و ناکامیهای این فوتبال را به خاطر حضور ۸ ساله یک مرد پرحاشیه به نام او تمام کنند و همه کاسه کوزهها را بر سر او بشکنند. ما در این سرزمین حافظه تاریخی خود را گم میکنیم و برای ثابت کردن حقانیت خودخواهی خود و تمام افکار منفعت طلبانه خود میخواهیم تمام کمبودهای ورزشی، فرهنگی، اجتماعی و تمام خوشیهای نداشته خودمان را سر فوتبال و آن هم سر یک نفر بشکنیم و خود را خالی کنیم. اما ما چشم بسته این کار را انجام میدهیم ولی باور کنید هیچ چیز برای ما در جهان تغییر نمیکند.

*** ۸ سال حضور، ۸ سال حاشیه، ۸۰ سال نقد و حمله
پایان مرد موزامبیکی در ایران. میتوان سالها کی روش را، تفکرات فوتبالی اش، نگاهش به سیستم غلط مدیریتی ایران را، هیجانات شخصی و کاری اش را، جنگجویی اش و فعل خواستن او را نقد کنیم. نقد کردن حق ماست. میتوانیم بارها در مطالب و گفتمان خود او را محاکمه کنیم. اینکه چه کردی در این ۸ سال با فوتبال ما؟ چه کردی تو ای مرد که حتی یک مفرغ هم برای ما به ارمغان نیاوردی؟ چه کردی با همه اردهایی که دادی اما مهمترین اصل فوتبال که کسب عنوان و نتیجه است را برای ما به ارمغان نیاوردی؟ چه در سرت بود که چنین ارنج مبهوت کننده ای را مقابل ژاپن به میدان فرستادی؟ چه فکر کردی که سردار آزمون را تک و تنها به جنگ آن آرایش منظم دفاعی حریف فرستادی؟ میانه میدانت را چه کردی که رو مخی ترین روز را برای ما رقم زدند؟ با بازیکن زوری چه خیری دیده بودی که مهرداد پولادی برایت درس نشد و این بار قرعه بازیکن زورکی به کنعانی زادگان افتاد؟ چه کردی که اکنون نام این پسر و چهره او که به یادمان میآید همه بغض و حسرت خود را میخواهیم سرش خالی کنیم؟ چه کردی با ما که بعد از رفتن تو نه باب مسائل فنی بلکه در باب دو قطبی شدن مسخرهای که رخ داده باید بسوزیم و بسازیم؟
آقای کی روش تو چه کردی با ما که منتقدانت از بعد فنی تنها چیزی که بلد هستند با آن به تو بتازند، کسب نکردن مقام از سوی توست و من هنوز ندیدم منتقدی را که به لحاظ فنی تو را چنان به چالش بکشد که حال دلمان خوب شود. بازی دفاعی، استفاده نکردن از بازیکنان مورد علاقه هواداران تیمهای باشگاهی، باج ندادن به افراد، کهنهترین نقدهایی است که در این ۸ سال در موردت شنیده ایم و خوانده ایم اما اینها ما را قانع نمیکند. آن دسته از افراد فنی که بابت این مسائل از تو انتقاد کردند همانهایی هستند که میتوان اندازه یک مثنوی هفتادمن از کارشان ایراد گرفت. به قول خودشان تاکتیک فکری یک مربی سلیقهای است و هر صحبتی در مورد ۸ سال تفکر فنی تو و دیکته کردن تفکرات فنی ات در این فوتبال در این حول و حوش مهم نیست و گذراست.

