به گزارش مشرق، «غلامرضا صادقیان» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
هفتم اردیبهشت سال ۱۳۹۴ عیسی کلانتری، رئیس فعلی سازمان محیط زیست که در آن زمان مشاور معاون اول رئیسجمهوری در امور آب، کشاورزی و محیط زیست بود، در نشست کمیته اقتصادی بنیاد امید ایرانیان گفت: «بحران خشکسالی در ایران به وضعیتی رسیده که حیات و تمدن سرزمین در معرض تهدید قرار گرفته است. مطابق برآوردهای علمی، منابع [آبی] کشش تأمین نیازهای جمعیت فعلی ایران را ندارد و در آینده نهچندان دور حدود ٧٠درصد جمعیت ایران باید از کشور مهاجرت کنند، اما با وضع دیپلماسی خارجی ایران، کدام کشورها حاضرند ٤٠ تا ٥٠میلیون ایرانی را اسکان دهند؟!»
بیشتر بخوانید:
سیل «مین» و خمپارههای زمان جنگ را در ایلام نمایان کرد +عکس
همه وعدههای مسوولان به سیل زدگان +جدول
غرض از یادآوری این جملات، اشتباه دانستن آن نیست و بالطبع غرض تمسخر دغدغه دیپلماتیک یک مسئول نظام برای اسکان ۵۰ میلیون ایرانی در یک کشور خارجی هم نیست. من حتی سخن رئیسجمهور را که چندی پیش میگفت: «ابر وقتی میآید، از بالا به پایین نگاه میکند و میبیند هیچ درختی نیست. خب! رد میشه و میره» قابل فحص و بحث میدانم.
در کنار این گونه ایدههای مسئولان، کارشناسانی هم بودهاند و هستند که در سالهای اخیر پاتوقشان شده بود برنامههای عامهپسند تلویزیون و هشدارهای آنچنانی درباره اینکه دریاچه ارومیه و تالابهای ایران دیگر «هرگز» احیا نمیشود و ایران دیگر هرگز روی بارندگی مناسب را نخواهد دید و، چون زمین در حال گرم شدن است، هر جایی که خشک است، خشکتر و هر جایی که پرباران است، پر بارانتر میشود و از این قبیل.
مسئله من، از این یادآوریها «مسئله دهانهای باز مردم است»! مردم معمولاً با یک دوگانه روبهرو هستند؛ دوگانهای که به آنها میگوید پروفسور کردوانی که به پدر کویرشناسی ایران معروف است، هر روز در یک برنامه تلویزیونی احساسی عامهپسند حضور مییابد و فریاد میزند که «تا چند دهه دیگر آبی چه در رودخانهها و چه در زیر زمین برای ایران باقی نمیماند و ۵۰ سال دیگر سدهای تهران غیرقابل استفاده است و امکان احیای تالابها و دریاچه ارومیه دیگر وجود ندارد»، اما به این سخنان ظاهراً علمی نه طبیعت توجه میکند و نه مسئولان از آن تنبه میگیرند. در یک زمان دو هفتهای دهها تالاب و دریاچه و رود و سد و آبگیر لبریز از آب میشود و مسئولان هم معمولاً ابنالوقت هستند نه ابوالعقل و آتی اندیش، چون رأی آنها چهارساله است!
دوگانه دیگری میگوید عیسی کلانتری که دکتری فیزیولوژی محصولات زراعی از امریکا دارد و ۱۲ سال از دولت جنگ تا دولت اصلاحات وزیر کشاورزی بود، بارها میگفت: امکان خودکفا شدن ایران در تولید محصول استراتژیک گندم وجود ندارد و پس از خودکفا شدن ایران باز تأکید کرد که این خودکفایی دوامی ندارد و یک سال بعد که دوباره ایران مجبور به وارد کردن گندم شد، او یک قهرمان بود و حالا که چندین سال است به طور پیوسته خودکفایی ایران در تولید گندم حفظ شده است، ضمن تأکید دوباره بر موقتی بودن این امر، به مسئله جدید مهاجرتناگزیر ۵۰ میلیون ایرانی به خارج از کشور به خاطر خشکسالی ورود کرده است و الی آخر.
این اظهار نظرها که در آن با تکیه بر مجموعهای از دانستههای خود از یک امر قطعی و حتمیالوقوع و یقینی به نام «علمی بودن» دم میزنیم، با اینکه میدانیم در اصل علم- نه دانستههای ما- هیچ چیز ثابتشدنی و قطعی نیست، معمولاً برای گوینده شهرت میآورد و برخی فواید شخصی دیگر، اما آتش به جان عموم مردم میاندازد. افزایش خرید خانه در شمال کشور و برخی از کشورهای پر باران منطقه مثل گرجستان و ترکیه از سوی شهروندان متمول شهرهای مرکزی ایران، تنها یکی از آن پیامدهای ناگوار افاضات علمی مسئولان و کارشناسان است. جالب آنکه به گواه شواهد، این هشدارها و اظهار نظرها کمترین تغییر را در الگوی مصرف آب شهروندان و کشاورزان ایجاد کرده است، یعنی این انتظار حداقلی را هم برآورده نکرده است و مردم به جای تفکر و تدبیر در چگونگی کاهش مصرف آب یا اینکه چگونه ثروت خود را برای حفظ منابع آبی کشور به کار ببرند، آسانترین و البته رسواترین شکل کار یعنی خرید خانه در کشورهای دیگر را برگزیدهاند و تأکید میکنم که این فقط یکی از آسیبهای هشدارهای آبکی درباره سرنوشت آب در ایران است.
ایران کشور پر بارانی نیست و وضع بارش در سالهای پیش رو هم معلوم نیست. حتی خود دانشمندان هواشناس، پیشبینی ترسالی و خشکسالی را برای سالهای طولانی پیش رو در یک منطقه امری بسیار دشوار و بلکه محال میدانند. اما در کشور ما بسیاری «پیشگویی و رمالی» را ترجیح میدهند، چون با آن بیشتر میتوان بر احساسات عامه غلبه کرد، تا آنجا که برخیها حتی با تأکید افراطی بر مسئله «جنگ آب» طوری حرف میزنند که گویی برای شلیک در جنگ آب، دستها روی ماشهها رفته است!
بارندگیهای امسال به ما دست کم باید این فهم را اضافه کرده باشد که در اظهارنظرهای خود محتاط باشیم. سال دیگر میتواند دوباره سال خشکی باشد یا اینکه بدتر از امسال با سیل و ابرهای تندری روبه رو باشیم. پس با احتیاط سخن بگویید و از مردم بخواهید که «حتی در کنار رود خروشان آب هم از اسراف آب پرهیز کنند.»
ابرها میآیند و میروند و به زیر نگاه میکنند و به نظر میرسد بیشتر این بارش ها، در حقیقت گریهای است که ابرها به حال و روز فضل فروشیهای علمی ما میکنند!