به گزارش مشرق، یکی از این حلقهها بدون تردید، کیفیت کاروان لژیونرهای فوتبال یک کشور است، حتی در کشورهای صاحب سبک مانند اسپانیا یا انگلیس، فدراسیون فوتبال اتحادیه فوتبال این کشورها نیز در گزارش سالانه خود، تعداد بازیکنان بومی شاغل در سایر کشورها را ملاکی برای ارزیابی میزان پیشرفت خود میدانند و از آن بهعنوان یکی از بالهای فوتبال حرفهای یاد میکنند.
روزگار خوش یا معمولی تیم ملی با کیروش حالا دیگر تمام شده و فارغ از اینکه تیم ملی با کیروش حالش خوب بود یا نه، چیزی که خیلی واضح است اینکه این روزها تیم ملی اصلاً حالش خوب نیست.
بیشتر بخوانید:
نیمکت تیم ملی فوتبال روی هوا!
تیمی که سرمربی خود را نمیشناسد و بدون مربی و کادر فنی حتی بدون سرپرست و مدیری که بتوان او را مسئول مستقیم مشکلات تیم ملی دانست، تقریباً وجود خارجی ندارد که حتی زیر تیغ تشریح و نقد کارشناسان قرار بگیرد.
هرگاه تیم ملی خوبی داشتهایم، اوضاع در کاروان لژیونرها نیز خوب بوده است و ستارگان فوتبال ایران در لیگهای معتبر و نیمهمعتبر جهان خوش درخشیدهاند اما اکنون چه میتوان گفت؟
روزگاری را به یاد داریم که تیم ملی قوی ایران، لژیونرهای قوی و مدعی در فوتبال اروپا داشت و البته ستارگان ایرانی در کنار درخشش در اروپا، در تیمهای عربی و حتی شرق دور آسیا نیز درخشش خیرهکنندهای داشتند.
اکنون اما تیم ملی فوتبال ایران مربی ندارد، این تیم یک «فیفادی» مهم را از دست داده و ممکن است فیفادی دوم را نیز از دست بدهد. ماجرا چیز کوچکی نیست و در شرایطی که کشورهای مدعی آسیایی (نه اروپایی) از ماهها قبل برای تقویم خود برنامهریزی دقیق دارند و در هر فیفادی، جدا از تدارکات و تمرین عالی، حتی به درآمدزایی و جذب حامی مالی هم فکر میکنند، ما در حسرت روشن شدن تکلیف سرمربی تیم ملی وقت میگذرانیم و دل به روزهای طلایی بستهایم!
از طرفی، رقابتهای مقدماتی جامجهانی چند صباح دیگر آغاز خواهند شد و واقعاً مشخص نیست در آن زمان تیم ملی فوتبال ایران چه وضعیتی داشته باشد. خیلی واضح است که لژیونرها از دل تیم ملی قوی بیرون میآیند و کشوری که تیم ملی فوتبال استاندارد و آمادهای ندارد چگونه میتواند و چگونه ممکن است که کاروان لژیونرهایش تکمیل و ایدهآل باشند؟
همیشه در هر موردی استثناهایی هم دیده میشوند، جدا از جهانبخش در انگلیس، قدوس در فرانسه سردار و میلاد محمدی در روسیه، حسینی در ترکیه و یکی دو مورد دیگر در لیگهای عربی، انصافاً وضعیت سایر لژیونرها چگونه است؟ غیر از اینکه بازی نمیکنند و گاهی یک حضور چند دقیقهای در پایان بازی حکم یک خبر مهم را در روزنامههای داخلی دارد؟
بازی نکردن نفراتی مثل انصاریفرد، غیبت عجیب و غریب کاوه رضایی، بیخبری از وضعیت سعید عزتاللهی، نیمکتنشینی مطلق وحید امیری در ترکیه، قلیزاده مصدوم و تقریباً همیشه نیمکتنشین، امیر عابدزاده نیمکتنشین در پرتغال و چندین مثال دیگر از این دست، به نظر برای صحه گذاشتن بر وضعیت اسفناک کاروان لژیونرها کفایت میکنند.
در کل اوضاع بازیکنان ایرانی در اروپا خوب نیست و این معیار مهم برای محکزدن وضعیت فوتبال ملی اکنون به یک نقطه ضعف جدی تبدیل شده است. حتی کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس نیز به این موضوع مهم اشراف پیدا کردهاند و شاید در حکم از آن سوی بام افتادن، با هزینه فدراسیون فوتبال خود، بازیکنان را تشویق به بازی در لیگ کشورهای دیگر میکنند تا تجربهاندوزی کرده و این تجربیات را به داخل فوتبال خود تزریق کنند.
جامعه رسانهای و طبیعتاً مردم بیصبرانه منتشر مشخص شدن تکلیف سرمربی تازه تیم ملی فوتبال ایران هستند، اگر فهرست تازه بازیکنان دعوت شده به تیم ملی مشخص شود بهتر و حرفهایتر میشود درباره بازیکنان آیندهدار فوتبال ایران و کاروان لژیونرها سخن گفت.
تماشای نیمکتنشینی بازیکنان خوب ایرانی در فوتبال باشگاهی اروپا، انگیزه ته کشیده و ناچیز باقیمانده در سایر بازیکنان را نیز دستخوش تبخیر کرده و از بین میبرد.