قتل راننده تاکسی برای چند مسافر

5cadd0d32e504_5cadd0d32e506
راننده تاکسی سابقه‌دار که به اتهام قتل همکارش تحت تعقیب بود وقتی به محل قرار با خریدار خودرواش رفت پلیس را مقابل خود دید.

ساعت ۴ بعد از ظهر یکشنبه ۱۸ فروردین گزارش درگیری بین دو راننده تاکسی در پایانه سه راه آذری به بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام شد.

به‌دنبال اعلام این خبر بازپرس رضوانی به همراه تیم بررسی صحنه جرم راهی محل شده و تحقیقات در این خصوص آغاز شد. بررسی‌های اولیه نشان می‌داد که راننده تاکسی پژو به دست راننده تاکسی دیگری به قتل رسیده است.

یکی از راننده‌ها که شاهد قتل بود، گفت: اصغر- قاتل- مدتی است که اعتیاد پیدا کرده و خانواده‌اش او را ترک کرده‌اند. به همین دلیل خانه و زندگی ندارد. روز حادثه بر سر سوار کردن مسافر با یکی دیگر از راننده‌ها درگیر شد و اصغر چند ضربه چاقو به راننده دیگر زد. چون چاقو داشت می‌ترسیدیم به او نزدیک شویم و او هم بلافاصله سوار ماشین شده و از محل متواری شد.

دستگیری مرد فراری

بدین ترتیب تحقیقات برای دستگیری اصغر ادامه یافت. بررسی‌ها در این خصوص ادامه داشت تا اینکه رد متهم فراری در کرج شناسایی شد. با دستور بازپرس شعبه هشتم دادسرای امور جنایی تهران، تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت راهی کرج شده و قاتل را دستگیر کردند.

متهم ۶۲ ساله در همان نخستین تحقیقات به قتل همکارش اعتراف کرد.

گفتگو با متهم

دو دختر و یک پسر دارد، اما به خاطر اعتیادش؛ ۳ ماهی می‌شود که از خانه طرد شده و در خودرواش و کنار خیابان شب‌هایش را به صبح می‌رساند. متهم میانسال از انگیزه‌اش برای جنایت و فرارش می‌گوید.

سابقه داری؟

اوایل در شرکتی کارگری می‌کردم. اما معتاد شدم و به‌خاطر اعتیاد شدیدم به هروئین از شرکت اخراج شدم. بعد از مدتی هم خرید و فروش مواد مخدر می‌کردم، اما در سال ۶۰ به اتهام حمل ۱۵۰ گرم هروئین دستگیر شده و به زندان افتادم. حکمم حبس ابد بود، اما بعد از ۲۵ سال مشمول عفو شده و از زندان آزاد شدم. اما بعد از آزادی هم همچنان مواد مصرف می‌کنم.

از زندان که آزاد شدی چه کردی؟

به‌عنوان راننده تاکسی مشغول به کار شدم. اما به‌خاطر اعتیادی که داشتم خانواده‌ام مرا طرد کردند. سه ماه داخل ماشینم در کنار دانشگاه‌ها، ایستگاه‌های تاکسی یا ایستگاه خطی که در آن کار می‌کردم می‌خوابیدم.

چه شد که دست به قتل زدی؟

شب قبل خودروام را خارج خط در کنار خیابان پارک کردم و داخل خودروام خوابیدم. صبح ساعت ۱۱ بیدار شدم. حال خوبی نداشتم و مواد هم نکشیده بودم برای همین دوباره خوابم برد. ساعت ۲ بعد از ظهر از خواب بیدار شدم. همان موقع چند مسافر آمد و با اینکه نوبت من بود، اما نوبتم را به راننده دیگری دادم. همان موقع سه زن آمدند و سوار خودروی مقتول شدند. به آن‌ها گفتم که نوبت من است آن‌ها هم از ماشین مقتول پیاده شدند و سوار ماشین من شدند.

مقتول به سراغ من آمد و مسافران را پیاده کرد. همین موضوع باعث شد آن‌ها ناراحت شوند و بروند. خیلی عصبانی شدم چاقو را برداشتم و دو ضربه به او زدم. بعد از دستم فرار کرد و من هم او را دنبال کردم و چند ضربه دیگر هم بیرون پایانه به او زدم. بعد سوار ماشینم شدم و فرار کردم.

بعد از فرار کجا رفتی؟

به خانه یکی از دوستانم رفتم و ماجرا را برایش تعریف کردم. دوستم برایم مواد خرید چند ساعت بعد که فهمیدم راننده کشته شده است تصمیم گرفتم فرار کنم. یک زمین در شمال داشتم می‌توانستم با فروختن زمین و ماشینم برای مدتی زندگی مخفیانه‌ای داشته باشم.

چطور دستگیر شدی؟

قرار شد دوستم خودروی مرا بخرد، اما گفت: پول ندارد و باید از پدرزنش پول بگیرد به من گفت: هر وقت پول آماده شد بهت می‌گویم بیایی با هم به بنگاه برویم بعد با من نزدیک یک عطاری قرار گذاشت تا به من پول دهد، ولی سر قرار به جای دوستم پلیس به آنجا آمد.

 

برچسب ها:

اجتماعی