عباس محمدی در یادداشتی نوشت: واقعیت این است که کار دولتمردان، در این مورد که تأیید یا رد همه چیز را به نظر کارشناسان وابسته نمیکنند، کاملاً درست است.
موضوعهایی مانند سدسازی و انتقال آب، تنها یک موضوع فنی، همچون تراشکاری یا حل یک مسألهی ریاضی، نیست که فقط به مهارتی مشخص و یکوجهی نیاز داشته باشد.
آیا در هر موضوعی فقط کارشناسان آن رشته باید نظر دهند؟ پاسخ ظاهراً مثبت است، چرا که سالها است که به گوش ما چنین خواندهاند و اکنون میپنداریم که درست، همین است! اما، بیایید با «برهان خُلف» قضیه را بررسی کنیم؛ به این معنا که اگر ببینیم بیشتر نظرات در زمینهی مسایل اساسی کشور را که غالباً پرهزینه هم هستند، افراد غیرکارشناس در محفلهای نامرتبط با مسأله میگیرند، میتوانیم نتیجه بگیریم که ضرورتی ندارد (یا اصلاً ممکن نیست) که برای هر امری صرفاً «کارشناسان» آن حوزه نظر دهند. برای مثال، اگر ضروری است که در موضوع انتقال آب از دریای خزر (یا یک حوضهی آبیِ این دریا) به استان سمنان، نظر کارشناسان یعنی فنسالاران حوزه های آب و صنعت و محیط زیست نظر دهند، چگونه است که رییس جمهور حقوقدان و رییس سازمان محیط زیست که اهل کشاورزی است و نمایندگان مجلس که از طیفهای گوناگون تحصیلی و فکری هستند، چنین قاطعانه نظر میدهند؟! چرا رییس سازمان محیط زیست، کارشناس ارشد خود در حوزهی مسایل دریایی را (که مخالفت انتقال آب از دریای خزر بوده) از کار برکنار میکند؟!
واقعیت این است که کار دولتمردان، در این مورد که تأیید یا رد همه چیز را به نظر کارشناسان وابسته نمیکنند، کاملاً درست است. موضوعهایی مانند سدسازی و انتقال آب، تنها یک موضوع فنی، همچون تراشکاری یا حل یک مسألهی ریاضی، نیست که فقط به مهارتی مشخص و یکوجهی نیاز داشته باشد. این ها اموری اجتماعی هستند که مستقل از اجرای فنی خود پروژه، نیازمند در نظر گرفتن مجموعهای از نکتههای جامعهشناختی، محیط زیستی، روانشناختی، سیاسی، اقتصادی، و جز اینها هستند. به علاوه، به این دلیل ساده که هزینههای اجرای پروژه را مردم میپردازند، همینها یعنی عموم مردم شامل همهی قشرهای ساده به اضافهی کارشناسان و متخصصان رشتههای گوناگون، با حق مساوی در نظر و رأی دادن هستند که باید نظر دهند که پروژه اجرا شود یا نه.
در موضوع انتقال آب از حوضهی خزر، طبعاً پیش از هر چیز باید نظر مردمی را که از دیرباز از آن آب و حوضه منتفع بودهاند و نیز مصلحت زیستبوم مبدأ در نظر گرفته شود. چنانکه در موضوع رودخانهها باید منافع همهی مردم منتفع از رودخانه، از آبریز بالادست تا مصب، و همچنین منافع محیط زیست از بالا تا پایین مورد ملاحظه قرار گیرد.
بنا به این ملاحظهها، به خاطر مخالفتِ فراگیر اهالی استانهای شمالی، به این دلیل که هنوز هیچ اقدامی برای کاستن از مصرف بیرویهی آب در استان مقصد صورت نگرفته (و این موضوع، جای کار بسیار دارد و میتواند بیش از کل آبی را که قرار است منتقل شود، تأمین کند)، و از آن جا که روحانی سوگند خورده است که در حفظ محیط زیست کشور بکوشد... ضروری است طرح انتقال آب از مازندران به سمنان اجرا نگردد. اجرای این پروژه، علاوه بر نارضایتی گستردهای که در استانهای شمالی دامن خواهد زد، ناامیدی را در میان شبکههای مردمیِ محیط زیستی که یکپارچه با طرح مخالفاند، بیشتر از پیش خواهد کرد.