گشت و گذار نوروزیمان را این بار در استانبول ادامه میدهیم٬ شهری که اورهان پاموک٬ نویسنده ترک٬ دربارهش نوشته: من زندگیم را یا صرف مبارزه با این حزن یا٬ مانند همه استانبولیها٬ مال خود ساختن این حزن کردهام.
به گزارش گروه اجتماعی خبر فوری، محزون است چون عاشق جدا افتاده از معشوق؛ چون پسر بچهای که ناگاه سر چرخانده و دست مادرش را دور از خود دیده و هرچه توان داشته؛ نتوانسته خودش را به او برساند. پر زرق و برق است چونان زنی که خودش را آراستهخودش را ۲۰ سال پیش آراسته، ۳۰ سال، ۴۰ سال، ۵۰ سال. اصالت دارد، قدمت دارد، تداعی دارد، آشوب دارد، گاه حتی انزوا دارد، اما فراتر از همه قدرتی دارد که حتی در اوقات کسالتش هم زنده است، زنده است و زنده میماند زندگی میکند. قدمگاهش٬ یادآور دوران عثمانی است. زمینش یادآور هجوم پوتین سربازان است. قدمهایی محکم که ردشان حتی بعد از قرنها در تاریخ مانده. مردمش شیفته کسی هستند که برایشان کشور نوین به وجود آورده. جای جای شهر اثر اوست. انگار چشمهاش در میان حزن و اندوه و عشق مستتر در شهر دنبالت میکند. این عاشق جدا افتاده، این کودک بی سرپناه، کم رنج نکشیده، کم جنگ ندیده، روی تک تک خیابانهایش رد زخم و خنج و چنگ است. گاه پای سوتفاهمهای تاریخی در میان بوده و گاه پای دیکتاتوری که سودای تصاحب جهان در سر داشته است. از استانبول ترکیه میگوییم شهری که برایش سرودهاند: استانبول/ در میان انبوهی روز/ هنوز پر از هیاهوست/ کبوتران/ سکوتی از خورشید را/ گرد هم جمع می کنند/ من هم به تو می اندیشم/ درست مثل/ همان روزهای اول مان.
گشت و گذار نوروزیمان را این بار در استانبول ادامه میدهیم. شهری که اورهان پاموک نویسنده ترک و برنده نوبل دربارهاش نوشته: من زندگیم در این شهر را یا صرف مبارزه با حزن در آن یا مانند همه استانبولیها٬ مال خود ساختن این حزن کردهام.
ایاصوفیه، یادآور قسطنطنیه
ترکها گوش به گوش نقل کردهاند: زمانی که امپراطور بیزانس برای اولین بار در سال ۵۳۶ میلادی بعد از کامل شدن کلیسای خود وارد آن شد، فریاد زد: “زنده باد خداوندی که من را شایسته انجام چنین کاری دانسته است. آه سلیمان، من تو را فراموش کردم!” ایاصوفیه به پایگاه خودستایی و تکبر وزریدن امپراطور بر جهانیان با دارایی و سربازانش تبدیل شد. سنت معتقد بود که منطقه اطراف تخت امپراطور در کلیسای ایاصوفیه مرکز اصلی فرمانروایی جهان است.ایاصوفیه زمانی خانه پرستشی بود که در طول قرن ها به ادیان مختلف به خوبی خدمت کرد. بعد از اینکه ارتش عثمانی قسطنطنیه را فتح کردند، این کلیسا به یک مسجد تبدیل شد و در قرن بیستم به موزه تغییر یافت. امروزه، موزه ایاصوفیه یکی از ارزشمندترین جاهای دیدنی استانبول به حساب می آید.
ببک، پاتوق ماهیگیران
یکی از محلات تاریخی و مرفهنشین شهر استانبول «دهکدهی ببک» (Bebek) در سواحل اروپایی تنگه بسفر و در محدوده منطقه بشیکتاش است که در گذشته پاتوق ماهیگیران یونانی بوده است و معمولا گردشگران از آن غافل میشوند. قدمزدن در ساحل این محله، تماشای خانههای ویلایی و کاخهای ییلاقی، صرف صبحانه ترکی و قدمزدن در پارک ببک، قطعا روزی هیجانانگیز و بهیادماندنی را برای شما رقم میزند.
کاخ بیلربی، نماد استانبول
یکی از مجللترین کاخهای عثمانی و جاهای دیدنی استانبول، کاخ «بیلربی» (Beylerbeyi Palace) است. این کاخ در قرن نوزدهم و در بخش آسیایی شهر استانبول ساخته شده و یکی از زیباترین جاذبههای گردشگری استانبول است که از گلهای مگنولیا پوشیده شده است. این قصر پیش از آنکه اقامتگاه تابستانی پادشاهان عثمانی باشد، برای اقامت مهمانان خارجی در نظر گرفته شده بود و به همین دلیل برای دکوراسیون داخلی و نمای بیرونی کاخ، تمام هنرشان را بهکار بستهاند. مجموعهی بیلربی از ساختمان کاخ اصلی و چند خانه ییلاقی تشکیل شده است که کاخ اصلی چشمانداز بسیار زیبایی از تنگه بسفر دارد.
پلهای معلق، یادآور تعلیق تاریخ
اولین پل به نام "Martyrs of July ۱۵th" به طول ۱۰۷۴ متر درمیان Beylerbeyi – محله آسیایی و Ortaköy - محله اروپایی قرار گرفته است. دومین پل به نام "Fatih Sultan Mehmet Bridge" در میان محله Anadolu Hisari و محله Rumeli Hisari واقع شده و طول آن به ۱۰۹۰ متر می رسد. سومین پل در ورودی دریای سیاه به نام "Yavuz Sultan Selim Bridge" بنا شده و طولی بالغ بر ۱۴۰۸ متر دارد. این پل در میان محله اروپایی Garipçe village و محله آسیایی Poyrazköy village قرار گرفته است.
دیدنیها در استانبول کم نیستند، ذهنتان را با ردیف کردن بناها و اماکن دیدنی پر نمیکنیم، اگر به استانبول سر زدید اما خودتان را از قدم در میدان تقسیم کوچه پس کوچههای شهر محروم نکنید.