گروه زنان و جوانان خبرگزاری فارس، فراگیر شدن آسیبی به نام «ازدواج سفید» در سطح جامعه ـ که جامعهشناسان و آسیبشناسان آن را همباشی خواندهاند ـ و خطراتی که این نوع روابط بر اجتماع وارد میکند، سبب شد رهبر معظم انقلاب نیز این معضل را «سیاهترین ازدواج» خوانده و آن را عامل نابودی بنیان خانواده عنوان کنند.
معظم له «ازدواج سفید» را «سیاه ترین» ازدواج خوانده و گفتند که «جریان سرمایهداری بینالمللی و صهیونیستی» از «صد سال پیش» با این نوع از ازدواجها، قصد دارد، «بنیان خانواده» را نابود کنند.
ایشان اضافه کردند: «دشمن بشریت از صد سال پیش تصمیم گرفته خانواده را از بین ببرد. این ازدواجهای سخت و دیرهنگام و فرزندآوری کم، این ازدواج به تعبیر زشتشان سفید - که سیاه است- و از بین بردن حیا و عفت از برنامههای دشمن است. مقابله با اینها را وظیفه خود قرار دهید»
زمانی که رهبر معظم انقلاب، مقابله با این آسیب را وظیفه ملت میداند، بر ما و بخصوص مسئولین است که در رفع این مشکل اقدام کنند و دلایلی که سبب بروز و افزایش چنین معضلاتی در سطح جامعه میشود را شناسایی کرده و در برطرف کردن و بازگرداندن جوانانی که راه را به خطا رفتهاند، تلاش کنند.
در این مطلب، دکتر محمد کمیل حسینی، آسیبشناس و پژوهشگر دانشگاه دلایل علاقهمندی جوانان به زندگی همباشی را عنوان کرده و آسیبهای این نوع روابط را برایمان بازگو کردند.
ازدواج سفید یا شناسنامه سفید؟
همباشی را ازدواج سفید نامیده میشود زیرا شناسنامه، سفید میماند اما ما به دو علت این نوع روابط را ازدواج سفید نمینامیم. اولین دلیل این است که از لحاظ شرعی و قانونی، ازدواجی رخ نمیدهد و دلیل دوم این است که سفید بودن آن وجه ترویجی دارد، مقصود این است که اگراین ازدواج سفید است، پس ازدواج دیگران، سیاه است.
به این نوع زندگی «همباشی» یا به تعبیر خشنتر «همباشی سیاه» گفته میشود حتی در زبان انگلیسی آن را «Cohabitation» نامیدهاند که معنی لغوی آن به همباشی بسیار نزدیکتر است تا ازدواج سفید.
ازدواج سفید چیست؟
ازدواج سفید را برای زن و مردی به کار میبرند که بدون اینکه تعهدات اجتماعی را بپذیرند، با هم در یک خانه زندگی کرده و رابطه جنسی برقرار میکنند. اما در صورتی که دو نفر با یکدیگر رابطهای مثل روسپیگری برقرار کنند یا در سفری مشترک، رابطه جنسی داشته باشند، این نوع روابط در تعریف همباشی جایی ندارد.
همباشی روابطی است که به صورت مستمر باشد و دو طرف با هم زندگی کرده و رابطه جنسی داشته باشند.بنابراین وقتی دو نفر با هم زندگی کنند اما وارد روابط زناشویی نشوند، تعریف همباشی در این رابطه اطلاق نمیشود.اینها میتوانند همخانه باشند.
در جوامع شهری، همباشی رواج بیشتری دارد
نباید تصور کنیم اگر رفتاری شرعی است، از تبعات زندگی همباشی جدا خواهد بود.در جامعه شهری مدرن به دلیل پیچیدهتر شدن روابط و افزایش تعداد انسانها، نظارتهای اجتماعی کمتر شده است، به طور مثال در جامعه روستایی اگر فرد بخواهد وارد زندگی همباشی شود، امکان آن وجود ندارد زیرا در روستا و شهرهای کوچک روابط آنقدر نزدیک به هم است که زندگی مخفیانه و به دور از نظارت اجتماعی ممکن نیست.
