در این مطلب توصیههایی روانشناسانه برای مقابله با نگرانی از سیل را در اختیارتان میگذاریم.
با حرکت آبهای خروشانی که بر اثر بارندگی شدید در بعضی مناطق کشورمان به راه افتاد، یک سین به نام «سیل» مهمان ناخوانده سفره هفت سین بعضی از هموطنانمان شد. این بارندگیها که بنابر آمار در یک دهه اخیر و حتی در قرن اخیر بی سابقه یا کم سابقه بود، ۲۳ استان کشورمان را در تعطیلات نوروزی با خطر سیل مواجه کرد. در این بین، هفت استان ایلام، کرمانشاه، لرستان، خوزستان، گلستان، چهارمحال و بختیاری و کهگیلویه و بویراحمد در شرایط اضطراریتری قرار گرفتند و متاسفانه ۷۰ نفر از هموطنان مان هم قربانی سیل در روزهای ابتدایی سال ۹۸ شدند و نوروز را به کام همه ما تلخ کردند. در پرونده امروز زندگی سلام، توصیههایی مهم به اطرافیان و آشنایان خانوادههای سیل زده خواهیم داشت. در ادامه از آسیبهای روانی پیگیری زیاد اخبار مربوط به سوانح و بلایا خواهیم گفت: همچنین با یک زوج پزشک همکلام میشویم که تعطیلات عید و ۱۳ فروردین را به همراه دختر چهار ساله شان برای کمک به سیل زدگان در آق قلا و گمیشان به در کردند.
زوج دندان پزشک از سفر به همراه دختر ۴ ساله شان برای کمک به مردم سیل زده در تعطیلات نوروزی میگویند:
ما مردم ایران در هر شرایطی کنار هم هستیم
ایرانیها همیشه ثابت کردهاند برای کمک به هموطنانشان از هیچ تلاشی دست برنخواهند داشت. در حاشیه اتفاقات ناگوار سیل اخیر، افرادی بودند که برای کمک به هموطنان سیل زدهمان آستینهای شان را بالا زدند و به هر میزانی و به هر شیوهای که میتوانستند، وارد گود شدند. در این بین، خبر حضور چندین زوج پزشک جهادگر مشهدی هم در شبکههای اجتماعی و سایتها، استقبال شد. «حسن بخشی»، مسئول قرارگاه شهید علیمردانی مشهد درباره حضور زوجی پزشک که ماه عسلشان را در مناطق سیل زده گذراندند و زوج دیگری که با فرزندشان در این مناطق به کمک سیل زدهها آمدند، میگوید: «ما در مشهد و برای حاشیه شهر، ماهی یک یا دوبار اردوی جهادی پزشکی داریم که بیشتر این پزشکها هم با خانواده میآیند. همه این زوجهای پزشک که نام بردید، بارها به مناطق محروم رفتهاند، اما این بار به دلیل توجه بیشتر رسانهها، دیده شدند. در ضمن زوجهای گمنام زیادی در این مناطق بوده اند که نامی از آنها در رسانهها مطرح نشد.» دکتر «محمد صادقی»، یکی از این پزشکان است که با همسر پزشک و دختر چهار سالهاش تا چند روز پیش مشغول خدمترسانی به سیل زده های آق قلا و گمیشان بودند و در یک گفت و گوی تلفنی به چند سوال ما پاسخ میدهند.
تعطیلات عید تان را برای کمک به مردم سیل زده گذراندید. آیا برنامهای برای عید امسالتان نداشتید؟
بیشتر مردم برای اولین روزهای سال، برنامههای تفریحی زیادی برای خودشان در نظر میگیرند و ما هم در این زمینه مستثنا نبودیم. درست است که برای حضور در این مناطق، برنامههای خودمان را تغییر دادیم، اما کمک به مردم آن قدر لذت بخش بود که باید ادعا کنم، لذت روانی زیادی نصیب مان شد. در ضمن این برای اولین بار نبود که همراه خانواده به اردوی جهادی میرفتم و امیدوارم بار آخر هم نباشد. طبیعتا عید و غیر عید ندارد. هر زمان که به مهارت و علم ما نیاز باشد، باید در خدمت مردم باشیم.
