به گزارش حوزه سیاست خارجی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران، «ژرار آرو» سفیر فرانسه در آمریکا شامگاه شنبه در حساب کاربریاش در توئیتر مدعی شد ایران بعد از انقضای برجام، مجاز به غنیسازی اورانیوم نخواهد بود.
این دیپلمات فرانسوی در حساب کاربریاش در توئیتر نوشت: «اینکه گفته شود ایران بعد از انقضای برجام مجاز به غنیسازی اورانیوم خواهد بود، اشتباه است. ایران مجبور است طبق پیمان منع اشاعه و پروتکل الحاقی در شرایط نظارتهای شدید ثابت کند که فعالیتهای هستهایاش صلحآمیز هستند.»
او در ادامه نوشت: «همانطور که ما سال ۲۰۰۲ گفتیم که غنیسازی اورانیوم بدون داشتن برنامهای باورپذیر از فعالیتهای غیرنظامی هستهای طبق پیمان منع اشاعه غیرقانونی است، قادر خواهیم بود در سال ۲۰۲۵ هم در صورت لزوم واکنش نشان دهیم. آن موقع تحریمهایی اعمال شدند. تحریمها میتوانند مجدداً اعمال شوند. بعد از برجام، هیچ بند «زوالپذیری» وجود ندارند، همچنین روسیه، اورانیوم غنیشده نیروگاه هستهای بوشهر را تأمین میکند؛ بنابراین هیچ دلیل قابل درکی وجود نخواهد داشت ایران بعد از برجام، اقدام به غنیسازی وسیع اورانیوم کند».
توییت سفیر فرانسه درباره برجام با هشدار جدی سید عباس عراقچی درباره لزوم توضیح پاریس روبرو شد
سید عباس عراقچی معاون در جواب توییت دیپلمات فرانسوی این کشور را به واکنش طبق برجام تهدید کرد (هشدار داد) و گفت که اگر توییتهای ژرار آرو، موضع فرانسه است، ما با نقض آشکار و عمده اهداف برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ روبرو هستیم. نیاز است پاریس فوراً آن را اصلاح کند یا ما اقدام مقتضی را انجام میدهیم.
همچنین اندکی پس از تقدیم استوارنامه فیلیپ تیبو سفیر جدید جمهوری فرانسه در تهران به ظریف٬ تیبو از سوی دبیرخانه ستاد پیگیری اجرای برجام به وزارت جهت ابلاغ نارضایتی ایران در رابطه با توییت دیپلمات فرانسوی امورخارجه احضار شد.
در پی این اقدام، ژرار آرو عقب نشینی کرده و توییت هایش در رابطه با تعهدات ایران بعد از انقضا برجام را حذف کرد.
چندی پیش نیز، روزنامه وال استریت ژورنال، در یادداشتی نوشت، اروپاییها فقط برای نشان دادن اعتبارشان خود را متقاعد کرده اند که به برجام پایبند باشند.
ژست نمادین اروپا و وعدههای پوچ برای تضمین برجام
با روی کار آمدن دونالد ترامپ و وعده خروج آمریکا از برجام، اتحادیه اروپا به صورت نمادین تلاش کرد با لابی و مذاکره بر اهمیت حفظ برجام توسط آمریکا تأکید نماید.
در این میان مذاکراتی را با کنگره ایالات متحده آغاز کرد، کنگره نیز خطرات و چالشهای نقض برجام توسط خود را از طریق عدم اقدام در مهلت قانونی از خود سلب کرد و در عوض با طرح قوانین تحریمی جدید در حوزه مسائل غیرهستهای، اقدام به ریلگذاری سیاست واشنگتن در قبال ایران نموده است.
