برای حل معضل کودک همسری ما بیش از آنکه به یک قانون نیاز داشته باشیم به یک گفتمان منطقی و واقع بینانه نیاز داریم.
عادت کردهایم در موضوعات مختلف اجتماعی و سیاسی و فرهنگی بیفتیم در دوگانههای پوچ و بی خاصیت. بحث های عامیانه و کوچه بازاری که هیچ، حتی بحثهای نخبگانی و نقد و نفیهای رجال سیاسیمان نیز، بر مدار منطق نمیچرخد و اغلب بوی کلکلهای غیر منطقی به خود می گیرد. در اغلب موارد آنقدر در آتش دوگانههای کاذب دمیده میشود که حاشیه جای متن را میگیرد. موضوع آنقدر سمت و سوی سیاسی و احساسی پیدا می کند که افکار عمومی بجای مطالبهی موضوعات اصلی میروند سراغ موضعات ما قبل فرعی. نتیجه این جدال بی خاصیت هم معلوم است. همین وضعیت فعلی که در آن تنفس میکنیم.
مباحث شکل گرفته پیرامون قانون مبارزه با ازدواج کودکان نیز از این قاعدهی تلخ مستثنی نیست. موافقان طرح ضمن آنکه، وضع قانون منع ازدواج کودکان را گامی مثبت برای جلوگری از ناهنجاری های اجتماعی از جمله فروش کودکان به افراد صاحب ثروت و مسن میدانند، منقدان را، موافقِ کودک آزاری و کودک همسری معرفی میکنند. مخالفان نیز بدون آنکه به ابعاد صحیح طرح توجه کنند، این امر را صرفا اجرای بی چون چرای کنوانسیون های بین المللی و ابزاری برای نفی ازدواج به هنگام برای نوجوانهای آماده ازدواج میدانند. آمارها نشان میدهد ازدواج دختران حدود 13 ساله در 9 ماهه اول سال 97 حدودا 2 درصد از کل ازدواج هاست و در این آمار عارضه کودک همسری (به معنی ازدواج دخترانی که بلوغ عقلی نرسیده اند و یا دخترانی که به زور به عقد مردان بزرگسال در میآیند) سهم بسیار ناچیزی دارد. هرچند این آمارهای ناچیز هم باید مورد توجه قرار بگیرد و برای آن علاجی اندیشیده شود اما نباید به بهانه پرداختن آن، از بحرانهایی به مراتب خطرناک تر و بزرگتر مانند بالارفتن میانگین سن ازدواج غفلت کنیم! نباید در مورد چالشهای ازدواج در کشور اولویت ها را رها کنیم و اجازه بدهیم عده ای کم کاری شان در مورد تسهیل شرایط ازدواج را پشت مباحث زردی مثل کودک همسری پنهان کنند. رسانههای مستقل و فعالان اجتماعی که میتوانند مطالبات افکار عمومی را شکل بدهند نباید درگیر نفی و کودک همسری شده و از سونامی وحشتناک دیرهمسری غفلت کنند.
برای حل معضل کودک همسری ما بیش از آنکه به یک قانون نیاز داشته باشیم به یک گفتمان منطقی و واقع بینانه نیاز داریم که هم از موافقان طرح سوال کند برای آن دختر و پسری که به بلوغ عقلی رسیده اند و میخواهند باهم ازدواج کنند چه راهکاری دارند؟ و هم از مخالفان سوال کند آیا می شود به ازدواجهای اجباری و تلخ (ولو با جامعه آماری ناچیز) بی توجهی کرد؟! خروجی این حرکت همدلانه و منطقی میتواند منجر به تصویب قوانین و آئین نامه هایی شود که از تکرار اتفاقات تلخی مثل فروش دختران جلوگیری کند.
پینوشت؛ حضرات درگیر با طرح کودک همسری، اگر واقعا درد چگونگی ازدواج فرزندان این خاک را دارید، اگر در پیگیری این طرح ها منافع سیاسیتان را دنبال نمیکنید، به آمار وحشتناک و نسلسوز بالا رفتن سن ازدواج بپردازید. که این بحران اگر درمان نشود فاجعه به بار خواهد آورد.