دختر ۴ سالهتان هم در این سفربود، درست است؟
بعد از این که همسرم به من پیشنهاد داد تا تعطیلات نوروز را در مناطق سیل زده به مردم کمک کنیم، احساس کردم که حضور ما در این مناطق بیشتر به درد خودمان میخورد تا هموطنانمان در این مناطق و درسهای زیادی برای خودمان خواهد داشت که البته همین طور هم شد. دخترم زهرا هم سفیر سلامت دندان پزشکی است و در همه اردوهای جهادی همراه ما بوده است. در ضمن به نظرم لازم است که فرزندم در همین سن با بعضی از مفاهیم آشنا شود و تجربههایی گران بها کسب کند. او به کودکان دیگر نحوه مسواک زدن را یاد میدهد و ....
روزهای سختی را در این مناطق گذراندید، اما ظاهرا از تصمیمتان برای کمک به سیل زدهها راضی هستید.
پزشکهای زیادی از دیگر شهرها هم در این مناطق بودند از لنگرود، اراک و کرمانشاه بگیرید تا پزشکانی از خود آق قلا که خانههای شان زیر آب بود، اما برای کمک آمده بودند. حضور در این مناطق با همه سختیهایی که داشت، لذت و آرامشی را نصیب ما کرد که هیچ جایگزینی برایش نیست. بزرگترین هدف من از حضور در مناطق سیل زده، این بود که بگوییم جدای از هر زبان و عقیده ای، ما مردم ایران در کنار هم هستیم، بی منت و بدون اجبار.
توصیههایی به آشنایان و اطرافیان هموطنان سیل زده
پاک سازی روانی از تلخی حوادث طبیعی
تاثیرات مخرب یک فاجعه طبیعی بیشتر با آمار تلفات و صدمات، تعداد خانهها و ساختمانهای تخریب شده، هزینه تمیزکاری، تعمیرات و ... ارزیابی میشود نه با احساسات زخمی شده بازماندگان، اما در این بین اولین واکنش این افراد در رویارویی با این حوادث غیرمنتظره ترکیبی از ترس، اضطراب و تجربه تلخ پیش روی آنهاست که با احساس نزدیکی با مرگ در فرد به وجود میآید و فراتر از طاقت و تحمل انسانی است. بعضی از این افراد برای بازسازی و شروع دوباره زندگی دچار مشکل میشوند. افراد آسیب دیده برای هماهنگی با شرایط بحران و از سرگرفتن فعالیتهای عادی خود نیازمند حمایتهای روانی توسط خودشان و اطرافیان هستند، اما چگونه؟
۴ توصیه به اطرافیان سیل زدهها
قبل از هر چیز باید به اطرافیان چنین افرادی تذکر داد که به فرد، فرصت صحبت کردن درباره رویداد تلخی را که با آن مواجه شده است، بدهند. ما باید شنونده صبوری برای شنیدن تجربه ناخوشایند او باشیم، آن قدری که مطمئن شود در غم و اضطراب او شریک هستیم.
۱- تاکید بر طبیعی سازی واکنشها مهمترین هدف است تا این گونه افراد بدانند که واکنشهایی مانند ترس، غم و دلتنگی، گوشه گیری، کاهش تمرکز، خشم و ... پاسخ طبیعی به یک موقعیت غیرعادی است.
۲- باید به افراد درگیر حوادث طبیعی، نقشها و فعالیتهای کمک رسانی داده شود مثل رساندن بستههای کمکی به افراد با شرایط مشابه خودشان، کمک به تعمیرات و بازسازی به دیگر افراد حادثه دیده و .... باید توجه داشت که افراد بومی هر منطقه در ارائه این خدمات به آسیب دیدگان موفقتر خواهند بود و از این رو توانمند سازی جامعه درگیر میتواند در همیاری گروهی و ارائه موثرتر خدمات مفید باشد.