عملاً کنگره با این اقدام، قدم در مسیر گذشته اعمال فشار گذاشت و همه تحریمهای گذشته را به بهانه اقدامات منطقهای و دفاعی ایران، بدون نقض ظاهری برجام بازگرداند؛ در این مسیر اروپا نیز با آمریکا همراه شد، شواهد و مستندات موجود نشان میدهد که اروپای واحد، علی رغم ادعای قبلی خود، همچنان رویکردی مستقل و موثر را در قبال توافق هستهای و حفظ آن ندارد، از سوی دیگر، با ارائه بسته پیشنهادی اروپا مشخص شد که قاره سبز در رویکردی عامدانه، هنوز از فاز «تعهد» وارد فاز «تضمین» بر سر برجام نشده است. به عبارت بهتر، حتی مقامات اروپایی در جایی که قدرت و ابتکار عمل کافی را برای حفظ برخی خواستههای برجامی ایران داشتهاند، ترجیح دادهاند صرفا چراغ سبزهایی را به کشورمان بر سر حفظ توافق هستهای نشان دهند!
آنچه مسلم است حکایت از ان دارد که سه کشور اروپایی با پیشگامی فرانسه در صدد «ارائه حداقل تضمینهای ممکن به ایران هستند.»
موضع فرانسه برای تخریب برجام و برآورده کردن مطامع آمریکایی- صهیونیستی
نباید فراموش کرد که فرانسه و امانوئل ماکرون، رئیس جمهور این کشور از ابتدای سال ۲۰۱۷ میلادی، پررنگترین نقش را در میان سایر کشورهای اروپایی (در تخریب برجام) ایفا کرده اند. همکاری رسمی کاخ سفید و کاخ الیزه بر سر تغییر برجام، در ماه سپتامبر سال ۲۰۱۷ و همزمان با برگزاری مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک به نقطه اوج خود رسید. ماکرون در دو دیدار جداگانه با دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم اشغالگر قدس به آنها تعهد داد که تمامی تلاش خود را برای گنجاندن موضوع توان موشکی ایران در برجام یا تحدید همزمان توان موشکی و هستهای ایران به کار خواهد گرفت. همچنین ماکرون به ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی در خصوص اعمال فشار بر ایران بابت موضوع بازرسی از اماکن نظامی کشورمان تضمینهای داد.
به عبارت بهتر، ماکرون از سوی ترامپ و نتانیاهو مامور شد تا ضمن متقاعد کردن آلمان (دیگر عضو ۱+۵) برای تغییر برجام، ایران را بابت تن دادن به مذاکره بر سر توان موشکی خود تحت فشار قرار دهد.
پس از دیدار ماکرون و ترامپ در نیویورک، تلاشهای فزاینده رئیس جمهور فرانسه برای همراه سازی آلمان با فرانسه و انگلیس بر سر تغییر برجام آغاز شد. مقامات آلمانی معتقد بودند که تنظیم، تصویب و امضای یک توافق ثانویه (که قطعا در مغایرت با متن اصلی برجام خواهد بود) به لحاظ حقوقی آسان نیست. همچنین مقامات آلمانی در خصوص افزودن الحاقیهای به برجام که متضمن رفع نگرانیهای ترامپ در خصوص بندهای غروب آفتاب (Sunset) و اعمال بازرسی از اماکن نظامی ایران و تحدید توان موشکی ایران باشد ملاحظاتی داشتند. ماکرون در مدتی کوتاه، توانست مقامات آلمانی را نیز با خود در راستای اعمال تغییر در توافق هستهای همراه سازد. با این حال مقامات فرانسوی و آلمانی اصرار داشتنند که از به کار بردن واژه «تغییر برجام» اجتناب کرده و واژه «اصلاح برجام» را جایگزین آن نمایند تا به این وسیله، قدرت مانور سیاسی بیشتری در مواجهه با افکار عمومی و مخاطبان برجام داشته باشند.
از مهر ماه سال ۲۰۱۷ تا زمان اعلام رسمی خروج آمریکا از برجام، مذاکرات نمایندگان سه کشور اروپایی و ایالات متحده آمریکا در خصوص تغییر توافق هستهای در جریان بود. این مذاکرات در سطوح کارشناسی و با حضور نمایندگان کشورهای فرانسه، انگلیس، آلمان و آمریکا صورت گرفت و بسیاری از آنها به صورت مخفیانه و غیر علنی برگزار شد.