تو هر چه کردی بی انصافی است که تو را به خاطر بداخلاقیهایت سنجید و تاثیرگذاری ات را ندید. تو ۸ سال برای کمبودها جنگیدی. برای رفتارهای غلط و اشتباه جنگیدی اما گاهی چنان خودت به بیراهه زدی که حرف حقت گم و محو شد. تو تاختی در روزهایی که مشاورانت راه ناصوابی را نشانت دادند. تو ۸ سال برای نبود زیرساختها خون دل خوردی و گاهی برای تکمیل شدن یک پروژه از جیبت هم هزینه کردی اما آنهایی که با تو سروکار داشتند بلد نبودند در کنار بدیهای اخلاقت رفتارهای خوبت را هم نشان دهند تا این همه منفور آن دسته از افراد ملون نباشی.
تو در این ۸ سال گاهی بر افرادی تاختی که شاید اگر هر کسی دیگری هم جایت بود همان قدر کلافه و عصبانی میشد اما تو رکترین و سادهترین راه را برای مقابله با آنها نشان دادی تا همیشه فرد مدعی و مدعای دعوا در میادین لقب بگیری. تو بدیها و بداخلاقیهای سیستمی فوتبال ایران را دیدی و نتوانستی چشم بر آنها ببندی و در بسیاری از روزها به بدترین شکل آنها را نمایان کردی.
کارلوس کی روش عزیز! تو تلاشت را کردی. پولی را طلب کردی و طلب میکنی که ارزشت است و انتقادهایی که به خاطر دلارهایی که می گیری را به حساب احساسی بودن منتقدانت بگذار. بخشی از این نقدها طبیعی است. مردم از سرمربی که برایش هزینه شده نتیجه میخواهند و تو آن را برای ملت ایران کسب نکردی. نتیجه برای این مردم یعنی جام. عوام سالها بر بام آسیا ایستادن، گل نخوردن در رقابتهای مقدماتی جام جهانی و.... دیگر را نتیجه نمیدانند. آنها ویترین کار را میخواهند که تو آن را به مردم هدیه نکردی اما همه اینها دلیل نمیشود بر تو به خاطر قراردادت بتازیم. تو همان قدر که ارزشت بوده قرارداد بستی و اگر قرار است نقدی به قراردادت باشد متوجه فدراسیون فوتبال است نه شخص خودت. خیلی از حرفها گفتنی نیست و خیلی از اتفاقات نشان دادنی نیست اما آنچه بین تو، خدا و آنهایی که هر روز روزت را میگذراندی میگذرد، این است که برای دقایقی که بودی زحمت کشیدی. ندیدن این زحمتها یعنی قدرنشناسی که گاهی ما آن را خوب بلدیم.

*** ژاپن سوباسا اوزارا نداشت اما باور داشت
تیم ملی ژاپن دیروز به راحتی آنچه که شاید فکرش را هم نمیکردند به فینال رسیدند. آنها در ترکیب خود ایشکی زاکی و سوباسا و واکاشی زوما نداشتند ولی آنها رویایی داشتند که به آن معتقد بودند و برایش جنگیدند. ساموراییها به ما آموختند فوتبال قابل پیش بینی نیست تا بلکه بساط این قرعه کشیهای تلخ تلویزیونی هم جمع شود و مردم را این قدر اسیر پیش بینیهای احساسی نکنند. ژاپن به ما درس داد میتوان برای یک مبارزه برای انتخاب یک تاکتیک سردرگم بود اما وقتی دیدی حریفت قافیه را باخته برخودت مسلط شوی و از لاک ترس خارج شوی و خودت را به آنها تحمیل کنی. کاری که مردان سرزمین آفتاب کردند.
خودمان را فریب ندهیم. ژاپن در همه چیز از ما جلوتر است و طبیعتاً فوتبال پکیجی از زندگی و یک سیستم زندگی و مدیریت است. فوتبال یک بازی تیمی است. در مسائل تیمی کوچکترین اشتباه فردی میتواند مثل یک دومینو عمل کند که البته ما این را در زندگی مایمان زیاد رعایت نمیکنیم. به طور مثال تمام سرمایه گذاریهایمان را روی یک پروژه مهم میگذاریم اما غافل از نحوه برخورد کارکنان خود هستیم و همین این مسائل پیش پا افتاده باعث شکستمان میشوند.