۳- از گفتن جملاتی مانند «با گذر زمان همه چیز فراموش میشود»، «ممکن بود از این بدتر باشد»، «خوش شانس بودی که زنده ماندی» و... خودداری کنید. بیایید برای کم اهمیت جلوه دادن تجربیات تلخ آنها تلاش نکنیم.
۴- بردباری، تحمل و صبوری در برابر بعضی از رفتارهای این افراد که بی شک ناخودآگاهانه است، بهترین حمایت برای آنها در این روزهاست. اگرچه این زخم سالها در وجود بازماندگان خواهد ماند و آزارشان خواهد داد، اما رفتارهای درست ما میتواند التیامی بر روان صدمه دیده آنها باشد.
بررسیها نشان میدهد پیگیری زیاد اخبار مربوط به سوانح و بلایا میتواند عوارضی جدی بر روان ما داشته باشد.
فرسودگی ناشی از سوانح
با هر اتفاق ناگواری، چون سیل، زلزله یا آتشسوزی، همه ما از چند روز تا چند هفته درگیر اخبار مربوط به این سوانح هستیم. این درگیر شدن با اخبار، در کنار فوایدی که میتواند داشته باشد (مانند کمک کردن به افراد آسیبدیده) عوارضی نیز برای ما دارد. اما آیا شما با این عوارض آشنا هستید و میدانید چطور میتوانید از خود در این شرایط محافظت کنید؟
فرسودگی در کمین بسیاری از ما
در متون روانشناسی عبارتی وجود دارد با عنوان «فرسودگی ناشی از فاجعه». منظور از این عبارت، احساس خستگی شدید و کلافگی پس از مدتی از وقوع سوانح است که بسیاری از نیروهای امدادی آن را تجربه میکنند. یکی از مهمترین عوامل ایجاد کننده این فرسودگی نیز درگیر شدن بیش از حد در کمکرسانی و فراموش کردن محدودیتهای شخصی است. بررسیها نشان میدهد جدای از نیروهای امدادی، افراد عادی نیز در معرض خطر این فرسودگی هستند و ممکن است به رغم کیلومترها فاصله با مکانی که فاجعه در آن روی داده است، به علت درگیر شدن بیش از حد در اخبار ناگوار، آنها نیز این وضعیت را تجربه کنند. فرسودگی ناشی از فاجعه به صورت عمومی با نوعی احساس ناامیدی و کرختی شناخته میشود. ممکن است فردی که به شدت اخبار مربوط را دنبال میکند، بعد از مدتی احساس کند که هیچ امیدی به بهبود شرایط نیست و در کنار آن، خودش نیز توان لذت بردن از زندگی را به شکل قبل ندارد. البته در کنار این نشانهها ممکن است فرد علایم دیگری، چون افزایش اضطراب، بیخوابی یا کماشتهایی را نیز تجربه کند.
در این شرایط چه کنیم؟
* به احساسات خودمان توجه کنیم و تغییرات آن را رصد کنیم. اگر احساس ناامیدی و غم زیادی از شنیدن اخبار میکنیم، از پیگیری لحظه به لحظه آن دست برداریم و تغییر روش دهیم.
* محدودیتهای شخصی خودمان را باور کنیم و تصور نکنیم قرار است همه ما به یک میزان در برابر اخبار بد، تاب بیاوریم.
* یادمان باشد، دور شدن از اخبار بد، به معنای سنگدلی ما نیست، بلکه قرار است ما را در برابر آسیب حفظ کند و فرصت بیشتری برای تقویت خود، در اختیار ما قرار دهد.
* اگر به واسطه شبکههای اجتماعی دایم در معرض اخبار هستیم، اپلیکیشنهای مربوط را برای مدتی از گوشی خود پاک کنیم.
* روشهای آرامسازی و کاهش اضطراب را یاد بگیریم و از آنها بهره ببریم.
و در نهایت در صورت پایدار ماندن اضطراب و نگرانی پیرامون موضوع، مراجعه به روانشناس را در برنامه خود قرار دهیم.