خبرگزاری فارس - گروه آموزش و پرورش: آنقدر آرام و با ابهت است که غم درونش در چهره مهربانش جایی نمییابد. نه غمگین به نظر میرسد و نه لب به شکوه میگشاید.
اگر او را نشناسی، چروک پوست و چینهای دور چشمانش را به کهولت سن نسبت میدهی اما این بانوی استوار، مادر رنجکشیده قصه ماست؛ قصه پر از عشق مادرانهای برای فرزند نوجوانش؛ برای پرویز دوست داشتنیاش که وقتی رفت، بخشی از وجود مادر را برد.
روایت مادر قصه ما، روایت ۲۵ سال عشق مادری است که هر پنجشنبه در گرما و سرما با پای پیاده برای دیدار فرزند میشتافت؛ فرزندی که آسمانی شده بود و او به نشستن در کنار خانه ابدی فرزندش دلخوش بود؛ او که 25 سال در دل کویر شهرستان ریگان استان کرمان، پنجشنبه هر هفته ۱۰ کیلومتر راه را طی میکرد تا به زیارت مزار فرزندش بشتابد.
این مادر، فاطمه شاهوردی بود؛ مادر شهید دانشآموز پرویز شهیکی؛ مادر مهربانی که هر پنجشنبه در حالی که قاب عکس پرویزش را به دست داشت، خود را به کنار مزارش میرساند و ساعتی را با او درددل میکرد.
اما چند هفتهای میشود که کویر دلتنگ مادر شده است؛ آری فاطمه خانم هم به فرزندش پیوست و روزهای بیقراری پایان یافت.
در این چند هفته، انگار کویر، غم داشت؛ دیگر مادر نیست و جایش خیلی خالیست؛ هفتهها بود که مسیر مزار این شهید دانشآموز بی زائر مانده بود و همین شد که تعدادی از دانشآموزان انجمنهای اسلامی شهرستان ریگان مصمم شدند به یاد مادر شهید، مسیر ۱۰ کیلومتری که مادر طی میکرد را تا مزار شهید شهیکی پیاده بروند و با عطر و گل و گلاب و غبارروبی مزار او، یاد مادر بهشتیاش را گرامی بدارند.
سارا موسیزاده یکی از نوجوانانی است که با تعدادی از اعضای انجمنهای اسلامی دانشآموزان شهر ریگان با شهید دانشآموز شهیکی تجدید میثاق کردهاند؛ تجدید میثاقی از نسل امروز دانشآموزان انقلاب با نسل آسمانی شهدای دانشآموز.
او که مسؤول انجمن اسلامی روستای رحمت آباد ریگان هم هست به همراه 15 نفر از دانشآموزان شهر ریگان و خانواده شهید راهی مسیر ۱۰ کیلومتری تا مزار شهید شدند.
سارا از این مسیر میگوید؛ از مسیر صعب العبوری که اتومبیلی در آن تردد نمیکرد، تپههای بلند شنی که بالارفتن از آن کار سختی است.
وی بیان میکند: مزار شهید بین دو روستای علی آباد و محمد آباد دیگاوی است؛ در محدودهای که تقریبا در آن هیچ سکونتگاهی نیست و تا چشم کار میکند تپه است و رمل و شنهای روان.
وی ادامه میدهد: بچهها در آن مسیر پاهایشان تاول زده بود ولی شوق زیارت شهید و یاد مادر شهید پرویز شهیکی شوق و اشتیاقی عجیب در دل آنها ایجاد کرده بود که درد پاهایشان را فراموش کردند؛ در طول مسیر گاهی در تپههای شنی میایستادند و آبی مینوشیدند به یاد شهیدان کربلا، آنهایی که پیادهروی اربعین را تجربه کرده بودند، آن مسیر برایشان تداعی شده بود و دلشان هوایی کربلا.
مسؤول انجمن اسلامی شهرستان ریگان اضافه میکند: دانشآموزان در این مسیر تنها به این فکر میکردند که این شهیدی که به زیارتش میرویم دانشآموزی بوده است با سن و سال ما با مادری چشم به راه، ولی او رفت تا ما امروز بتوانیم پرچم امام حسین(ع) را در روستاهای استان کرمان و سراسر کشور به اهتزاز دربیاوریم و امنیت امروز را مدیون شهدا و خانوادههای آنان هستیم.
وی در ادامه، حال و هوای بچههای انجمن اسلامی را هنگام رسیدن به مزار شهید اینطور برایمان نقل میکند: بچهها مسیر 10 کیلومتری را پیمودند و به مقصد که مزار شهید شهیکی در وسط بیایان بود، رسیدند و درحالی که رمق نداشتند گویا جانی دوباره گرفتند.
بچه ها زیر لب زمزمه کجایید ای شهیدان خدایی را سر میدادند و خانواده شهید که با از دست دادن مادر تنهاتر از همیشه شده بودند با دیدن دانشآموزان ریگان امیدی دوباره گرفتند که شاید برادر و مادر را ازدست دادند ولی هنوز راه برادر شهیدشان ادامه دارد و دانشآموزان پرچم دار این راه پر فراز و نشیب شدهاند.
انتهای پیام/