در جامعه شهری به دلیل بزرگ بودن فضا، کمبود نظارتها وگمنامی افراد، این امکان فراهم شده تا برخی بتوانند سبک زندگی همباشی را پیش بگیرند.از سمت دیگر سخت شدن و هزینههای سنگین ازدواج از نظر اقتصادی و اجتماعی (که گاهی میتواند مثبت یا منفی باشد) سبب شده تا هم ازدواج سخت شود و هم طلاق گرفتن به راحتی صورت نگیرد و همه اینها می تواند در ترویج همباشی موثر باشد
البته سخت بودن و قبیح بودن طلاق الزاما منفی نیست زیرا خانواده نهادی نیست که بتوان به راحتی کنار گذاشته شود.بنابراین در جامعه هنجارهایی گذاشته شده که نمیتوان بنیان خانواده را به راحتی و با کمترین هزینه کنار گذاشت.
عدم تعهد و تنوع طلبی در زندگی همباشی متداولتر است
در زندگی همباشی برای طلاق یا تشکیل زندگی هزینهای نمیشود و حقوق متقابل هم، به شکل یک ازدواج واقعی وجود ندارد. در این نوع روابط، هزینههای زندگی در مقایسه با ازدواج برای جوانان در ظاهر کمتر است.از سوی دیگر، به واسطه تنوعطلبی و ایجاد فانتزیها و آزادیخواهی جنسی و مواردی که در تمدن مدرن، رسانههای بیگانه به آن دامن زده است، ممکن است ازدواج همباشی متنوع و در بازههای زمانی کوتاهتر با افراد مختلف برای برخی جذابتر باشد به خصوص برای آقایان، چون تصور میکنند اگر خانواده داشته باشند میبایست در چارچوب خانواده رفتار کرده و نسبت به همسر، مقید باشند اما در زندگی همباشی این محدودیتها وجود ندارد و نظارتی از طرف خانوادهها و جامعه نیست زیرا طرفین رفتاری خارج از رابطه زناشویی قانونی و شرغی و عرفی داشتهاند.
خانمها در زندگی همباشی آسیب بیشتری میبینند
وقتی میخواهیم یک مقوله اجتماعی مثل همباشی را تحلیل کنیم، باید تاثیر آن را در زندگی افراد ببینیم. زندگی همباشی میتواند از نظر جسمی مفید باشد، زیرا برای خانمها و بخصوص آقایانی که در فشار جنسی هستند فرایند تامین نیاز جنسی فراهم میشود و مرد میتواند رابطه جنسی مستمر داشته باشد که این رابطه، الزاما هم به معنای تغییر پارتنرهای جنسی نیست که سبب بیماریهای مقاربتی و ایدز شود.
بنابراین به لحاظ سلامت جسمی افراد، میتواند تاثیر مثبتی داشته باشد و به لحاظ روانی در آقایانی که در سنین جوانی و بعد از بلوغ، در فشار جنسی هستند، میتواند مثبت باشد، از استرسشان کم کند، اعتماد به نفسشان را بالا ببرد، تمرکزشان را افزایش دهد و از انحرافات جنسی دیگر مثل همجنسبازی، دیدن فیلمهای مستهجن و...جلوگیری کند.
اما بحثِ تعهد در خانمها به لحاظ عاطفی بودن، اهمیت بیشتری دارد. طبق تحقیقاتی که روی چندین خانم که زندگی همباشی داشته اند در ایران انجام شده، مشخص شد بیشتر این خانمها دچار ناامنی و استرس هستند و احساس آرامش روانی ندارند چون مطمئن نیستند طرف مقابلشان در این رابطه بماند و این رابطه را به ازدواج دائم تبدیل کند. حتی ممکن است سال بعد، به جای این خانم، فرد دیگری جایگزین شود و این خانم که پلهای پشت سرش را خراب کرده و احتمالا رابطه با والدین و اقوامش را خراب کرده، ترس از مسائل جنسی با همسر آیندهاش خواهد داشت و ممکن است دچار عذاب وجدان و تاثیرات روانی منفی شود.از طرف دیگر، تنوعی که ممکن است برای آقایان ایجاد شود، میتواند در سلامت روانی و زندگی خانوادگی بعدیشان تاثیر منفی داشته باشد.
سبک زندگی همباشی برای هیچ جامعهای قابل توصیه نیست
از نظر معنوی یا روحانی، الزاماً زندگی همباشی به معنای رابطه نامشروع نیست و ممکن است دو نفر با هم عقد موقت یا دائم خوانده و در چارچوب شرع ارتباط داشته باشند.اما این رفتار میتواند آسیبهای اجتماعی داشته باشد.