بازیکن ژاپنی تا آخرین لحظه دنبال توپ دوید و کاری به بازیکنان ایرانی نداشت. در زندگی هم کسی موفق تر است که کاری به مشکلات دیگران در زندگی اش نداشته باشد و تا آخر برای هدفش بجنگد. رها کردن بازی توسط کنعانی زادگان و سپس سایر بازیکنان دقیقاً خصوصیت ایرانی بودن زندگی مان در زمین فوتبال را نشان داد.
دچار حاشیه شدن و توجه به حاشیه به جای اهمیت به متن دامی بود که در آن گرفتار شدیم. ما همیشه دنبال مقصر هستیم و خیلی راحت در تله خود ساخته گیر میکنیم. دام بعدی که در آن همیشه اسیر هستیم احساسی برخوردکردن، حرف زدن و قضاوت کردن است. ما بعد از گل اول که به بدترین شکل ممکن رخ داد تا یکی از تراژدی ترین صحنههای فوتبالی ما پدید آید دچار این دو دام شدیم. اول دام مقصر و دوم احساسی برخورد کردن. به جای تسلط به روی کار بدترین راه را انتخاب کردیم و بعد گلهای بعدی را خوردیم. اگر یادتان باشد تیم ملی برزیل هم در جام جهانی ۲۰۱۴ دچار همین دو دام شد تا در کشور خودش تحقیر شود.
ما باز شاد نشدیم. از جملات کلیشهای بپرهیزیم. همان جملات نافرمی که از زبان گزارشگر بازی بارها خارج شد تا سوهان روح خسته و داغان ملت شود. این جملات مزخرف که شکست چیزی از ارزشهای ما کم نمیکند را تمام کنیم. این جمله برای ملتی مثل ژاپن خوب است که بلدند چطور از شکستها پیروزی بسازند نه برای ما که شکست خنجری میشود بر قلبمان و تا سالها نمیتوانیم این خنجر را بیرون بیاوریم.

**** دختر نازنین سرزمینم جای همه ما گریه کن
با تماشای بازیهای دلگرم کننده طبق معمول خودمان را فریب دادیم که همه چیز خوب است. یادمان رفت که کشور ما تفاوت اساسی با کشور ژاپن در زیرساختهای محکم ومنظم دارد. باید به این باور برسیم که برای رسیدن به قهرمانی در آسیا ما اولویت نیستیم. خیلیها صحبت کی روش را بابت اینکه کت قهرمانی برای ما بزرگ است به نقد کشیدند و به نوعی به منتقدانش برخورد اما کی روش واقعیت را گفته است. قهرمان شدن کت اندازه خود را میخواهد. نه فقط فنی بلکه ما از لحاظ مالی، علمی، قانونی، نظم و امکانات باید خود را اصلاح کنیم. تا به کی میخواهیم با زیرساختیهای معیوب توقع قهرمانی داشته باشیم؟ آیا تیم پرسپولیس هم به خاطر همین زیرساختهای معیوب مدیریتی و غفلت مدیریتی دستانش در آسیا بسته نشد؟ فوتبال ما تافته جدابافته از جامعه نیست. از مدیریت، رانندگی، اقتصاد و رفتارهای اجتماعی نیاز به اصلاح داریم.
بهتر است به جای فحاشی و نقدهای بیرحمانه و شاید عقده گشایانه به کی روش و فدراسیون فوتبال یاد بگیریم در فضای بدون تنش و با ادبیات مناسب نقد کنیم هر آنچه که باید نقد شود و راهکار بدهیم برای این همه خرابی.
عکسی از شب گذشته دست به دست میشود. چهره دخترکی با چشمانی گریان. قلب آدم میگیرد از این عکس. دختر نازنینم گریه کن. گریه تو فقط گریه خودت نیست. تو جای همه ما گریه کردی. جای آنهایی که دیشب بغض گلویشان را گرفته بود اما شاید با رودربایستی با خودشان اشکشان سرریز نشد. تو جای همه ما فغان خود را نشان دادی. تو گریه فروخورده همه ما بودی. مایی که میخواهیم از امروز همه کمبودهای خود را سر کی روش خالی کنیم.