تروئیکای اروپایی اصلیترین ماموریت خود در قبال برجام، یعنی مهار ایالات متحده آمریکا را عملا فراموش کرده و «معامله با آمریکا» را به عنوان یک راهکار مهم برای تقویت اتحاد درون آتلانتیکی خود با واشنگتن انتخاب کردند. آنها به همه خواستههای غیر قانونی ترامپ مبنی بر تغییر برجام تن دادند. در حال حاضر و پس از اعلام خروج رسمی ترامپ از توافق هستهای نیز کشورهای اروپایی هنوز توافق هستهای با ایران را به مثابه یک «متغیر وابسته سیاسی» مدنظر قرار میدهند، نه یک «متغیر مستقل حقوقی»!
بسیاری از رسانههای غربی تاکید کرده اند که بازیگران اروپایی نسبت به اینکه برجام را به عنوان وجه المصالحهای برای معامله با آمریکا و تنظیم رفتار ترامپ در قبال اروپای واحد فدا کنند، ابایی ندارند. اخیرا ترزا می، نخست وزیر انگلیس صراحتا از دیگر بازیگران اروپایی درخواست کرده است که به جای مواجهه با ایالات متحده آمریکا (بر سر مسائلی مانند برجام و وضع تعرفههای گمرکی و ...) رو به مصالحه و گفت و گوی موثر با دولت ترامپ بیاورند و حتی از مقابله به مثل با واشنگتن در حوزههای تجاری پرهیز کنند. بدون شک، تا زمانی که اتحادیه اروپا وارد فاز «تقابل راهبردی» با دولت ترامپ نشود، خبری از اصلاح رویکرد اروپا در قبال برجام نیز نخواهد بود. این موضوعی است که باید از سوی دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان درک شود.
سرانجام وعدههای نافرجام
بعد از خروج غیرقانونی رئیسجمهور آمریکا از برجام در تاریخ هشتم مِی ۲۰۱۸، رهبران اروپایی به صورت دوجانبه از ایران خواستند در ازای جبران (خروج آمریکا از توافق هستهای ایران) در توافق باقی بماند. در مقابل اروپا متعهد شد که برای حفظ و تعمیق روابط اقتصادی با ایران مواردی مانند تداوم فروش نفت و گاز ایران، مراودات بانکی موثر با ایران و تدارک بیشتر برای واگذاری اعتبار برای صادرات و ایجاد ساز و کارهای ویژه در زمینه بانکی، بیمه و حوزههای تجارت را انجام دهد که در عمل هیچ یک از این موارد محقق نشد و برجام وارد جادهای یک طرف شد که تنها ایران باید برای انجام تعهدات خود تضمین بدهد.
آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز در این مدت در قالب ۱۴ گزارش ادواری خود پس از برجام، بر پایبندی کامل ایران به تعهدات خود صحه گذاشته است و اتحادیه اروپا نیز پس از آخرین جلسه شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی درباره راستی آزمایی و نظارت بر برنامه صلح آمیز هستهای ایران در ابتدای اسفندماه ۱۳۹۷ طی بیانیهای اجرای تعهدات ایران در برجام را تأیید و بر تعهد خود به برجام و تداوم حمایت از آن تاکید کرده بود؛ رویکردی که در پایان یازدهمین نشست کمیسیون مشترک برجام در ۱۵ اسفند ۱۳۹۷ نیز بار دیگر طی بیانیهای از سوی اروپاییها مورد تصریح قرار گرفت و لزوم رفع تحریمهایی که امکان عادی سازی روابط تجاری و اقتصادی ایران را میدهد و هم به عنوان یک بخش حیاتی از برجام در آن عنوان گردید.
حال در شرایطی که کشورهای اروپایی حاضر در برجام پس از تأخیر فراوان در عمل به تعهدات خود تنها به راه اندازی اولیه INSTEX اقدام نمودهاند که کماکان نیز از مکانیسم اجرایی آن خبری به گوش نمیرسد و به دلیل تحریمهای اقتصادی یکجانبه عضو خارج شده از برجام، حتی کمکهای انسان دوستانه برای کمک به سیل زدگان نیز هدف قرار گرفته است؛ طرح مواضعی از این دست از سوی سه کشور اروپایی حاضر در توافق هستهای را میتوان به نوعی در تناقض صریح با برجام و تعهدات آنها و به نوعی فرافکنی ارزیابی نمود.
انتهای پیام/