در ساحت خانواده که از گروههای خرد و میانی اجتماعی و مهم هستند، ازدواج موقت میتواند کانون خانواده را از بین ببرد کمااینکه در غرب هم شاهد این اتفاق هستیم. وقتی جوان احساس کند میتواند فضاهای جایگزین و متنوعی برای نیازهای جنسی داشته باشد، لازم نمیبیند وارد رابطه عمیق خانوادگی شود.
از نظر اجتماعی هم وقتی خانواده از بین برود چون خانواده مهمترین کانون برای فرهنگپذیر کردن، جامعه پذیرکردن و الگوپذیر کردن کودکان است، بنابراین جامعه نیز از نظر فرهنگی دچار مشکل است چون الگوپذیری در نهاد خانواده از هم گسسته است.
نشانههای این مساله را در غرب هم میبینید.در برخی از کشورهای غربی درصد بچههای به دنیا آمده در خارج از چارچوب ازدواج (در کشورهای آمریکای جنوبی و مرکزی) تا حدود 80 درصد است که به عبارتی این کودکان نامشروع هستند. در جوامعی مثل فرانسه، آمریکا، آلمان و انگلیس این عدد بین 40، 50 درصد است.حال جامعهای را تصور کنید که 50 درصد کودکان در خارج از خانوادههای متعارف به دنیا میآیند و احتمالا بسیاری از حمایتها را ندارند.
مجموعه این شرایط در ابعاد مختلف فردی و اجتماعی مشخص میکند سبک زندگی همباشی برای هیچ جامعهای قابل توصیه نیست و باید تلاش کنیم با تامین نیازهای جوانان در چارچوب ازدواج و کم کردن فضای تحریک و اندیشههای لیبرالیستی که فردگرایانه و لذتخواهانه است، زمینهای فراهم کنیم که فرزندانمان به سلوکهای درست و خودسازی علاقهمند شوند و به سمت ازدواج بروند که از بعد فردی و اجتماعی برایشان منافعی داشته باشد.کمااینکه در گذشته فردی که ازدواج میکرد جایگاهش در نظام اجتماعی و نگاه دیگران نسبت به او متفاوت بود.
به جوانان کمک کنیم از مسیر اشتباه بازگردند
باید ببینیم در چه زمینههایی در هویتدهی به فرزندانمان مشکل داریم که آنها افراد مسئولیتپذیری بار نمیآیند و زیر بارِ داشتن خانواده و فرزنددار شدن نمیروند.اگر تحریکات، تنوعطلبی و لذتخواهی جامعه بالاست باید کاری کنیم این تحریکات کاهش یابد.باید مسیر درستی در جامعه ایجاد کنیم تا بتوانیم نیاز جوانان را در مسیر درستی تامین کنیم.اگر کسی امکان ازدواج ندارد باید به او آموزش خویشتنداری بدهیم تا دچار آفتهای مختلف مثل زندگی همباشی و مشکلات آن نشود.
در ساحت بعدی باید به دختران سرزمینمان بیاموزیم حفظ حیثیت فضای جسمیشان را داشته باشند و وارد روابط جنسی و عاطفی اشتباه نشوند. اگر افرادی دچار این مشکل شده و به صورت نامشروع مسیری را به اشتباه رفتهاند، باید شرایطی برایشان فراهم کنیم تا این افراد به آرامش برگردند و زندگی سالمی را داشته باشند.
زندگی همباشی ازدواج معاطاتی نیست فتوا و آدرس غلط ندهیم
اخیرا برخی روشنفکران تلاش کردن موضوعی با نام ازدواج معاطاتی(۱) را مطرح کنند و زندگی همباشی و ازدواج سفید و حتی دوستی دختر و پسر را به جای آن معرفی کنند و برای آن وجهی شرعی پیدا کنند.
این در حالی است که با توجه به بررسی های ما هیچ مبنای فقهی قابل استدلالی برای این موضوع وجود ندارد و حضرت امام در تحریر الوسیله به صراحت این موضوع را رد کرده است و در واقع این کار فتوا دادن از سوی افراد غیر کارشناس و بدعت گذاری دینی محسوب می شود و متاسفانه این موضع باعث می شود که این رفتار غلط در جامعه ترویج شود و آسیب های فراوانی را برای افراد و جامعه داشته باشد.
(۱)نکاح معاطاتی ازدواجی است که به منظور تشکیل خانواده و حق تمتع و رابطه جنسی بین زن و مرد برقرار میشود اما فاقد ایجاب و قبول لفظی است و ممکن است طرفین بر مهریه، نفقه و سایر حقوق بین زوجین توافق کنند.
انتهای پیام/