**** چگونه دفاع مقدس را نامقدس کردیم؟
بیایم رفتارهایمان را اصلاح کنیم. برانکو از تیم ملی رفت به او تاختیم، علی دایی آمد او را سلاخی کردیم، امیر قلعه نویی روی نیمکت تیم ملی نشست او را محاکمه کردیم و امروز کی روش میرود و میخواهیم او را قطعه قطعه کنیم. بیایم این رفتار تکراری و بی فایده را کنار بگذاریم. میتوانیم سالها به تفکرات فنی کی روش نقد کنیم. به تفکرات ۸ ساله دفاعی اش و تغییر فکرش برای جام ملتهای آسیا اما تا کی قرار است نقادیهای چالش وار و بی فایده خود را ادامه دهیم؟ اگر قرار است همان اتفاقها تکرار شود بازگشت به عقب خواهیم داشت. فوتبال ما نیاز اساسی به آسیب شناسی افراد بدون تمایلات شخصی و عوامفریبانه دارد.
بعد از بازی ایران و اسپانیا عکسی از صحنه بازی جهانی شد که نشان میداد بازیکنان تیم ملی چطور با جان و دل روی خط دروازه ایران دراز کشیده اند تا توپ وارد دروزاه نشود. از آن صحنه به عنوان دفاع مقدس نام برده شد اما هنوز یک سال نشده همان تیم ملی همان بازیکنان با یک رفتار نسنجیده که برگرفت از دل جامعه است، صحنهای را رقم زدند که باید از آن به عنوان دفاع نامقدس یاد کنیم. همه اتفاقات فنی رخ داده در زمین جای خود اما از دفاع نامقدس بازیکنان داخل زمین نامقدس تر و ناپاکتر این است که به خاطر رنگ، یک باشگاه و برای افراد دست به بداخلاقی بزنیم و به جای نقادی صحیح عقده گشایی کنیم. نگذاریم نگاه واقع بینانه از ما رخت بربندد. کی روش از روز اول اینی نبود که در این چند وقت اخیر دیدیم. او با احترام وارد ایران شد. او با احترام به همه نگاه کرد این ما بودیم که فضای نامحترمانه را برای او که ذاتاً روحیه مبارزه طلبی داشت فراهم کردیم. سیستم ما مشکل دارد که یک نفر توانست ۸ سال هر آنچه میخواست را به ما دیکته کند. در لیگ برتر ما چند تیم را میشناسید که بدون مشکل باشد؟ ما همیشه میخواهیم مشکلات تمام نشدنی داخلی را با کدخدامنشی حل کنیم آیا به کی روش و کی روشها حق نمیدهیم در این سیستم معیوب چماق برسرمان بکوبند؟ آنهایی که فکر میکنند باید همه نقدها را به سمت سرمربی تیم ملی ببرند راحت بگوییم شما همیشه گرفتار در یک دایره بسته هستید.

بازنده این حذف کی روش نبوده و نیست او میرود. او راه خود را پیدا میکند و جای دیگری بساط مربیگری اش را پهن میکند این مردم بودند که بازنده شدند. این مردم بودند که افسوس خوردند و مایی که فضای دوقطبی نامعقول را ایجاد کردیم تا صحنه آماده سازی تیم ملی تبدیل به جنگ دو نفر یا دو ارگان شود و آنها میروند و ما میمانیم و حسرت بیش از ۴۰ ساله مان و آنهایی که صحنه گردان این فضای دو قطبی بودند و از راه دور کنترل یکسری عروسک را برعهده داشتند. همانها که تا امارات هم پیش رفتند تا چهره کی روش را مخدوش کنند و آنهایی که در فضای مجازی حتی نام جایگزینان تیم ملی را هم اعلام کرده اند درحالی که بارها اعلام کرده اند در کار فدراسیون فوتبال دخالت نمیکنند! مردم میمانند و پیدا کردن پرتقال فروش!